2 نکته در مورد یک آمار نگران کننده در ایران
«بر اساس جدیدترین آمارهای مرکز آمار ایران، از هر 5 ازدواج در کشورمان 2 مورد به طلاق ختم می شود.»
شایانیوز؛ کشورمان ایران در سال های اخیر با مشکلات و چالش های مختلفی دست به گریبان بوده است. موضوعی که البته صرفا در مورد ایران صدق نمی کند و دیگر کشورهای جهان نیز بسته به شرایط خود وضعیتی اینچنینی داشته و دارند. با این حال، ایران به واسطه شرایط خاص اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود، با حجم به مراتب گسترده تری از چالش ها در حوزه های مختلف حکمرانی مواجه بوده و هست.
به گزارش شایانیوز؛ در این راستا، به تازگی مرکز آمار ایران آمارهای تازه ای را در مورد یک چالش مهم اجتماعی کشورمان منتشر کرده که خوانش و بررسی دقیق آن از اهمیت فراوانی برخوردار است. ماجرا از این قرار است که بر طبق جدیدترین داده های مرکز آمار ایران، نسبت طلاق به ازدواج در ایران در سال 1402 به 42 درصد رسیده است. این بدان معناست که از هر 5 ازدواج، دو مورد به طلاق ختم شده است. بر اساس آنچه مرکز آمار ایران اعلام کرده، در ستال 1402 شاهد 481 هزار و 394 مورد ازدواح بوده ایم که این میزان در مقایسه با سال 1401، از کاهش 8.7 در صدی خبر می دهد. در سال 1402 همچنین شاهد 202 هزار و 183 مورد طلاق بوده ایم که این میزان در قیاس با سال 1401، کاهش 2.7 درصدی را نشان می دهد.
آمارهایی از این دست به وضوح نشان می دهند که هنوز مساله طلاق و آمارهای بالای مرتبط با آن در کشورمان، یک چالش مهم و بزرگ اجتماعی است و باید برای آن تدابیر خاصی اندیشیده شود. با این همه، در رابطه با بالابودن آمار طلاق در کشورمان توجه به 2 نکته ضروری به نظر می رسد.
اولا، همانطور که برخی تحلیلگران مسائل اجتماعی معتقدند، بخش قابل ملاحظه ای از محرک های طلاق در کشورمان ریشه در اوج گیری مشکلات اقتصادی و سخت تر شدن زندگی برای طیف های قابل توجهی از مردم کشورمان دارد. موضوعی که موجب می شود زوجین نتوانند کنترل زندگی خود را به صورت تمام و کمال در دست داشته باشند و در عین حال در تامین بسیاری از نیازهای خود نیز به مشکل بخورند.
معادله ای که نوعی سرخوردگی را برای آن ها ایجاد می کند و در نهایت بروندادی جز طلاق و جدایی را به دلیل انفجار مشکلات، پیش روی آن ها نمی گذارد. در این رابطه باید به این مساله نیز توجه داشته باشیم که مشوقهای ارائه شده برای تسهیل زندگی جوانان نیز متناسب با واقعیت های اقتصادی جامعه و تورم بالا در کشورمان نیستند.
دوم اینکه سال هاست بسیاری از مشاوران و روانشناسان و نظریه پردازان حوزه ازدواج به این مساله اشاره دارند که یکی از مولفه های مهم در زمینه ازدواج افراد و زندگی آن ها با یکدیگر، برخورداری از سطح قابل قبولی سواد عاطفی و احساسی و به طور خاص سواد زندگی زناشویی و درک مقتضایات آن است.
این در حالی است که بخش قابل ملاحظه ای از جوانان یا از این مساله به دلیل موانع مختلف موجود در زمینه آموزش افراد برای زندگی مشترک بی بهره اند و یا مشکلات اقتصادی مانع توجه آن ها به این حوزه می شود و موضوع اقتصاد در زندگی آن ها برجسته تر از هر مساله دیگری می شود. آنجه در این میان واضح است این نکته می باشد که باید هر چه سریعتر برای این مساله فکر و تدبیری موثر داشت.
دیدگاه تان را بنویسید