روایت دردناک مهناز افشار از سوگ در غربت / مادرم پرواز کرد...
واکنش تأثیرگذار مهناز افشار به فوت مادرش، با جملاتی دردناک از غم دوری و سوگ در غربت؛ متن کامل دلنوشته بازیگر محبوب را بخوانید.
شایانیوز- مهناز افشار، بازیگر سرشناس و محبوب سینمای ایران، روزی تلخ و فراموشنشدنی را تجربه کرد؛ روزی که مادرش از دنیا رفت و او از هزاران کیلومتر دورتر تنها توانست با واژههایی بغضآلود، این داغ بزرگ را به تصویر بکشد. در پستی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، افشار نوشت: «مادرم پرواز کرد ... سلام ما رو به بابا برسون.»
این جملات آغازگر دلنوشتهای بود که نه فقط از اندوه یک دختر در سوگ مادر حکایت داشت، بلکه بازتابی از درد مشترک بسیاری از ایرانیان مهاجر بود: حسرت دیدار، تنهایی در غربت و سوگواری در سکوتِ بیآغوش.
![]()
او نوشت:
همه این سالها پای تلفن و تصویری شوخی کردیم، خندیدیم، قهر کردیم، آشتی کردیم اما با یک امید برای جمع شدن سر سفره پیش تو، دلم گرم بود. که روزی منم برمیگردم ، همه برمیگردیم تو در حسرت دیدار محمد و من ماندی و من و محمد تا ابد در حسرت آخرین آغوش تو .مادرم هیچوقت فکر نمیکردم روزی برسد که تنهایی برای تو عزاداری کنم و بدون هیچ بوی آشنایی از تو ضجه بزنم. و تک تک این کلمات با اشک من جاری بشه.
منو ببخش مامان میخوام فریاد بزنم و لعنت بفرستم اما حتی دیگه جان این فریاد هم در من دیگر نمانده . تو رفتی پیش بابا و ما ماندیم بی شماها روحت شاد قوی ترین و مهربان من مادرم مادرم...
در این چند جمله، غمی جاریست که با هیچ کلمهای قابل تسکین نیست. غم از دست دادن مادر، در غربت، آن هم با دلی پر از حسرت و بدون فرصت برای خداحافظی… دردیست که تنها زمان شاید اندکی از آن بکاهد.
![]()
دوری از وطن، برای کسانی که عزیزی در ایران دارند، تنها به دلتنگی ختم نمیشود. در لحظات سخت، مانند مرگ عزیزان، غربت معنا پیدا میکند. اینکه نتوانی در مراسم بدرقه باشی، نتوانی بر مزار بنشینی، نتوانی حتی صورت عزیزت را برای آخرین بار ببینی؛ اینها زخمهاییست که سالها التیام نمیپذیرد.
برای مهناز افشار صبر و برای مادر عزیزش آرامش ابدی آرزو داریم. بیتردید، هیچ آغوشی جای مادر را نمیگیرد و هیچ مرهمی برای این داغ، کافی نیست…
دیدگاه تان را بنویسید