مناظره آقامیری رفیعی به نفع چه کسی است؟
مناظره به دعوت حاجآقای رفیعی از آقای حسن آقامیری قرار است انجام شود. این ماجرا عجیبتر میکند. شاید اگر دعوت معکوسی اتفاق افتاده بود، الان داستان به شکل دیگری روایت میشد. در آن صورت، یک شخصیت مشهور اینستاگرامی که در افکار عمومی، خارج از جریان اصلی روحانیت محسوب میشد یک منبری سرشناس و محبوب را به کارزار اندیشه فراخوانده بود.
اما حالا دوز تواضع ماجرا بالاتر رفته و داستان را دراماتیکتر کرده است. شهرت آقامیری هم دوز هیجان ماجرا را بالا میبرد. طلبهای که دیگر مجاز به ملبس بودن نیست و با سخنان آتشین و فریادهایش در موضوعات اجتماعی و اقتصادی شناخته میشود، در مناظره باید هماورد نفسگیری باشد. بخشی از مخاطبان لایو با تصور تماشای یک فوتبال تمامعیار اندیشهای پای آن نشستهاند؛ چیزی در حد دربی اما سرنوشتسازتر!
بالاخره جهنم میرویم یا بهشت؟
همان اول معلوم میشود رفیعی خوب حرفهای طرف بحثش را دنبال کرده است. محورهای احتمالی بحث را سه قسمت میکند: نقدهای اجتماعی، نقدهای اقتصادی و نقدهای معارف دینی. برای دوتای اول تلویحاً اشاره میکند که خودش هم شاید نقدهایی داشته باشد و آنها فعلاً موضوعیت ندارند. مستقیم میرود سر بحث معارف دینی؛ آیا همه گناهکاران بالاخره بخشیده میشوند و به بهشت میروند؟ حتی کافر و مشرک هم خالد در جهنم نخواهد بود؟ آقامیری مخالفتی با این برداشت از حرفهایش نمیکند و بحث روی همین موضوع جلو میرود.
آقامیری باحرارتی که یک شاگرد از دریافتهای شخصی از منابع داشته، تندتند و بلندبلند بحث میکند. هیجانش از اینکه مثل دو طلبه دیگر، آرام به صندلی تکیه نداده و سعی میکند در مقابلترین حالت روبهروی حاجآقای رفیعی قرار بگیرد، معلوم است. تندتند شربت آلبالو را سر میکشد و به شوخی و جدی از آدمهای پشت دوربین میخواهد که لیوانش را شارژ کنند. ادبیاتش عامه و غیررسمی و شوخطبعانه است. در تحلیل به هر دستاویزی چنگ میزند. گاهی از آیات قرآن، شاهد میآورد و گاهی از ادعیه. بیشتر تفسیر میکند و خیلی نزدیک به نص باقی نمیماند. حرفش این است که گناهکار تا زمانی که گناه در او باقی است در جهنم است چراکه جهنم خود اوست نه جایی بیرون از او.
تا این جای بحث، توافق جاری است غیر از قید «تا زمانی که» آقامیری اصرار دارد که پس از دنیا هم فرصت برای جبران وجود دارد و گرفته شدن فرصت از گناهکاران را منافی رحمت خدا میداند. چند جور استدلال میکند. «گفتهاند «الدنیا مزرعه الاخره» نگفتهاند فقط همین یک دنیا هست که! شاید پس از این هم دنیاهایی باشد» یا میگوید «اختیار جزو ذات انسان است. نمیشود اختیار را از او گرفت. اگر اختیار دارد پس در جهانهای بعد و در جهنم هم باید فرصتی برای جبران داشته باشد» یا اینکه «خلود در جهنم میان علمای اسلام مورد بحث بوده و برخی به آن معتقد نیستند» علیرغم تلاش حاج آقا رفیعی، اصلاً بین گناه «کفر و شرک» و سایر گناهان فرق نمیگذارد یا دستکم از تصریح به این موضوع طفره میرود. شاید چون میداند نص آیات قرآن تصریح دارد که گناه کفر هرگز بخشوده نخواهد شد. اما بیشتر از همه روی این اصرار دارد که «ما به عقوبت برای عقوبت معتقد نیستیم. خداوند برای تربیت، عقوبت میکند. بنابراین وقتی گناهکار بر اثر عقوبت، تربیت شد، جهنم گناهش از او زدوده میشود. جهنم تا وقتی بر گناهکار وجود دارد که گناه در اوست. حسود، آتش حسد خود را میکشد و وقتی از حسد پاک شد جهنم هم تمام میشود.»
رفیعی آرام نشسته و بیشتر گوش میکند. دست به چانه گرفته و ابروهایش، گره اندیشیدن و شنیدن به طرف بحث را دارند. گهگداری حرفهای آقامیری را تأیید میکند. خصوصاً جاهایی که استدلالهای آقامیری به «رحمانیت» خداوند بیشتر متکی میشود. برخلاف مسیر پراکنده آقامیری در مباحثه و این شاخه و آن شاخه پریدنهایش، روی دو چیز تکیه میکند: اول) آیا «کفر» و «شرک» هم بخشیده میشوند یا نه؟ دوم) زمان عمل و کاشتن بذر برای انسان مختار، در این دنیاست و قرآن تصریح دارد که پس از این مهلت، بازگشتی نیست.
رفیعی نزدیک به نص باقی میماند و تلاش میکند برای حرفهایش ادله نقلی بیاورد یا از آیات یا نهایتاً از روایات. آقامیری اما آزاد و رها، به ادله عقلی و استدلالهای مبتنی بر دودوتاچهارتاهای عقلانی تمسک میجوید. این اتفاق به علاوه آرامش در یک سوی بحث و هیجان و آب وتاب در سوی دیگر، دوکفه مناظره را نامتوازن کردهاند. طبیعی است که برای آن دسته از مخاطبان که با تصور دربی پای مناظره نشستهاند، سکوت همراه با تأمل رفیعی، باخت تلقی شود. ولی از جهت محتوایی، انگار بحث عمیقی حول رحمت الهی و عدل الهی شکل گرفته است. دوموضوعی که از قضا در تاریخ اندیشه اسلامی هم محل مباحثات فراوانی بودهاند.
به هرحال خود محتوا جذاب است. مردم میخواهند بدانند براساس نظر دو کارشناس دین بالاخره تکلیفشان چیست. حتی در تلویزیون، نه تنها در برنامههای گفتوگومحور بلکه در برنامههای نمایشی هم، آخر آخرش، محتوا حرف اول میزند. همه میخواهند بدانند حرفت چیست.
مگر آخوندها هم باهم بحث میکنند؟
این را خود آقای سرلک که بهعنوان مجری یا میاندار، بدون عبا وسط جمع سهنفره نشسته است به کنایه میگوید و اذعان میکند حضور در پلتفرم اینستاگرام که مخاطبی احتمالاً متفاوتتر از صداوسیما دارد، این مسأله را شفاف به طیف گستردهتری از مردم منتقل میکند. برای کسانی که با حجرههای طلبگی، آشنایی اجمالی داشته باشد این موضوع واضحتر از آن به نظر میآید که جایی مورد تاکید واقع شود اما خود آخوندها که با عامه مردم بیشتر از همه در ارتباط هستند، خوب میدانند که برای عوام پذیرش وجود اختلاف نظر در دین، موضوعی دور از تصور و لااقل عجیب و غریب است. تصور بخشی از افکار عمومی این است که اگر دین واحد است، لابد آخوندها بهعنوان دینشناس نباید اختلاف نظری داشته باشند که روی آن بحث کند. اما در سالهای اخیر حتی اختلاف نظر در فتاوای مجتهدان، این تصور را با چالش مواجه کرده و حالا مخاطب میخواهد بداند بین آخوندها واقعاً چه خبر است. در واقع خود میزانسن، جذاب است.
صداوسیما به اینستاگرام باخته است
تعداد زیادی از واکنشها، معطوف به محمل رسانهای وقوع این مناظره و رقیب آن بوده است. بسیاری از کاربران توییتر بر باخت صداوسیما تاکید و تصریح کردهاند و حجم این دست توییتها آنقدر زیاد بوده که یکی از کاربران به طنز نوشته است: «یه نفر امروز در مورد لایو #رفیعی_آقامیری ننوشت «بازنده اصلی این مناظره صداوسیما بود؛ مُرد!»
نقد رویکرد استادیومی به مناظره دینی
تعداد قابل توجهی از کاربران توییتر از عبارات «برنده» و «بازنده» برای رفیعی و آقامیری در مناظره استفاده کردهاند اما در مقابل بسیاری هم این رویکرد را نقد و تاکید کردهاند که به یک مباحثه معرفتی در حوزه دین نباید چنین رویکرد استادیومی داشت چراکه مانع باز شدن فضای گفتوگو میشود. یکی از کاربران نوشته است: «چی شد که فکر کردین مناظره باید برد و باخت داشته باشه؟ مگه مسابقهاس؟»
بازتابهای این مناظره به شکل عجیبی خوب بوده است. حجم بالای آنها به علاوه متن و محتوایشان، در نوع خودش میتواند منشأ تحلیلهای گستردهای باشد تا تغییراتی در جاهایی ایجاد شود.
اصلاً یادتان میآید آخرین مناظره در حوزه اعتقادات دینی، کی انجام شد؟ البته این سؤال را باید از کسانی پرسید که الان لااقل 50سالشان باشد چون متولدین دهه60 به بعد یا اصلاً مناظرهای ندیدهاند یا خیلی کوچک بودهاند و از آنها خاطرهای ندارند.
اوایل انقلاب، تلویزیون جایی بوده که سیدمحمد بهشتی بهعنوان یکی از چند انقلابی مهم و سرشناس در آن به مباحثه علنی با نفر اول حزب توده مینشسته است.تریبون نماز جمعه، زمانی محلی برای طرح بحثهای اختلافی حتی در حوزهای چون حدود اختیارات ولایت فقیه بوده است. در مقاطعی از حوزه علمیه سروصدای مباحثات داغ علما با یکدیگر در حوزههای مختلف دینی و سیاسی بلند میشده است.حالا اما اوضاع مناظرهها و مباحثه در هیچ تریبونی خوب نیست. این را خود آخوندها هم میگویند.
منبع: روزنامه صبح نو
دیدگاه تان را بنویسید