یک تئوری هولناک در مورد چین!

شایانیوز- اقتصاد چین در طی دهه های اخیر آمارهای خیره کننده ای را به ثبت رسانده است. در این راستا، این کشور تنها ظرف 30 سال از یک کشور در حال توسعه اقتصادی که رتبه اقتصادی مطلوبی در جهان نداشته، به دومین قدرت برتر اقتصادی جهان تبدیل شده و البته که روندهای جاری حاکی از این هستند که هیچ بعید نیست چین در آینده ای نه چندان دور جای آمریکا را بگیرد و به قدرت اول اقتصادی جهان تبدیل شود.

موضوعی که خود می تواند تاثیرات قابل توجهی را بر موقعیت و جایگاه بین المللی چین داشته باشد و آن را به بازیگری محوری در بسیاری از معادلات حوزه سیاست بین الملل تبدیل کند. با این همه، در سال‌های گذشته و با تشدید منازعات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک میان قدرت های جهانی و منطقه ای، شاهد آن بوده ایم که اقتصاد چین نیز با موانع تازه ای رو به رو شده و روند رشد اقتصادی این کشور آهسته‌تر شده است.

در این راستا، حتی در ماه های گذشته شاهد بوده ایم که برخی از شرکت های برجسته اقتصادی چین در حوزه‌هایی نظیر ساخت و ساز نیز دچار ورشکستگی شده اند. معادله ای که زنگ های هشدار را برای چین به صدا درآورده و بسیاری از تئوریسین های اقتصادی را نیز واداشته تا بار دیگر به مرور روند رشد و توسعه اقتصادی چین و چشم اندازهای آتی مطرح در این رابطه بپردازند. با این همه، برخی از تحلیلگران و صاحب نظران به طور خاص هشدار می دهند که اگر قرار باشد روند رشد اقتصادی چین ماهیتی معکوس به خود بگیرد و به شدت کُند شود، این موضوع می توان نوید بخش یک سناریوی بسیار خطرناک برای اقتصاد و به ویژه سیاست جهانی باشد.

دلیل این مساله نیز این است که پکن هیچ راهی الا یک ماجراجویی خارجی را پیش روی خود نخواهد دید. معادله‌ای که می تواند یک بحران تمام عیار جهانی را خلق کند و صف آرایی جدی ابرقدرت ها در برابر یکدیگر را به دنبال داشته باشد. در این زمینه، به طور خاص به این نکته اشاره می شود که سناریوی محوری که چین در این رابطه در نظر خواهد داشت، حمله به تایوان خواهد بود.

حمله ای که معطوف به الحاق مجدد تایوان به خاک چین است. از این منظر، بسیاری از تحلیلگران حوزه سیاست بین الملل هشدار می دهند که کاهش آمارهای مرتبط با رشد و توسعه اقتصادی چین، لزوما سناریویی نیست که برخی در غرب از آن خوشحال باشند و باید بدانند که عاری از تبعات منفی به ویژه برای جهان غرب نخواهد بود.