با این همه قشقرق در استقلال جناب وردست ایتالیایی را کجای دلمان بگذاریم؟
ایکاش به جای قرارداد با این جناب وردست فعلاً معطل مانده کف میدان، با دو تا بازیکن با قابلیت در حد نام و نشان استقلال قرارداد میبستند.
این استقلال چرا نباید همه سویه ببازد!؟ مجموعهای از غریب غربا که نه مدیرعاملش با عمل است و آگاه، نه بازیکنان جدیدش یکدیگر را میشناسند و نه جناب سرمربیشان به درستی آنان را محک زده تا چنین که میرود این همه جنس وازده را فلهای تو کتشان کنند!
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از ایران ورزشی، البته در این بده بستانیهای سوداگرانه وقتی عرضه کنندگان که همین دلالان انبان پر کرده باشند تقاضا کنندگان را چنین طالب و مشتاق میبینند باید هم در وجود ذیالوجود کالای وازدهشان آب ببندند و بیندازند!
وقتی استقلال در درگیریهای مستدام میان جناب سرمربی و عالیجناب مدیرعامل سرگرم است چنانچه میرفت مدام سرگرم یقهگیری از هم باشند باید هم در بازار نقلوانتقالات مدرسهشان دیر شود و در ته بازار بنداز و در رو تهبساطی از وازدهها نصیبشان شود!
استقلال قبل از آنکه به الهلال ببازد مدتها با خودزنی خودیها و ناخودیها و بیخودیهای دور و برش باخته بود؛ مجموعهای از جمع اضداد که تا دلت بخواهد از در و دیوارش دشمن و دشمنهای خیالی میبارد... تو گویی در این استقلال دوستی و همدلی و صداقت و رفاقت حکم کیمیا را دارد، تنابندهای در این سرای زخم خورده دنبال خانه دوست نیست. دوست دیگر کیست!؟... همه خانه به خانه دنبال دشمن میگردند و توپ عناد را به زمین دشمن انداخته تا هرکس میرسد با آنتریک این یکی در پی هتریک آن یکی باشد!
اینک هم دنبال مقصر نگردید، باخت به الهلال تمام شد و رفت... نگرانی و دلشورگی بابت فردایی این شیر بییال و دم و اشکمی است که از بام تا شام دارد خود را میخورد... دلواپسی بابت فردای چنین تیم خام لایتچسبک است که باید هفته به هفته در برابر حریفانی بزخو نشسته مسلح به میدان برود و نکند خجالتزده خاص و عام شود! نگرانی بابت استقلالی است که مدیرعاملش پسپسکی استعفا داد و رفت و سرمربیاش آن سوی آبهای خلیج دارد آبتنی میکند تا بقیه این میان ویلان و سرگردان سماق بمکند!
هواپیمای چارتر و هتل لاکچری و چمن مخملی همه بهبه و چهچهاش نثار جناب معاون نورسیده باد، هرچه بر استقلال رفت و نرفت دیگر تمام شد... شاید هم همین امروز و فردا فرهادشان با وردستش فرشادشان تیشه به دست دوباره به بیستون تبعید شوند، اما تو بگو در پس این همه قشقرق با این جناب گابریل پین وردست ایتالیایی نورسیده چه باید کرد و جنابش را کجای دل استقلال باید گذاشت!؟
ایکاش به جای قرارداد و هزینه مسکن و خورد و خوراک و رفتوآمد با این جناب وردست فعلاً معطل مانده کف میدان با دو تا بازیکن باقابلیت در حد نام و نشان استقلال قرارداد میبستند تا میان میدانش چنین که میرود مثل جگر زلیخا نباشد!؟
اما آنچه بیشتر از همه دل اهالیاش را به درد میآورد همین خیل خلیل هواداران صادق و وابسته و دلبسته استقلال است که نسل به نسل هفتاد و اندی سال عاشقانه و مخلصانه دل به این خانه دوست بستهاند اما دریغ و درد که فصل به فصل هرکس و ناکسی که اذن دخول مییابد بهجای آدرس خانه دوست این خیلخلیل را حواله به خانه دشمن میکند!
دیدگاه تان را بنویسید