|

سفر به ایران قدیم؛ قمرالملوک وزیری اولین سلبریتی ایران با صدایی که خاموش نشد

قمرالملوک وزیری اولین خواننده زن ایرانی است. او آثار برجسته‌ای در موسیقی اصیل ایرانی از خود به جا گذاشت.

لینک کوتاه کپی شد
1

شایانیوز- در روزگاری نه‌ چندان دور در ایران عصر قاجار، صدای زنی برخاست که تاریخ را لرزاند. صدایی که دیوار سنت را فرو ریخت. قمرالملوک وزیری، زنی از جنس آواز، اما با طغیانی در صدا، پا به دنیای موسیقی گذاشت؛ در روزگاری  که جای صدای زنان در پشت پرده‌ها و خلوت‌خانه‌ها بود.

زاده سنت، پرورده‌ی عصیان                                                 ​

قمرخانم سید حسین‌خان که بعدها به قمرالملوک وزیری مشهور شد، در سال ۱۲۸۴ خورشیدی در تاکستان قزوین به دنیا آمد. او دختری بود از خانواده‌ای نسبتاً مذهبی؛ مادرش «خاتون» اهل دعا و مناجات، و پدرش «میرزا طاهر» اهل شریعت. اما روزگار نخواست که پدر در زندگی قمر بماند. چهار ماه پیش از به دنیا آمدنش، پرش از دنیا رفت. وقتی 18 ماهه شد، مادرش به دلیل ابتلا به حصبه درگذشت. سپس تحت سرپرستی مادربزرگش قرار گرفت؛ زنی سخت‌گیر که سر سازگاری با دنیای مدرن نداشت. قمر اما از همان کودکی در درون خود چیز دیگری حس می‌کرد. صدایی که از همان دوران نوجوانی درون او در حال شکل‌گیری بود، جایی برای خاموشی نمی‌گذاشت.

1318210_209

گام‌های نخست در دنیای موسیقی

قمر برای ورود به دنیای موسیقی، از حمایت و آموزش علی‌اکبر شیدا و بعدها مرتضی نی‌داوود بهره‌مند شد؛ بزرگانی که او را نه‌ فقط به‌خاطر صدایش، بلکه به ‌خاطر جسارت و اعتماد به نفسش، ستایش می‌کردند. تابوشکنی مطلق بود، قمر برای اولین بار در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران روی صحنه رفت و اولین کنسرت خود را برگزار کرد. او خواننده‌ای بود که راه را برای نسل بعدی خوانندگان زن مانند ملوک ضرابی و روح انگیز باز کرد.

صدایی برای مردم، نه برای دربار

برخلاف بسیاری از خوانندگان هم‌عصرش، قمر صدایش را وقف دربار نکرد. او برای مردم کوچه و بازار می‌خواند، برای زجرکشیدگان و فراموش‌شدگان. در قطعه‌ای مثل «مرغ سحر»، صدای قمر، فریاد بود و اعتراض. او، هم هنرمند بود و هم کنشگر اجتماعی. درآمد کنسرت‌هایش را صرف ساخت مدارس، کمک به زندانیان فقیر، و حمایت از زنان بی‌سرپرست می‌کرد. او نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب بر صحنه رفت.

photo_2022-12-29_11-58-12

رابطه با روشنفکران و سیاست‌مداران

قمر با روشنفکران نیز در ارتباط بود. با چهره‌های آزادی خواهی چون ملک‌الشعرا بهار، عارف قزوینی، و بعدها نیما یوشیج نشست ‌و برخاست داشت. برخی از اشعار سیاسی و اجتماعی آن دوران،  با صدای او شناخته شدند و به گوش مردم رسیدند. او در محفلی با ملک الشعرا بهار شعر معروف «مرغ سحر» را برای اولین بار خواند؛ ترانه‌ای که بعدها به سرود بیداری بدل شد.

رویارویی با سنت

در دورانی که زن‌بودن، تعاریف سنتی خاص آن دوران را داشت، جرأت و جسارت قمر، برخی را به تحسین وا‌داشت و برخی را به دشمنی. علما او را تکفیر کردند، سنت‌گرایان تحقیرش کردند، اما او ایستاد. زندگی او آمیخته‌ای از هنر و هنجارشکنی بود. زنی که هم مورد احترام بود و هم در خطر دائمی حذف از سوی نهادهای رسمی و مذهبی.

تحلیل موسیقایی آثار قمر

قمرالملوک وزیری را نمی‌توان تنها بر اساس نقش اجتماعی و فرهنگی‌اش سنجید. او از منظر موسیقایی نیز پدیده‌ای بود در زمانه‌ای حساس. صدای قمر، گرم، عمیق و آمیخته با احساسات درونی بود. او خواننده‌ای تکنیکی محسوب می‌شود و آثارش پر از تحریرهای دل‌نشین است. ویژگی بارز صدای قمر، ترکیب احساسات خالص با تکنیک‌های پیچیده‌ی آواز سنتی بود. او در عین وفاداری به ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی، صراحت و غنای عاطفی را به صدایش وارد کرد. اجرای دقیق دستگاه‌ها و انتخاب شعرهایی با مضامین انسانی و اجتماعی، از ویژگی‌های بارز موسیقی او بود.

صدایی به وسعت تمام مردم

قمر برخلاف برخی از خوانندگان آن دوره، تلاش می‌کرد زبان و لحن خود را با مخاطبان مختلف تنظیم کند. صدای او می‌توانست در تهران، شیراز یا تبریز یک معنا بدهد، چون حس زنده و بی‌واسطه‌ای در خود داشت. او با موسیقی و اجراهایش، فاصله‌ی طبقات اجتماعی را می‌شکست و حتی کسانی که سواد موسیقایی نداشتند را با خود همراه می‌کرد.

انتخاب‌های هوشمندانه

قمر در انتخاب شعر نیز با دقت عمل می‌کرد. او سراغ اشعار عارف قزوینی، ملک‌الشعرا بهار و رهی معیری رفت، شاعرانی که نگاهی اجتماعی، عاشقانه و گاه سیاسی داشتند. انتخاب این اشعار و اجرای آنها با قدرت زنانه‌اش، پیام‌آور نوعی موسیقی مقاومتی بود. موسیقی او هم‌زمان دلنشین و چالش‌برانگیز بود.

سال‌های افول: تنهایی و سکوت

دهه‌ی بیست خورشیدی، دوران افول قمر آغاز شد. با ظهور نسل جدیدی از خوانندگان، و نیز کم‌ فروغ شدن موسیقی سنتی در برابر سبک‌های تازه، قمر به‌ تدریج به فراموشی سپرده شد. فقر، بیماری و بی‌مهری یاران قدیمی، او را به انزوا کشاند. در سال‌های پایانی زندگی، بارها به ‌علت بیماری بستری شد، اما کمتر کسی سراغی از او گرفت.

MzU0Y2IvdFwt

پایان یک افسانه؛ مرگ در تنهایی، زندگی در حافظه جمعی

قمرالملوک وزیری در واپسین سال‌های زندگی‌اش در سکوت و تنهایی فرو رفت. دیگر نه از آوازهایش خبری بود و نه از شکوه صحنه‌هایی که زمانی تجربه کرده بود. در اواخر دهه ۱۳۳۰، وضعیت مالی‌اش به ‌قدری دشوار شده بود که برای تأمین مخارج روزانه‌اش، به حمایت مردمی و برخی دوستان قدیمی متکی شد.

او به بیماری‌های متعدد مبتلا شده بود؛ از جمله مشکلات کلیوی و ضعف عمومی. آنچه بیش از بیماری جسمی او را فرسوده کرده بود، بی‌مهری زمانه بود.

سرانجام در ۱۴ مرداد ۱۳۳۸، قمرالملوک وزیری در سن ۵۴ سالگی در بیمارستان «وزیری» تهران چشم از جهان فروبست. جمع کوچکی از دوستان و هواداران وفادار در تشییع‌ جنازه‌اش حاضر شدند.

پیکر قمر، با هزینه جمعی مردم و با همراهی شماری از هنرمندان قدیمی، در گورستان ظهیرالدوله تهران به خاک سپرده شد؛ همان‌جا که بسیاری از هنرمندان برجسته ایرانی نیز آرمیده‌اند.

640px-Ghamar

در یک کلام

قمرالملوک وزیری فقط خواننده‌ای خوش‌صدا نبود. او هنرمندی آگاه به تاریخ و مردمش بود. صدای او مثل رودخانه‌ای بود که از دل سنت می‌گذشت اما به دریای نواندیشی می‌ریخت. می‌توان گفت قمر، اولین زنی بود که با تمام وجودش موسیقی ایرانی را نه ‌فقط اجرا، بلکه بازآفرینی کرد.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها