تیغ طالبان این بار بر شاهرگ اینترنت
قطع سراسری اینترنت؛ کشوری در خاموشی فرو رفت و جهان در بی اعتنایی! پز توخالی حقوق بشر
قطع سراسری اینترنت در افغانستان توسط طالبان، واکنشهای بین المللی را برانگیخته اما صرفاً در حد صحبت! هنوز هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است.
شایانیوز- در روزهای اخیر طالبان به طور گسترده دسترسی به اینترنت را در بخشهایی از افغانستان، به ویژه در ولایتهای شمالی و مرکزی، محدود و یا به کلی قطع کردهاند. گزارشهای محلی و شهادت شهروندان نشان میدهد که این اقدام به شکل هماهنگ و با دستور مستقیم مقامات طالبان صورت گرفته است. شرکتهای ارائه دهنده خدمات مخابراتی نیز تأیید کردهاند که از سوی این گروه تحت فشار قرار گرفتهاند تا خدمات اینترنتی را متوقف کنند.
به گفته منابع داخلی، قطع اینترنت به ویژه در مناطقی شدت یافته که اعتراضات مدنی، فعالیتهای دانشجویی یا تحرکات اجتماعی زنان جریان داشته است. کاربران از ناتوانی در استفاده از شبکههای اجتماعی، برقراری تماسهای آنلاین و حتی ارسال سادهترین پیامهای ارتباطی خبر میدهند. این محدودیتها همزمان با افزایش فشار طالبان بر رسانهها و فعالان مدنی شدت گرفته است، به گونهای که بسیاری از خبرنگاران از دسترسی به منابع و انتشار آزادانه اخبار محروم شدهاند.
![]()
در سطح بینالمللی، سازمانهای حقوق بشری و فعالان آزادی اینترنت با انتشار بیانیههایی این اقدام طالبان را محکوم کردهاند، اما واکنش دولتها و نهادهای بینالمللی عمدتاً محدود به ابراز نگرانی بوده و هیچ اقدام عملی جدی برای مقابله با این تصمیم صورت نگرفته است. در عمل، میلیونها افغان برای روزها و هفتهها از دسترسی به شبکه جهانی محروم ماندهاند؛ شبکهای که برای آنان نه تنها وسیلهای برای سرگرمی، بلکه تنها راه ارتباط با جهان بیرون و ابزاری برای ادامه تحصیل و کار در شرایط سخت کنونی محسوب میشود.
طالبان بار دیگر نشان داد که نه تنها دشمن آزادیهای اجتماعی و حقوق زناناند، بلکه حتی از نفس کشیدن آزاد اطلاعات نیز هراس دارند. قطع گسترده و هدفمند اینترنت در افغانستان نه یک تصمیم فنی یا موقتی، بلکه اقدامی عمیقاً سیاسی و ابزاری برای تحکیم سلطه بر کشوری است که پیش از این نیز زیر بار سرکوب و تبعیض نَفَس میکشد. طالبان با خاموش کردن شبکههای ارتباطی در واقع تیشه بر ریشه جامعهای زدهاند که تنها امیدش به اتصال با جهان بیرون بود؛ امیدی برای دیده شدن، برای روایت کردن رنجها و برای به دست آوردن اندک فرصتهای شغلی و آموزشی در عصر دیجیتال.
![]()
در قرن بیستویکم، جایی که اینترنت به مثابه شریان اصلی حیات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی کشورها شناخته میشود، قطع اینترنت نه فقط یک محدودیت تکنیکی، بلکه جنایتی علیه آینده یک ملت است. طالبان با این تصمیم نشان دادند که از آزادی بیان، شفافیت و مسئولیتپذیری بیش از هر چیز دیگری وحشت دارند. زیرا هر پیامی که از کابل، هرات یا مزارشریف به جهان مخابره شود، میتواند پرده از بیعدالتیها و تبعیضهای نظاممند این گروه بردارد. بنابراین، راه آسانتر برای آنان خاموش کردن صداهاست: خاموش کردن زنان دانشجو که با شجاعت از حق تحصیل خود میگویند، خاموش کردن روزنامهنگارانی که حقیقت را مینویسند، و خاموش کردن نسل جوانی که میخواهد به جهان متصل شود.
![]()
شاید از خود بپرسیم جهان کجاست؟ همان جامعه جهانی که همواره شعار «حقوق بشر» و «آزادی اطلاعات» را بر زبان دارد، امروز در برابر بزرگترین نقض سیستماتیک این حقوق بنیادین، سکوتی سنگین و شرمآور اختیار کرده است. سازمان ملل، اتحادیه اروپا و دیگر قدرتهای جهانی، در حالی که در مواجهه با کوچکترین رخدادهای رسانهای در کشورهای دیگر واکنشهای تند و سریع نشان میدهند، در قبال قطع اینترنت در افغانستان به بیانیههای بیروح و بیاثر بسنده کردهاند. این سکوت نه تنها مشروعیت طالبان را ناخواسته تقویت میکند، بلکه به آنها پیام روشنی میدهد: شما میتوانید آزادیها را یکی پس از دیگری سرکوب کنید، و جهان فقط تماشا خواهد کرد.
![]()
اینترنت و فناوری دیجیتال نه صرفاً یک ابزار، بلکه میدان نبردی استراتژیک برای کنترل ذهن و جان مردم. آنان با تکیه بر تفکری پوسیده که از قرون گذشته برآمده، میخواهند کشوری با جمعیتی جوان و تشنه ارتباط را در انزوای کامل قرار دهند. اما مسئله فقط افغانستان نیست. این اقدام زنگ خطری برای همه جوامعی است که با اقتدارگرایی و بنیادگرایی دست به گریباناند. اگر امروز طالبان موفق شوند اینترنت را خاموش کنند و با واکنشی جدی مواجه نشوند، فردا چه تضمینی هست که دیگر رژیمهای سرکوبگر از همین الگو پیروی نکنند؟
اینترنت حق است، نه امتیاز. طالبان این حق را به گروگان گرفته و جهان با سکوت خود شریک جرم شده است. اگر جامعه جهانی واقعاً به ارزشهایی که مدام تبلیغ میکند باور دارد، باید پیش از آنکه تاریکی دیجیتال به نور هرگونه امید در افغانستان غلبه کند، اقدامی قاطع و ملموس انجام دهد. در غیر این صورت، تاریخ به روشنی خواهد نوشت: وقتی افغانستان در سکوت و تاریکی فرو رفت، جهان فقط تماشا کرد.
![]()
بررسی و نقد ادعای «فرسودگی زیرساخت»
مقامات طالبان اعلام کردهاند دلیل اصلی قطع اینترنت، فرسودگی زیرساختهای فیبر نوری بوده و قصد دارند کابلها و تجهیزات فرسوده را تعویض کنند.
اما این ادعا از چند جهت قابل تردید و نقد است:
۱. زمانبندی و مقیاس قطع شبکه
اگر واقعاً زیرساخت فیبر نوری در سطح ملی فرسوده بود، این مشکل باید در طول زمان ظهور میکرد و نه بهصورت ناگهانی در چند استان عمده. قطع همزمان و گسترده فیبر نوری در استانهایی مثل بلخ، کندز، بدخشان و… نشان میدهد این تصمیم با یک برنامه مدیریتی ناگهانی اجرا شده است تا صرفاً بحث فنی.
![]()
۲. جا ماندن موبایلها و اینترنت سیار
طالبان اعلام کردهاند تصمیم فقط درباره فیبر نوری اتخاذ شده است و اینترنت موبایل همچنان فعال است. اما در واقع اختلالات شدید و کاهش کیفیت خدمات موبایلی هم گزارش شدهاند. اگر مشکل فنی باشد، چرا فقط بخش فیبر هدف قرار گرفته و نه کل سیستم؟ این انتخاب گزینشی نشان میدهد که پیامد قطعی ممکن است عمدی باشد.
۳. عدم وجود توضیح دقیق فنی و زمانبندی تعویض
بیانیه طالبان هنوز جزئیات فنیِ دقیق — مثل نقشه کابلها، میزان فرسودگی، زمانبندی تعویض، هزینهها و شرکتهای مجری — را ارائه نکرده است. ادعا فقط در حد توجیه کلی است. در مقابل، منابع مستقل معتقدند این تصمیم مرتبط با اهداف کنترل اجتماعی و سانسور است، نه نگرانی از زیرساخت.
![]()
۴. سابقه مداخلات کنترلی و انگیزههای ایدئولوژیک
طالبان پیش از این هم محدودیتهای دیجیتال را تحت شعار «ممانعت از فساد» اجرا کرده است. قطع فیبر نوری با همان ادبیات «منع فحشا» بیان شده است. این سری از رفتارها بیشتر با هدف مهار جریان آزاد اطلاعات و فشار بر رسانهها و زنان همراه است تا عذر فنی.
۵. ادعای معکوسپذیری و فشار برای بازگرداندن اینترنت
اگر زیرساخت واقعا مشکل داشته باشد، طالبان باید از پیش برنامه تعویض و جایگزینسازی داشته باشند و قطع کامل اینترنت را به عنوان گزینه نهایی اجرا کنند. اما از آن جایی که اینترنت پس از چند روز به طور موقت بازگردانده شد، اما بدون توضیح قانع کننده، این نشان میدهد که فشار بینالمللی و واکنش عمومی نقش داشتهاند، نه صرفاً تعمیر کابلها.
![]()
کلام آخر
ادعای طالبان درباره «فرسودگی زیرساخت فیبر نوری» به عنوان دلیل اصلی قطع اینترنت، بیشتر نمایشی تبلیغاتی است تا توضیح فنی معتبر. این بهانهای است برای توجیه یک تصمیم فکر شده و سیاستی که با هدف کنترل جامعه، جلوگیری از ورود و خروج اطلاعات، محدودسازی آزادی بیان و تضعیف رسانههای مستقل اتخاذ شده است. اقدام طالبان از یک سو فرصت را برای سرکوب نسبی مقاومت دیجیتال فراهم کرد و از سوی دیگر، نشان داد که هر گونه توجیه فنی در برابر منطق پوسیده اقتدارگرایی و ایدئولوژیهای محدود کننده اطلاعات، بیوزن است و مردم آنچه را که عقلشان و سابقه رفتاری زمامدارانشان میگوید باور میکنند، نه بیانیهها و لفاظیها را.
به امید آزادی برای همه ملتهای در بند.......
![]()
دیدگاه تان را بنویسید