|

رازهای قجری؛ گربه‌ای که ناصرالدین شاه از زنانش بیشتر دوستش داشت و هووی حرمسرا بود

ناصرالدین شاه گربه‌ای داشت به نام ببری خان که نزد او جایگاه ویژه‌ای داشت و امکانات عجیبی برایش فراهم کرده بود.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- نامش ببری خان بود. عزیز دل و همدم و مونس ناصرالدین شاه. آنقدر دوستش داشت که برایش خدم و حشم و خوراک مخصوص و خوابگاه راحت و ابریشمی و خلاصه هزار جور اسباب رفاه فراهم کرده بودند. شخص شاه برایش پرستار و مواجب بگیر مخصوص نیز تعیین کرده بود. زنان دربار قاجار به این گربه بلند طالع رشک می‌بردند. تمام اهل حرم در عجب بودند که این گربه چطور تا این حد در چشم سلطان عزیز است؟

اما ماجرا از چه قرار بود و راز دلبستگی شاه قاجار به این گربه چه بود؟

ksjvknfbx

گربه‌ای که در دربار قاجار فرمانروایی می‌کرد!

معیر الممالک در خصوص اینکه ببری خان چطور به دربار راه پیدا کرد در خاطراتش نوشته: «ناصرالدین شاه به تبی سخت دچار می‌شود و در بستر بیماری می‌افتد. ببری‌خان که تازه بچه به دنیا آورده بود به اقتضای طبیعتش می‌خواست جایشان را تغییر دهد. هنگامی که یکی از بچه‌ها را به دندان گرفته و از کنار بستر شاه گذشت، امینه اقدس به درون اتاق آمد و دری را که گربه از همان به درون آمده بود، بست. گربه همین که راه بیرون رفتن را بسته دید چند بار دور بستر شاه چرخید و سرگردان ایستاد. امینه اقدس این حال گربه را تعبیر به خیر کرد و به شاه گفت: «قربان، امشب سلامتی‌تان را به دست می‌آورید.» از خوش‌اقبالی گربه، اول صبح تب شاه قطع شد و شاه این موضوع را با حضور گربه مرتبط دانست و ببری‌خان عزیزکرده شاه شد.

روایت دختر شاه: گربه‌ای در قامت شاهزادگان

«زهرا خانم تاج السلطنه» دختر ناصرالدین شاه و مریم توران‌السلطنه متولد سال ۱۲۶۲ شمسی بود. او یکی از زنان تحصیل‌کرده و اهل قلم دربار ناصری بود و کتاب خاطرات بسیار جذابی دارد. این خاطرات که با لحن انتقادی و سبک ادبی نوشته شده‌اند، گنجینۀ ارزشمندی برای شناخت فرهنگ، جامعه، زندگی و سیاست در دورۀ قاجار هستند.

ikfgb.mgn

در بخشی از این کتاب، تاج‌السلطنه علت انس گرفتن پدرش به گربه‌ای به نام «ببری خان» را شرح می‌دهد:

«حالا لازم است شرحی از این گربۀ عزیز ملقب به ببری‌خان بنویسم. این سلطان مقتدری که ما او را خوشبخت‌ترین مردمان عصر خودش می‌دانیم، اگر به نظر انصاف نگاه کنیم، فوق‌العاده بدبخت بوده است. زیرا که این سلطان خود را مقید به دوست داشتن زن‌ها نموده و از این جنس متعدد در حرمسرای خود جمع نموده بود. و به واسطۀ رشک و حسدی که در خلقت زن‌ها ودیعۀ آسمانی است، این سلطان به این مقتدری نمی‌توانسته عشق و میل خود را به زن یا اولاد خود در موقع به بروز و ظهور بیاورد . . .

«از آنجایی که هر انسانی یک مخاطب و طرف صحبت و یک نفر دوست و محب لازم دارد . . . این سلطان مقتدر این حیوان را طرف عشق و محبت قرار داده او را بر تمام خانوادۀ خودش ممتاز می‌سازد. عکس این گربه را من در تمام عمارات سلطنتی دیده‌ام. گربۀ براق ابلقی با چشم‌های قشنگ و ملوس. این گربه زینت داده می‌شد به انواع و اقسام چیزهای نفیس قیمتی؛ و پرورش داده می‌شد با غذاهای خیلی عالی. و مثل یک نفر انسان، مستخدم و مواجب‌بگیر و مواظبت‌کننده داشت؛ از جمله همین امین‌اقدس [یکی از همسران شاه] ددۀ گربه بود.

2024-5-f60b50b6-85d4-4ad4-802b-39acb938a931-67c46117c1067c5ba768beb6

«آه! اشک چشم‌های مرا گرفت و به بدبختی سلاطین رقت کردم و برای خود غرق اندوه و حزن شدم . . . اگر این پدر تاجدار من خود را وقف عالم انسانیت و ترقی ملت خود و معارف و صنایع می‌نمود، چقدر بهتر بود تا اینکه مشغول یک حیوانی؟ و اگر آنقدر زن‌ها را دوست نمی‌داشت و آلوده به لذائذ دنیوی نشده، مشغول سیاست مملکت و ترویج زراعت و فلاحت می‌شد چقدر امروز به حال ما مفید بود؟ و [اگر] در عوض اینکه من در این تاریخ از گربۀ او صحبت نمایم، از رعیت‌پروری، معارف‌طلبی و کارهای عمدۀ سلطنتی می‌نوشتم چقدر با افتخار بود؟ افسوس! . . .

«در هر حال . . . پس از اینکه عزت و سعادت این گربۀ بیچاره به سرحد کمال می‌رسد، خانم‌ها که شوهر عزیز خود را همیشه مشغول به او می‌بینند، به واسطۀ رشک و رقابت، به وسایلی که مخصوص به زن‌ها است متوسل و با پول‌های گزافی که خرج می‌کنند گربۀ بدبخت را دزدیده و در چاه عمیقی سرنگون می‌سازند و این یک دلخوشی را هم از پدر تاجدار بیچارۀ من منع می‌نمایند.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها