نه یعنی نه!
( نگاهی به فیلمِ هرگز، بهندرت، گاهی، همیشه Never, Rarely, Sometimes, Always) سال ساخت: 2020 محصول: آمریکا،…
شایانیوز| آرمان شهرکی؛ شاید مهمترین پرسشی که در فمینیزم پاسخ داده میشود یا قصد پاسخدادنش هست این است که دربارهی زنان چه میدانیم. این فیلم تلاشی تحسین برانگیز است برای پاسخ به این پرسش. نخست اینکه، جهان فیلم و ساختوپرداخت موضوع زن و فضاسازی پیرامون زنانگی به گونهای است که میخواهد آشکارا به ما بفهماند وضع زنان در هیچ کشوری گل وبلبل نیست و ما چه به عنوان مرد و چه زنی که در پی احقاق حقوق ویژه ای هستیم باید این پنبه را از گوشمان درآورده بدانیم که هنوز تا رسیدن به آنچه زنان برای خودشان ایدهآل تصور میکنند یعنی تا رسیدن به «حال خوب زنانه» فرسنگها فاصله است.
از آمریکا گرفته تا ایران، مسایل حقوقی، سیاستگذاری، و فردی (روانشناختی و جسمیِ) مربوط به بارداری و زایمان یکی از مسایل حساس و پیچیدهای است که زنان به طور مستقیم با آن دست به گریبانند.
در فیلم پی می بریم که بارداریِ آتم (با بازیِ سیدنی فلنیگان) ناخواسته بوده و او به هر دری میزند تا مبادرت به سقط جنین کند. غیاب مرگبار مردان در جهان فیلم که به یکیدوتا از شخصیّتهای فرعی خلاصه میشوند و دست بر قضا همه منفی، استعارهای است از غیاب چندوجهیِ آنان از و در فرایند بارداری و بهتر است بگویم، شانهخالیکردنِ آنان از پس آغاز بارداریِ همسر یا اینروزها شریک جنسیشان.
در تحقیقی معاصر دربارهی تشریح دلایل اضطراب زنان در طول دورهی بارداری مشخص شده که یکی از مهمترین عوامل آن این احساسِ غالبا درست در زنان است که پس از زایمان از سوی مرد زندگیشان در رتقوفتق امور تنها می مانند. از این حیث آموزشِ یک پدرِ خوب بودن به مردان یک ضرورت حیاتی است. مردی که مسبب این بارداری ناخواسته است در سرتاسر فیلم بهنحو دردناکی غایب است.
دوّم، وقتی سروکلّهی اِسکایلار، دوستِ دختر آتم پیدا میشود دوزاریمان میاُفتند که در بسیاری بزنگاههای بغرنج و دشوارِ زنانه، این تنها زنان هستند که به دادشان خواهند رسید. اِسکایلر (با بازیِ درخشانِ تالیا ریدر) گویا تنها برای همدردی و دستگیری زاده شده، چهرهی مغموم و همذاتپندارِ او جان میدهد برای اینکه سفرهی دلت را پهن کنی جلویش یا سرت را برای گریه روی شانهاش بگذاری. اما خطر همهجا و به هر شکلی در کمین است.
خطر تنها از جانب پدری تبردار نیست که شاخوشانه میکِشد، میتواند دعوت به یک پارتی باشد از سوی مردی غریبه به همین راحتی و سادگی. آتم و اِسکایلر همکارند؛ کار که چه عرض کنم بیکاری در جایگاهِ نازل صندوقدار یک فروشگاه زنجیرهای که حتّی از مرخصیدادنِ استعلاجی به آنها خودداری میکند. و مهاجم سر می رسد درست روبروی اِسکایلر جلو پیشخوان فروشگاه. کوچکترین لبخند از سوی اسکایلر و سوال از مرد خریدار که: گویا به پارتی می روید آقا مگه نه؟ باعث میشود تا مکانیزم تجاوز-محورِ مردانه به کار بیافتد اینجا او نقشه میکِشد تا شمارهی تلفنش را به اِسکایلر داده پایش را به پارتی باز کند.
این نوع رفتار، هرچه بیشتر زنان را در موقعیّتها و روابط اجتماعی به انزوا و سکوت میکِشاند. مرد متجاوز بعدی، حسابدار فروشگاه است که بنا به دلایلی نامعلومی که میشود حدس زد که چیست دست آنها را هربار که بستهی پولشان را آنجا به ودیعه میگذارند میبوسد و لذت جنسی میبرد. زنان و دختران کار و سرپرست خانوار و آنها که در شغلهای سختِ طاقتفرسا کار میکنند بیشتر در خطر تعرض و خشونت جسمی و کلامی هستند.
منتقدِ تارنمای راجر ابرت به درستی گفته که این دخترکان گویا غم تمامی دنیا را روی شانههای خویش حمل میکنند. از همان سکانس گشایش فیلم و در مراسم استعدادیابی دبیرستان مشخص است که آتم با همنسلان و هممدرسهایهای خویش، عشّاق سینهچاک الویس پریسلی متفاوت است. تصویر حاملگی در فیلم، چیزی و به واقع شبیه به یوغی است بر گردن یا همچون یک بمب ساعتی که هرآن در آستانهی انفتجار است.
بمبی ساعتی در جامعهای که مردانگی به زهری مسموم بدل شد که هرآن میتواند به زور به شما خورانده شود. از مردی که در مترو، آلت تناسلیاش را به رخ آنها میکِشد تا پسر نوجوانی که در ازای دادن پول به دو دختر، توقع بوسه دارد، تزریق نوعی نگاه مادّی و پولی و فاشیستی به روابط جنسی. یکجور واقعگراییِ بینظیر در اتمسفر فیلم موج میزند که با بازیگری خارقالعادهی دو بازیگر اصلی فیلم تکمیل میشود.
نه، یعنی نه. یکی از کلیدیترین ایپزودهای فیلم در کلینیک سقط جنین در پنسیلوانیا رقم میخورد. آنجا که پزشک یا مامای کلینیک به آتم از دریچه وعظ و نصیحت و نمایش یک فیلم تبلیغی، توصیه یا نصیحت به زادآوری میکند. سازوکاری از سر استیصال که در کشور ما نیز زیاد استفاده شده اما تا به امروز هیچ اثری نداشته: نه، یعنی نه.
یکی از مصیبتهای زنان در همهجا بهویژه در ایران این است که پاسخ نه از سوی زنان در نظام فکری مردانه «آری» تلّقی شده و مصیبت به بار میآید. این پدیده در علم روانشناسی گفتمانی discursive psychology مورد تحلیل قرار گرفته. برای مثال، پاسخ نه از سوی زن و در خیابان به مردی که مزاحم خیابانی است و به خشونت کلامی دست زده بسیاری اوقات آری تلقی شده و فرد مزاحم را در استمرار مزاحمتش جری و گستاخ میکند.
بسیاری از مردان در چنین وضعیّتهایی سکوت را به نشانهی نه میگیرند و نه «نه گفتن» را. در فیلم از ابتدا و تا انتها نه به زادآوری به معنای نه است، یک کلام.
همچنین وقتی زنی مصمم به اجرای تصمیم خویش است چه کسی میتواند و چه کسی مجاز است تا رای او را برگرداند. اما نه گفتن در هر حال هزینه دارد. سفری طاقتفرسا با اتوبوس از پنسیلوانیا به نیویورک، شبخوابی روی نیمکت و قرض پول. سختیهایی که البته در مقام قیاس با مرارتهای بیماران و خانوادههاشان در ایران هیچ است. ظلمی که این روزها و در ایران به زنها میشود، درد مشترک و بلای جان بسیاری فرهنگها و کشورها شده فقط شدّتوحدّتش فرق میکند. پیامی که میشود به صدایی رسا از فیلم شنید همهنگام این هم هست که کنشگریِ زنانه و مقابله با فاشیزم جنسی - که البتّه هم از سوی زنان و هم مردان، بر زنان تحمیل میشود- اراده و عزمِ جزم میخواهد و هیچگاه با کنشگریِ مجازی کاناپهای و اینستاگرامی آبش در یک جوی نمیرود.زنان اینروزها بیش و پیش از آنکه به لوازم و اسباب آرایش نیاز داشته باشند به حلّ وفصل مسایل حقوقی و به تبع آن فلسفی نیازمندند و فیلم از این حیث پیامآور این نوعِ معقول و متواضع از فمینیزم و زنانهگرایی است.
آنچه فیلم را برای من بسیار جذّاب و فراموشناشندنی میسازد عبارت است از بازیهای ناتورالیستی و گیرا، فضای جغرافیایی که به شدّت برای جورشدن با محتوای فیلم گزینش شده، و به خصوص محتوای فیلم: سقط جنین، موضوعی که همواره در بحث از زنها و سیاستگذاری برای آنها و بدنشان چالشزا بوده و هست.
در گفتگوهای فلسفی میان فیلسوف و زبانشناس ایتالیایی، اُمبرتو اکو و کاردینال مارتینی- این گفتگوها در قالب کتابی با نام «ایمان یا بیایمانی به فارسی ترجمه شده- سقط جنین جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهد، سوژهای که حالاحالاها راجع به آن بحث درخواهد گرفت. فیلم نه تبلیغ سقط جنین بلکه در ستایشِ «نهگفتن» به سازوکاری است که همیشه از شما توقع پاسخ آری دارد: نه، یعنی نه!
دیدگاه تان را بنویسید