ست زرد و جیغ پوشش لیلا بلوکات با مبلمان کافه

لیلا بلوکات با انتشار عکسی از ست عجیب و جذابی که اتفاقی با مبلمان کافه ست شده بود باعث تعجب کاربران فضای مجازی شد.

لینک کوتاه کپی شد

مدتی پیش به علت پخش شدن شماره شخصی عده ای ازبازیگران خانم، سینمای ایران از جمله خانم لیلا بلوکات هجمه ای از شکایات در پلیس فتا اتفاق افتاد و خانم لیلا بلوکات از اولین نفراتی بودند که از این کانال تلگرامی که شماره شخصی بازیگران را به مردم میفروخت شکایت کردند.

این بار خانم لیلا بلوکات با انتشار عکسی از ست عجیب و جذابی که اتفاقی با مبلمان کافه ست شده بود در صفحه اینستاگرام خود باعث تعجب و جذب مخاطبان به این ست عجیب شد او در کپشن این پست نوشت:

مهربانی تو شاید تمام دلخوشی یک نفر باشد.

#لیلا_بلوکات

عکس دیده نشده از لیلا بلوکات با موهای فر و زیباش

لیلا بلوکات بازیگر با استعداد سینما و تلویزیون کشورمان با انتشار عکس زیبایش با موهای فر نوشت:

من باشم و وی باشد و می باشد و نی ...

کی باشد و کی باشد و کی باشد و ک...

#مولانا

نابینا شدن خانم بازیگر به دلیل ابتلا به کرونا

بازیگر زن معروف پس از ابتلا به کرونا تجربیات هولناکی داشته است. لیلا بلوکات که به کرونا مبتلا شده بعد از دست دادن چشایی اش تجربه ی ترسناک نابینا شدن بر اثر کرونا را نیز از سر گذراند و دید چشمان خود را از دست داد. لیلا بلوکات که از چهره‌های معروف ایرانی مبتلا به کرونا است از تجربه‌های وحشتناکش پس از ابتلا به این بیماری سخن گفت.

لیلا بلوکات بازیگران سینما و تلویزیون یکی از هزاران تنی است که تا اینجای کار به بیماری ک دئووید ۱۹ مبتلا شده‌اند. او پس از بیمار شدن از مردم درخواست کرد که ویروس بسیار مسری کرونا را جدی بگیرند: ” بیماری کرونا را دست کم نگیرید. عاجزانه می‌خواهم که رعایت کنید.”

او حالا در گفتگویی جدید با رادیو تهران درباره تجربه وحشتناکش در روزهای مبارزه با بیماری صحبت کرده است. بلوکات می‌گوید: “تا آخرین لحظه به خودم می‌گفتم که امکان ندارد کرونا باشد، حتما سرماخوردگی است. روزی که زنگ زدند و به من گفتند که کرونای شما مثبت است، باورم نمی‌شد، اما نترسیدم. زمانی ترسیدم که بینایی‌ام را از دست دادم. من هنوز هم حالم خیلی مطلوب نیست.”

سرفه‌های پیاپی که امان بلوکات را بریده بود، از عوارض این بیماری است. او یکبار پس از سرفه‌های شدید به مدت کوتاهی بینایی‌اش را از دست می‌دهد! بلوکات در این باره گفت: “یک هفته بود که بیمار بودم اما خبر را عمومی نکردم. زیر نظر دکتر بودم در خانه. اول فکر می‌کردم نباید اطلاع دهم. یک روز آنقدر سرفه کردم که ناگهان دیدم دیگر نمی‌بینم و جلوی چشمم تار است. آنجا بود که ترسیدم و به گریه افتادم. به خودم می‌گفتم که امشب را به صبح نمی‌رسانم. اما بعد از حدود دو ساعت آرام آرام بینایی‌ام برگشت. در آن دو ساعت جهنم را از سر گذراندم.”