موشها و آدمها؛ رفاه مطلق به نابودی میانجامد
از مدرسه موشها تا شهر موشها؛ وقتی رفاه مطلق هم خوشبختی نمیآورد!
طی آزمایشی بر روی موشها مشخص شد که در صورت رفاه کامل و دسترسی نامحدود به امکانات، زندگی موجودات زنده به خطر میافتد.
شایانیوز- در تاریخ علوم رفتاری، آزمایشی وجود دارد که همچنان یکی از بحثبرانگیزترین و الهامبخشترین تحقیقات درباره رفتار اجتماعی و روانشناسی جمعی است؛ آزمایشی که با نام «جهان ۲۵» (Universe 25) شناخته میشود. این آزمایش در اواخر دهه ۱۹۶۰ توسط جان بی.کالهُون (John B. Calhoun)، رفتارشناس برجسته آمریکایی، طراحی و اجرا شد و هدف آن بررسی علمی این پرسش بنیادین بود:
«چه اتفاقی برای یک جامعه میافتد وقتی همه نیازهای مادی آن به طور کامل تأمین شود و هیچ تهدید بیرونی وجود نداشته باشد؟»
![]()
طراحی آزمایش: بهشتی برای موشها
کالهُون یک محفظه بسیار بزرگ و پیشرفته طراحی کرد که به معنای واقعی کلمه بهشتی برای موشها بود. ویژگیهای این محیط عبارت بودند از:
1. غذای همیشگی و بدون محدودیت؛ هر وقت موشها اراده میکردند، غذا آماده بود.
2. آب تمیز و فراوان که هیچوقت تمام نمیشد.
3. امنیت کامل؛ هیچ شکارچی یا تهدیدی در محیط وجود نداشت.
4. بهداشت دائمی و نظافت محیط توسط تیم آزمایشگاه.
5. فضای کافی برای تولیدمثل و لانهسازی در 256 آپارتمان کوچک مخصوص موشها.
به این ترتیب، جامعهای شکل گرفت که هیچ دغدغهای جز خوردن، خوابیدن و تولید مثل نداشت.
کالهُون جمعیتی اندک از موشها را وارد محیط کرد و شروع به ثبت تغییرات رفتاری آنها نمود. رشد جمعیت و تغییرات رفتاری به چهار فاز مشخص تقسیم شد:
![]()
فازهای چهارگانه «جهان ۲۵»
فاز A: سازگاری اولیه
موشها وارد محیط شدند، لانهها را بررسی کردند و شروع به زندگی عادی کردند.
جمعیت به آرامی افزایش یافت، هیچ نشانهای از استرس یا پرخاشگری وجود نداشت.
فاز B: انفجار جمعیت
به دلیل وفور غذا و امنیت کامل، جمعیت بهصورت نمایی رشد کرد.
موشها بهطور میانگین هر 55 روز جمعیت خود را دو برابر کردند.
جامعه موشها شبیه به یک «آرمانشهر» بود؛ هیچ کمبودی وجود نداشت و تولید مثل حداکثری انجام میشد.
فاز C: آغاز فروپاشی اجتماعی
جمعیت به حدود ۶۰۰ موش رسید و فضای اجتماعی شلوغ شد.
رفتارهای غیر طبیعی آغاز گشت:
پرخاشگری بیدلیل و خشونت علیه موشهای ضعیفتر
کنارهگیری اجتماعی و انزوا
رها شدن بچهها توسط مادران
کانیبالیسم (همنوعخواری) در برخی گروهها
گروهی از موشها که به «موشهای زیبا» معروف شدند، شکل گرفتند؛ آنها فقط میخوردند، میخوابیدند، خود را تمیز میکردند و هیچ تمایلی به تعامل اجتماعی یا تولید مثل نداشتند؛ و بسیار زیبا شده بودند.
فاز D: مرگ جمعیت
تولدها تقریباً متوقف شد.
رفتارهای اجتماعی به حداقل رسید و فرسودگی روانی کاملاً مشهود بود.
با وجود غذا و آب فراوان، جامعه به طور کامل از درون فروپاشید و انقراض جمعیت رخ داد.
![]()
اهمیت اجتماعی و فلسفی آزمایش «جهان ۲۵»:مفهوم «فروپاشی رفتاری»
کالهُون نتیجه گرفت که این پدیده نوعی فروپاشی رفتاری است؛ یعنی حتی اگر تمام نیازهای مادی برطرف شود، فقدان چالش، فقدان معنا و افزایش تراکم اجتماعی باعث فروپاشی نظم روانی و اجتماعی میشود و بروز نشانههای زیر میشود:
کاهش تعاملات اجتماعی سالم
افزایش خشونت و پرخاشگری بیدلیل
اختلال در روابط جنسی و فرزندپروری
شکلگیری گروههای منزوی و بیهدف
از بین رفتن انگیزههای طبیعی زندگی
زوال تدریجی جامعه و انقراض جمعیت
جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی به سرعت متوجه شدند که نتایج این آزمایش میتواند هشداری برای جوامع انسانی مدرن باشد. چرا که در جوامع انسانی نیز در شهرهای شلوغ و مدرن، با وجود وفور نسبی امکانات، همان نشانهها با الگویی مشابه دیده میشود.
بسیاری از تحلیلگران، افزایش بحرانهای روانی در کلانشهرهای جهان را به عنوان نمونهای از «جهان ۲۵ انسانی» توصیف میکنند.
![]()
پیام این آزمایش برای انسانها
آزمایش جهان ۲۵ نشان داد که تنها رفاه مادی و امنیت فیزیکی برای بقا و شکوفایی یک جامعه کافی نیست. انسانها و حیوانات برای حفظ انگیزه و پویایی روانی به: چالشهای معنادار، روابط اجتماعی سالم، احساس هدفمندی و تعلق نیاز دارند.
بدون این عوامل، حتی در بهشتی مصنوعی، جامعه بهتدریج از درون فرو میپاشد.
دیدگاه تان را بنویسید