قسمت دهم سریال سیاوش
بازی و نقشه جدید نصرت برای خانواده ساقی!
مارال و سیاوش به مهمانی ای می روند که جیران نیز در آن حضور دارد. نصرت نیز از صابر می خواهد قراردادی را به پدرش تحمیل کند...
دهمین قسمت از سریال سیاوش به کارگردانی سروش محمد زاده، جمعه چهاردهم فروردین به صورت اختصاصی در سایت نماوا منتشر شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت دهم سیاوش اینجا کلیک کنید
صابر و تهمینه به خانه ی صابر برمی گردند. صابر بعد از دعوای رستوران کلمه ای حرف نزده است اما در خانه لب باز می کند و از تهمینه توضیح می خواهد. با همان دیوانه بازی های همیشگی اش. خودش را می زند وسایل را می شکند و... اما این بار تهمینه در مقابلش می ایستد. او هم می زند و می شکند.
تهمینه تمام مدتی که صابر در زندان بوده است در خانه ی مردم خدمتکاری کرده است و خرج خودش و خرج صابر را در زندان در آورده است. او در مقابل خطرات و تعرض ها از خودش دفاع کرده است و از این بابت نه از صابر خجالتی می کشد نه هیچ کس دیگر.
سیاوش به خانه ی مارال می رود تا قولی که به او داده است را عملی کند و به مهمانی ای که می خواست برود. مهمانی ای که جیران هم در آن حاضر خواهد بود تا سیاوش پسری که همراه اوست را ببیند و با او حرف بزند. میان سیاوش و مارال و آن خانه خاطرات زیادی گذشته است. خاطراتی که با حضور دوباره ی سیاوش در آن خانه زنده شده است و احساسات هر دو را برانگیخته است...
نصرت بازی دیگری برای صابر در سر دارد. او از صابر می خواهد که رضایت خواهر ها و برادرش را بگیرد تا بتواند زمینی که به نام پدرش است را به نصرت بفروشد. زمینی که کمال سال ها پیش با نصرت خریده است و حالا ارزش بسیار زیادی دارد.
زمین کمال داغ دل صابر را تازه می کند. داغی که از نداری ها و کودکی سختش بر دل دارد. داغی که اگر کمال خانواده اش را در آن خانه و محله نگه نمی داشت اکنون صابر را تبدیل به کسی که الان هست نمی کرد. کسی که گاهی خودش را هم می ترساند.
هر چه بیشتر می گذرد شخصیت صابر و ابعاد مختلفش بیشتر شناسانده می شود و جذابیتش را برای بیننده بیشتر می کند. صابر و حساسیت ها و خشونت و غیرتی بودنش و زمینه های شکل گیری این شخصیت به خوبی برای مخاطب جا می افتد و بیننده با او و داستانش همراه می شود و گاها همدردی نیز می کند.
مجید صالحی نیز در نقش صابر به خوبی توانایی های بازیگری اش را به رخ می کشد و خود را به عنوان بازیگری جدی و حرفه ای بار دیگ ثابت می کند.
اما هرچقدر شخصیت صابر قابل درک است، شخصیت سیاوش نیست. گارد شخصیت سیاوش همه جا برای مخاطب بسته است. حتی در لحظه های احساسی ای مانند زمانی که مرجان را از دست داده بود. سیاوش همه جا یک حالت حق به جانبی دارد که با مشاهدات بیننده در تضاد است. سیاوش کار خاصی نمی کند که بابتش این همه از هر کسی طلبکار باشد.
بعد از گذشت ده قسمت هنوز هم کنش اصلی سریال سیاوش به خوبی برای مخاطب جا نیفتاده است. اگرچه لحظه های جذابی در طول قسمت های گذشته طی شده است اما همچنان اگر از یک بیننده پرسیده شود که داستان این سریال چیست؟ شاید به راحتی نتواند پاسخ دهد...
دیدگاه تان را بنویسید