یوزپلنگ ایرانی گرفتار چنگال بی کفایتی مسئولان
بقای حیات؛ 17 یوز تا انقراض! سریعترین شکارچی جهان، گرفتار کندترین روند حفاظتی

حفاظت از یوز ایرانی و کمک به تکثیر این گونه ارزشمند، نیازمند توجه و حمایت همه جانبه دولت و ملت است.
شایانیوز- یوزپلنگ آسیایی که با نام یوز ایرانی نیز شناخته میشود، یکی از نادرترین گونههای گربهسانان بزرگ در دنیاست. زیستگاه اصلی این جانور، دشتهای مرکزی ایران بوده و روزگاری در بسیاری از مناطق فلات ایران به وفور یافت میشد. اما اکنون به مرحلهای از انقراض رسیده و بسیاری از کارشناسان، این وضعیت را «نماد بحران مدیریت حیات وحش» در ایران میدانند.
چه کسی مقصر است؟
اقداماتی که طی سالهای اخیر زیر سایه بیکفایتی بعضی از مسئولین، صورت گرفته، ضربه سنگینی بر پیکر نیمه جان این گونه زیبا و ارزشمند طبیعت وارد کرده است. اقداماتی از قبیل:
1. نابودی زیستگاهها
ساختوسازهای بیرویه، جادهکشی، معادن و گسترش شهرها و روستاها باعث قطعه قطعه شدن زیستگاه طبیعی یوز شده است. برای نمونه، جادهی ترانزیتی تهران–مشهد از دل مناطق حفاظتشدهای عبور میکند که زمانی قلمرو یوزها بود.
2. کاهش طعمههای طبیعی
کاهش شدید جمعیت گونههایی مانند آهو، جبیر و خرگوش بهعلت شکار بیرویه و خشکسالی، تغذیه طبیعی یوز را مختل کرده است.
3. شکار غیرقانونی
با وجود قوانین رسمی، شکارچیان غیرمجاز و نبود نظارت کافی بر مناطق حفاظتشده همچنان تهدیدی جدی برای این گونه هستند.
4. مدیریت ناکارآمد
سازمانهای مرتبط با محیط زیست در ایران، علیرغم تلاشهای پراکنده، به دلیل کمبود بودجه، نبود تخصص کافی و تغییرات مدیریتی پی در پی، نتوانستهاند برنامهای جامع و مؤثر برای نجات یوز ارائه دهند.
5. ناهمکاریهای بین سازمانی
دستگاههایی چون وزارت راه و نیروگاهها در مقابل توصیههای زیست محیطی ایستادگی کرده و پروژههایی را بدون ارزیابیهای زیست محیطی اجرا کردهاند.
وضعیت امروز، چند یوز تا انقراض؟
طبق آخرین برآوردهای رسمی و منابع معتبر، بین ۱۷ تا کمتر از ۳۰ یوزپلنگ آسیایی در طبیعت ایران باقی ماندهاند. رئیس سازمان محیطزیست در مارس ۲۰۲۵ اعلام کرد که تنها ۱۷ یوز باقی است. سایر منابع بینالمللی مانند Tehran Times و Mongabay بازه کمتر از ۳۰ را تأیید کردهاند.
در اسارت، ۵ قلاده نگهداری میشوند (تا فروردین 1403) ، شامل ۳ ماده و ۲ نر، در مرکز تکثیر، نگهداری میشوند.
در مجموع، جمعیت در زیستگاه طبیعی در حال سقوط است و حتی نرها از مادهها از نظر تعداد پیشی گرفتهاند و این امر، آینده تولید مثل آنها را تهدید میکند.
چالشهای جفتگیری
به دلیل تعداد کم باقیمانده از یوز ایرانی، روند جفتگیری این حیوان از حالت طبیعی خارج شده و با چالشهای جدی مواجه است.
1. تولیدمثل طبیعی در زیستگاه
تعداد مشاهدات از تولد تولهها نادر است اما ثبت شده:
فروردین 1401: مادهای به نام «خورشید» سه سال متوالی توله آورد؛ دخترش «تلما» نیز در همان سال به دنیا آمد.
تولدها در زیستگاه طبیعی نشان دهنده توانایی بقا هستند، اما تعداد پایین مادهها و عدم حضور نزدیک نرها، کار جفتگیری را دشوار کرده است.
2. تکثیر در اسارت
سال1401: مادهای به نام «ایران» با نر «فیروز» جفتگیری کرد و سه توله به دنیا آورد، دو توله از بین رفتند و یکی به نام «پیروز» زنده ماند.
مرگ پیروز در اسفند 1401 (از نارسایی کلیوی) و از سوی یگر افسردگی مادر در شناسایی تولهها، نشانگر نگرانیهای بهداشتی و ژنتیکی در اسارت است.
نجات یک زندگی
حفظ این گونه با ارزش، نیازمند چندین برنامهریزی مؤثر است:
الف) تقویت تکثیر و مدیریت ژنتیکی مؤثر
افزایش همکاری بین مرکز پرورش و زیستگاه طبیعی برای تولید مثل بیشتر در اسارت.
ذخیرهسازی ژنتیکی، بانکهای DNA و بافت زنده، و امکان استفاده از تکنولوژی مانند IVF برای حفظ تنوع ژنتیکی.
ب) متابولیسم جمعیت و اتصال جمعیتهای باقیمانده در زیستگاههای طبیعی
ایجاد و حفظ گذرگاههای امن بین زیستگاهها برای پشتیبانی از جفتگیری طبیعی در طبیعت. مطالعات ژنتیکی نشان میدهند اتصال جمعیتها ضروری است.
ج) کنترل تهدیدات مستقیم
کاهش تصادفات جادهای: فنسکشی، تونلهای حیوانمحور، استانداردسازی مسیرها.
افزایش طعمهها: مدیریت مناسب دامپروری و بازیابی جمعیت آهو، جبیر و سایر منابع غذایی.
د) همکاریهای علمی و سیاسی
فراهمسازی حمایت دولت و سازمانهای بینالمللی برای بهبود امکانات پرورش و تامین منابع مالی.
آزادسازی دانشمندان محیط زیست و انتقال تجربه نجات گونههای مشابه .
ه) آگاهی و مشارکت جامعه محلی
آموزش عمومی درباره اهمیت یوز، جایگزینی منافع دامداری شخصی با مراقبت از محیط زیست، و توسعه مراقبتهای مردمی از زیستگاههای طبیعی.
تأثیر رسانهها و مطالبهگری مردمی
طی سالهای اخیر، مستندهایی چون «یوز ایرانی» و فعالیت چهرههایی مانند نسرین ستوده، جعفر پناهی، و برخی روزنامهنگاران مستقل موجب افزایش آگاهی عمومی شده است. با این حال، هنوز فشار اجتماعی کافی برای تغییر سیاستهای کلان وجود ندارد.
چشمانداز روزهای روشن، هنوز امید هست؟
اگر دولت سیاستی جدی برای حفاظت از مناطق بکر باقیمانده اتخاذ کند،
اگر همکاری بیننهادی واقعی برقرار شود،
اگر آموزش عمومی برای حفظ محیط زیست در مدارس و رسانهها فراگیر شود،
شاید بتوان بخشی از این گونه ارزشمند را حفظ کرد. اما اگر همین روند ادامه یابد، باید یوز ایرانی را نیز به فهرست درگذشتگان طبیعت ایران افزود؛ همچون شیر ایرانی و ببر مازندران.
یوز ایرانی، نماد پویایی و تنوع زیستی کشور است. نابودی آن صرفاً یک فاجعه زیستمحیطی نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی نظم طبیعی است که ریشه در سوءمدیریت، بیتوجهی و مهمتر از همه، «بحران فرهنگی حفاظت از طبیعت» دارد. حفظ آن علاوه بر اینکه مسئولیت دولت است، وظیفه ما مردم نیز هست.
دیدگاه تان را بنویسید