آخر هفته و سینما؛ فیلمی که به شما میگوید چرا آدمها دزد میشوند!
فیلم «دزد دوچرخه» یکی از معناگراترین فیلمهای تاریخ سینمای ایتالیا و جهان است. در این فیلم، عمیقترین مفاهیم بشری به مخاطب عرضه میشود.
شایانیوز- اطلاعات فیلم:
دزد دوچرخه (۱۹۴۸)
کارگردان: ویتوریو دسیکا
فیلمنامه: چزاره زاواتینی
محصول: ایتالیا
ژانر: درام اجتماعی
زبان: ایتالیایی
مدتزمان: ۹۳ دقیقه
سبک: نئورئالیسم ایتالیایی
![]()
«دزد دوچرخه» نه فیلمی هیجانی، نه عاشقانهای هالیوودی و نه روایتی پیچیده از دنیای جنایتهای گنگستری است. این فیلم شاهکار موج نئورئالیسم در سینمای ایتالیاست؛ موجی که پس از جنگ جهانی دوم در ایتالیا متولد شد و تصمیم گرفت برخلاف هالیوود، چشم از تجملات، قهرمانهای خارقالعاده و پایانهای خوش ببندد و حقیقت را همان طور که هست نشان دهد: زمخت، تلخ، انسانی.
فیلم از همان آغاز، ما را به رم پس از جنگ جهانی دوم میبرد: در دل فقر، بیکاری، شرایط سخت اقتصادی. جایی که مردی به نام آنتونیو ریکی، بالاخره شغلی در شهرداری پیدا میکند: چسباندن پوستر آگهیها به دیوارهای شهر. اما شرط لازم برای حفظ این کار ساده، داشتن دوچرخه است. آنتونیو که دوچرخهاش در گرو است، با کمک همسرش، ماریا، ملافههای جهیزیه او را میفروشد تا دوچرخه را پس بگیرد. اما تنها ساعتی بعد از شروع کار، دوچرخهاش را میدزدند. اینجاست که جستجوی یک پدر برای بازگرداندن تنها وسیله معیشتش، به تراژدیای بدل میشود که انگار قرار است رنجهای یک ملت شکست خورده را افشا کند. چه رنجهای آشنایی!
![]()
در جستجوی دوچرخه یا عزت نفس؟
در ظاهر، قصه بسیار ساده است: مردی دنبال دوچرخهاش میگردد. اما فیلم در زیر این روایت مینیمال، داستانی بزرگ و بیرحمانه را روایت میکند؛ داستان انسان خستهای که در کشوری در حال فروپاشی، تلاش میکند شرافت خود را حفظ کند.
آنتونیو به همراه پسرش برونو، یک روز کامل را در شهر میگردند. سراغ بنگاهها، بازارهای دست دوم، محلههای فقیرنشین، کلیسا، اداره پلیس و حتی پیشگو را میگیرند. اما هر بار با دست خالی و امیدی کمتر بازمیگردند. مثل همیشه امید در میان بی رحمیها میمیرد!
کارگردان در این مسیر، نه تنها چهره یک پدر، بلکه چهره یک ملت را ترسیم میکند؛ مردمانی که پس از جنگ، چیزی برایشان نمانده است جز خرابی، بیکاری و اندوه عمیق.
نکته قابل توجه این است که دزد واقعی فیلم هرگز مجازات نمیشود. در عوض، این آنتونیو است که در پایان، در یک تصمیم تلخ، خودش به دزدی متوسل میشود. اما او نه مهارت دزد بودن را دارد، نه شجاعت آن را. تنها چیزی که دارد، پسر کوچکش است که با نگاهی سرشار از اندوه، شکست پدر را تماشا میکند.
![]()
بازیگران غیرحرفهای از بطن زندگی واقعی
ویتوریو دسیکا، کارگردان فیلم، از بازیگران غیرحرفهای استفاده میکند: «لامبرتو ماجورانی» (آنتونیو) یک کارگر کارخانه واقعی بود، و «انزو استایولا» (برونو) را از میان مردم کوچه و بازار انتخاب کرد. این انتخاب آگاهانه، به فیلم نوعی صداقت دردناک میدهد. دوربین دسیکا نه برای سرگرمی، بلکه برای افشاگری کار میکند.
فیلم بدون هیچ موسیقی اغراقآمیز، جلوههای ویژه یا نورپردازی پر زرق و برق ساخته شده. در عوض، نور طبیعی، خیابانهای واقعی رم و چهرههای خسته مردم، چهره واقعیت را نشان میدهند.
فیلم به نوعی بیانیهای هنری علیه سینمای تجملگرای آن دوران است. نئورئالیسم ایتالیایی در مقابل حقههای سینمای غالب ایستاد و گفت: «ما درد داریم، ما فقر داریم، اما شرافت داریم؛ اینها را ببین!»
![]()
از گذشته تا امروز؛ چرا «دزد دوچرخه» هنوز مهم است؟
فیلم «دزد دوچرخه» تنها اثری درباره ایتالیای پس از جنگ نیست؛ توصیف رنج انسانی در جهانی ناعادلانه است. جهانی که در آن، نظام اقتصادی و اجتماعی، فرد را له میکند، و شرافت و اخلاق، قربانی بقا میشود.
پدرانی که . مادرانی که جهیزیهشان را میفروشند. کودکانی که ناامیدی را زودتر از بلوغ تجربه میکنند. آیا این توصیف، فقط برای رمِ بعد از جنگ جهانی است؟ یا میتواند هر شهری در جهان امروز باشد که گرفتار بحران اقتصادی یا فروپاشی اجتماعی شده؟ داستان آنتونیو ریکی داستان پدران بیشماری است که بسیاری از آنها در نزدیکی ما زندگی میکنند. و حتی شاید خود، یکی از آنها باشیم. سرنوشت همه ما مشترک است!
دزد دوچرخه، همچنان یکی از شریفترین آثار تاریخ سینماست. فیلمی که شعار نمیدهد اما در سکوت، ما را با حقیقتی روبهرو میکند که از هر فریادی بلندتر است: در دنیایی که بقا دشوار شده، انسان بودن، نوعی قهرمانی است.
![]()
دیدگاه تان را بنویسید