آینده انرژی و سیاست کشورهای نفتی
روزی که نفت تمام شود خاورمیانه و جهان چگونه خواهد شد؟
اقتصاد امروز جهان تا حد زیادی به نفت خاورمیانه وابسته است اما اگر این طلای سیاه تمام شود. فردای بشر چگونه ترسیم خواهد شد؟
شایانیوز- قرن بیستم، قرن نفت بود؛ مادهای که مسیر تاریخ را تغییر داد، مرزها را جابهجا کرد و قدرتها را ساخت و ویران کرد. اما اکنون جهان در آستانه عصری تازه ایستاده است؛ عصری که در آن نفت دیگر محور تصمیمسازی اقتصادی و سیاسی نخواهد بود. این تغییر نه صرفاً ناشی از کمبوشد منابع، بلکه حاصل دگرگونیهای بنیادین در فناوری انرژیهای نو، ساختار تجارت جهانی و بحران اقلیمی است. پرسش اصلی این است: اگر نفت به پایان برسد، خاورمیانه که دههها از آن تغذیه کرده، به چه چیزی تکیه خواهد زد؟
![]()
اقتصاد خاورمیانه بر پایه نفت بنا شده است؛ از عربستان سعودی و ایران گرفته تا عراق، کویت و امارات متحده عربی. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، بیش از ۷۰ درصد درآمد دولتهای منطقه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از فروش نفت و گاز تأمین میشود. این اتکا، اقتصادها را «تکمحصولی» کرده و وابستگی سیاسی و اجتماعی شدیدی ایجاد نموده است. در غیاب نفت، نهتنها منابع مالی دولتها تهی میشود، بلکه نظم اجتماعیای که بر پایه یارانه، حقوقهای دولتی و ثروت رانتی بنا شده، به لرزه میافتد. به بیان دیگر، فروپاشی نفت، تنها فروپاشی اقتصادی نیست؛ بلکه آغاز بازتعریف هویت سیاسی و طبقاتی خاورمیانه است.
اکنون جهان در آستانه تحولی قرار دارد که میتواند نظم اقتصادی و سیاسی یک قرن اخیر را دگرگون کند؛ گذار از عصر نفت به عصر انرژیهای پاک. در حالی که وابستگی اقتصاد جهانی به سوختهای فسیلی هنوز بالای ۷۰ درصد است، روند جهانیسازی انرژیهای تجدیدپذیر، سرمایهگذاری در فناوریهای سبز و تصمیم دولتها برای کاهش انتشار کربن، نشان میدهد که پایان نفت نه حادثهای ناگهانی، بلکه فرآیندی تدریجی و اجتنابناپذیر است. اما پرسش اصلی آن است که وقتی این منبع پایان یابد یا ارزش خود را از دست بدهد، خاورمیانه، مرکز ثقل تولید نفت جهان، چه خواهد کرد؟
![]()
اقتصاد نفتی در لبه پرتگاه
بر اساس دادههای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا حدود ۴۸ درصد ذخایر اثباتشده نفت جهان را در اختیار دارند و حدود ۳۰ درصد تولید روزانه جهانی را تأمین میکنند. اما همین کشورها بیشترین وابستگی بودجهای را نیز به صادرات نفت دارند؛ در عربستان سعودی بیش از ۶۵ درصد درآمد دولت از نفت تأمین میشود، در ایران حدود ۴۰ درصد و در عراق نزدیک به ۹۰ درصد.
اگر در دو دهه آینده تقاضای جهانی نفت طبق سناریوی «Net Zero 2050» کاهش یابد — که پیشبینی میکند مصرف نفت تا سال ۲۰۵۰ به کمتر از ۲۵ میلیون بشکه در روز برسد (در مقایسه با ۱۰۰ میلیون بشکه فعلی) — اقتصاد این کشورها با شوکی بیسابقه روبهرو خواهد شد. ساختار بودجهای آنها، که بر پایه یارانههای انرژی و هزینههای اجتماعی گسترده بنا شده، در برابر این تغییر تاب نخواهد آورد.
از نگاه اقتصاددانان، کشورهای نفتخیز خاورمیانه با دو خطر همزمان روبهرو هستند: «بحران درآمد» و «بحران گذار». یعنی نه تنها درآمد نفتی خود را از دست خواهند داد، بلکه به دلیل عقبماندگی در فناوری و تنوع اقتصادی، در پیوستن به اقتصاد جهانی آینده نیز با دشواری جدی مواجه خواهند شد.
![]()
روسیه، چین و رقابت در دنیای پس از نفت
پایان نفت تنها مسئلهای اقتصادی نیست؛ بلکه به معنای تغییر ژئوپلیتیکی نیز هست. روسیه که دومین صادرکننده بزرگ نفت و گاز دنیاست، در کوتاهمدت از کاهش تولید اوپک و افزایش قیمتها سود میبرد، اما در بلندمدت، از دستدادن بازارهای انرژی اروپا و گرایش جهان به انرژیهای پاک، تهدیدی راهبردی برای آن محسوب میشود.
چین اما با درک زودهنگام این تغییر، راه خود را جدا کرده است. پکن اکنون بزرگترین سرمایهگذار جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر است؛ بیش از ۴۵ درصد کل ظرفیت تولید انرژی خورشیدی جهان در چین نصب شده و این کشور سالانه حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در صنایع سبز و خودروهای برقی هزینه میکند. بنابراین در حالی که بسیاری از کشورهای نفتی خاورمیانه هنوز درگیر افزایش ظرفیت استخراج هستند، چین در حال آمادهسازی خود برای دنیایی بدون نفت است؛ دنیایی که در آن فناوری، نه منابع طبیعی، تعیینکننده قدرت خواهد بود.
![]()
فروپاشی تدریجی مدل رفاهی خلیج فارس
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی، قطر، امارات و کویت، با درآمد سرشار نفتی توانستهاند دههها نظامهای رفاهی گسترده ایجاد کنند؛ از آموزش رایگان و مسکن دولتی تا اشتغال در بخش عمومی. اما صندوق بینالمللی پول (IMF) هشدار داده است که با ادامه روند فعلی، ذخایر مالی این کشورها تا سال ۲۰۴۰ ممکن است بهطور جدی کاهش یابد، مگر اینکه اصلاحات اقتصادی عمیقی انجام دهند.
در عربستان، «چشمانداز ۲۰۳۰» محمد بن سلمان تلاشی است برای تنوعبخشی به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت، اما اجرای آن به کندی پیش میرود. در ایران نیز تحریمها و عقبماندگی فناوری باعث شده گذار به اقتصاد غیرنفتی دشوارتر شود. نتیجه این وضعیت میتواند افزایش بیکاری، فشار اجتماعی و حتی مهاجرت گسترده نیروی انسانی باشد؛ پدیدهای که پیشدرآمد تغییرات سیاسی در منطقه خواهد بود.
![]()
آیا جهان برای پایان نفت آماده است؟
برآورد بانک جهانی نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۵، هزینه تولید هر کیلوواتساعت برق از انرژی خورشیدی در بسیاری از کشورها کمتر از ۳ سنت خواهد شد؛ رقمی پایینتر از میانگین هزینه تولید برق با سوخت فسیلی. در کنار این تحول، خودروهای برقی تا سال ۲۰۳۰ حدود نیمی از بازار جهانی را در اختیار خواهند داشت. به بیان دیگر، حتی پیش از اتمام ذخایر فیزیکی نفت، بازار به نقطهای خواهد رسید که «تقاضا برای نفت» به شکلی ساختاری سقوط کند.
خاورمیانه در جستجوی معنا
در نهایت، چالش بزرگتر از اقتصاد، هویت است. نفت برای خاورمیانه فقط منبع ثروت نبود؛ بُنمایه قدرت سیاسی، محور اتحادها و حتی عنصر فرهنگی و تمدنی بود. با افول این منبع، منطقه باید خود را از نو بازتعریف کند. آیا میتواند از «نفت» به «دانش» و از «صادرات خام» به «صادرات فکر و فناوری» گذار کند؟
اگر نه، تاریخ تکرار خواهد شد: تمدنهایی که زمانی در اوج بودند، با از میان رفتن منبع قدرتشان، در غبار قرنهای آینده ناپدید میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید