افعی تهران آسی تحیربرانگیز/ روایت ریم دملهای کینهتوزانه که در 50 سالگی سربرآورد
هر قسمت از سریال افعی تهران حرفی تازه برای گفتن دارد و آسی رو میکند که تحیربرانگیز است.
شایانیوز- ساخت و پرداخت سریالی با مضمون پزشکی یا با بن مایههای روانشناسی و روان درمانگری باب این روزهای دنیای فیلم و سریال است. در ایران هم بودهاند آثاری که چنین مفهومی را به نمایش گذاشتند اما یا چندان موفق نبودهاند یا از زاویه طنزِ موضوع به آن نگاه شده بود. این روزها اما سریالی در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است که به ترند شبکه اجتماعی هم بدل شده و لقلقه دهان هر سینهفیلیاست. اثری که عنوان درام اجتماعی را با خود حمل میکند، مضمونی روانشناسانه دارد و لایههای زیرین طبقات مختلف جامعه را به سطح میآورد و با هنرمندی کنار هم قرار میدهد. سریالی که «افعی تهران» نام نهاده شده است و حاصل قلم پیمان معادی کارگردانی سامان مقدم است.
افعی تهران حامل روایاتی دنباله دار
در قسمتهای نخستین این اثر که تا کنون 11 قسمت از آن پخش شده است گمان بر این بود که فیلمی جنایی است بامضمون کودک آزاری؛ روایت زندگی کارگردانی فیلم اولی که در پی به تصویر کشیدن جریان قتلهای زنجیرهای است و چالشهایی را از سر خواهد گذراند. لیکن هر قسمت از این سریال حرفی تازه برای گفتن دارد و آسی رو میکند که تحیربرانگیز است. فیلمنامه این اثر با توجه به پیرنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستانهایی که در طول اثر میبینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکتهای در روند کار ایجاد نمیکنند. پیچیدگی داستان افعی تهران به جهت روایتهای تازه در هر قسمت است؛ روایاتی که در یک قسمت آغاز میشود و دنباله دار است همچون ستارهای.
یک قرابت؛ قاتل یا ناقد؟
در قسمتهای ابتدایی شخصیت اصلی داستان به گونهای در مقابل مشاور سخن راند که قرابت زیادی بین او و قاتل زنجیرهای یافت میشد و حتی به صراحت نیز اعلام کرد که اگر او هم به جای افعی تهران بود همین کار را میکرد؛ نوع رفتار، اطلاعاتش و سخنانش نیز در ادامه به گونهای چیده شده که ظن افعی تهران بودنش را بیشتر میکند.
کینه کاشته شده؛ قاتل رسیده!
اما آنچه بیش از همه در چشم است نه داستان قتلهای زنجیرهای بلکه روایت زندگی شخصی کارگردانی است که سالها در جایگاه منتقد ایستاده بود و حال برای ساخت اثرش زیر ذرهبین قرار دارد؛ فردی که شخصیتی دوگانه دارد و پس و پیشش گاها یک صدا میشود. فردی کینهتوز که در آستانه فروپاشی روانی در 50 سالگی تصمیم به ترمیم روان خود گرفته است و سراغ روانشناس میرود.
آرمان بیانی که نقش آن را پیمان معادی بازی میکند سالهای قبل مزدوج و پدر شده بود ولی نه پسرش را دیده بود و نه دیگر با همسرش زندگی میکرد. از دوران کودکی کینه پدر را در دل کاشته بود ارتباط خوبی با او نداشت. پس از اینکه کارها برای ساخت فیلمش به نتیجه رسید طی شرایطی به ناچار باید برای مدتی از فرزندش بابک (با بازی درخشان ماهور نعمتی) نگهداری کند. آرمان در این سریال تلاش میکند پدر خوبی جلوه کند؛ هرچند که در ابتدا سختی تحمل حضور فرزندش را عیان میکند اما اکنون که به قسمت 11 رسیده است در نبود بابک احساس کمبود میکند و در تلاش است آنچه نتوانسته از پدرش بداند را دریابد و همه اینها را مدیون روانپزشک خود است.
حضوری کوتاه اما به کمال
بار اصلی این سریال بر دوش دیالوگها نیست؛ کلمهها و جزئیات اعم از بازی بازیگران، موسیقی متن، حرکت دوربین و حتی طراحی صحنه و لباس به جد اهمیت دارد و مفاهیم بسیاری را منتقل میکند. افعی تهران حامل نقشهای کوتاهی است که توسط بازیگران میهمان همچون امین حیایی و هومن سیدی بازی شده است اما نویسنده و کارگردان از اهمیت این نقشها به سادگی عبور نکرده و از این بازیگران در همان سکانسهای کوتا بهترین بازی را گرفتهاند به گونهای که این حضور کوتاه حاوی پیامی جادویی است.
البته از بازی بسیار دقیق مریلا زارعی هم نمیتوان گذشت؛ بازی تأثیرگذار که حاصل شناخت دقیق او از شخصیت بود. زارعی فرصت چندانی برای عرض اندام نداشت او تنها در چند سکانس آمد و رفتی داشت؛ لکن حضوری به غایت مفید و پر اهمیت که در یادها ماند و نقشی نمادین شد.
پیمان معادی هم که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کاراکتر اشراف کامل دارد مسلطتر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل میکند.
پایانی که آغاز است
مدت زمان تیتراژ سریال کم است و پایان بندی هر قسمت کشش ایجاد میکند تا به تماشای قسمت بعدی نیز بنشینید. موسیقی متن سریال در هر قسمت آهنگی معروف از خوانندههای ایرانی و خارجی است که به عنوان موسیقی تیتراژ نیز پخش میشود.
دیدگاه تان را بنویسید