لباس گُنده مهسا طهماسبی که نافرم خانوم زاغارت کرد؛ تو عروسیش گیسارو برقید تا رو اَبرا!
مهسا طهماسبی بازیگر سریال دیوار به دیوار در واقع به قدری خاص پوش هستش که به تازگی با استایل اور سایزو عجیبش فالووراشو از خودش ناامید کرد!
شایانیوز- مهسا طهماسبی از بازیگرایی محسوب میشه که شاید چندان با اسم شناخته شده نباشه. مثلا دیدین اسم و رسم نیکی کریمی به گوش همممه آشناست و حتی اگه هزار تا هم نیکی کریمی در کشور وجود داشته باشه اما باز همه این اسم رو با یک چهره می شناسند اونهم بازیگر سینما! مهسا طهماسبی اما این چنین نیست و انگاری هنوز کلی راه داره تا برسه به اون شهرت شاخ! اما باید گفت مهسا طهماسبی از چهره های پر طرفدار و توانا در این عرصه می باشد که به راحتی مثل آب خوردن به بازیگری ورود پیدا کرد.
در این رابطه که چجوری خانوم خانوما سُر خورد تو شغلش در ادامه بیشتر صحبت میکنیم اما ابتدا بهتره به ترندی توجه کنیم که این روزا شده محبوب دل خیلی ها. ترندی که در استایل هستش و خانوما و آقایون ازش استقبال میکنن به خصوص که بازیگر باشن و خاص پسند! چند سالی میشه که تو دنیای مد و فشن اور سایز پوشیدن خیلی دیده میشه و خانوما با لباس هایی که چند سایز از خودشون رسما گُنده تره دیده میشن! انقدری این روند پیش رفته که خیلی از دخترامون با لباس پسرونه و گشاد، جذاب تر به نظر میرسن اما نه هررر گشادی! مثلا در ادامه تریپی از مهسا بانو مشاهده می کنید که اینچنین است اما شلختگی نه چندان زیبایی در ظاهرش دیده میشه که باب پسند بسیاری از کاربران نبود!
مهسا طهماسبی از درون ساده از برون قرررتی!
لباس پوشیدن و استایل کردن رابطه مستقیمی با چهره آدما داره. مثلا یکی مثل الهام حمیدی که فیسش اصولا معصوم هستش حتی اگه با آرایشی غلیظ باشه، هر چقدر هم که تریپای شیطون و قرتی بزنه باز انگاری ته مایه معصوم بودنه درش هست و شاید بهش نیاد! مهسا طهماسبی نیز این چنین است و با توجه به اینکه چهرش نچرالم هست و به شدت ساااده، خیلی احوالات شر بهش نمیاد اما نکته اینجاست که خانوم بازیگر اصلا ساده پسند نیست و اتفاقا خیلی هم روحیه قرتی طور داره و عجب پسند!
عمه که فحش نیست! مهسا طهماسبی عمه داره پارررتی و باحال!
خب در ابتدای مطلب گفته شد که مهسا طهماسبی راحت اومده تو بازیگری. میدونید که بازیگر شدن اصلا کار آسونی نیست و یا باید سالها تلاش کنی و هزار جور تست بدی و تو نقشای درجه دو سه بازی کنی تا در نهایت با تلاش خود برسی به اونجایی که میخوای! و یا باید پارتی داشته باشی و اگر هم نداری دیگه حداقل فیستو یه جوری عمل و پروتزی کنی تا بتونی با ارتباط با عوامل، خودت رو برسونی اون بالا مالاها! گرچه این ها هر کدوم نکات منفی خودشون رو دارند اما واقعیتیه که هست!
مهسا طهمسابی از دسته بازیگرای گزینه دومی بود کعه با استفاده از دو تا پارتی کلفتی که تو این عرصه داشت خیلی رَوون بازیگر شد. شاید از روی فامیلی خانوم خانوما حدسیاتی زده باشید اما اگر هم خیر، باید بگیم که مهسا طهماسبی برادرزاده مائده طهماسبی بازیگر مشهور ایرانی می باشد که میشه عمه جانِ مهسا. از طرفی هم فرهاد آئیش بازیگر باحال کشورمون میشه شوهر عمه خانوم خانوما که حتی تو سریال "دیوار به دیوار" همبازی هم بودند!
وقتی شوهر جذاب مهسا طهماسبی به هررر ساز خانوم میرقصه!
اما مهسا طهماسبی اصلا اهل فیلتر کردن عکس ها و قرتی بازیای اینستایی نیست و به هر شکل که باشه همونو منتشر میکنه که هیچ، تازه چهره ای کج و کوله هم میسازه و همونو میذاره تو صفحش!
مهسا طهماسبی خیلی زیاد اهل گردش و دور دورهای جذابه که خب از اونجایی که میگن کبوتر با کبوتر باز با باز، همسر خانوم بازیگر نیز ظاهرا پایه که هیچ، چهارپایه تفریحات وی می باشد و در نتیجه میشه تصاویری که در ادامه خواهیم دید.
اما یکمم با عکس های خاص عروسی این زوج آشنا بشیم! انگاری اگه بازیگر باشی و عکسای عروسیتو نزاری مجازی سوختی!!
بیوگرافی جالب مهسا طهماسبی
مهسا طهماسبی متولد 9 آبان 1372 در کرج ، فارغ التحصیل لیسانس رشته تئاتر با گرایش عروسکی از دانشگاه تهران می باشد که ابتدا با تئاتر دانشجویی شروع کرد تا اینکه از 22 سالگی جلوی دوربین رفت.
ازدواج
مهسا طهماسبی 19 دی 1399 در 27 سالگی با انتشار متن زیر خبر نامزدی خود را رسانه ای کرد و در 1 تیر 1400 مراسم عروسی خود را برگزار کردند. البته که خانوم بازیگر ابتدا همسرشون رو به عنوان رفیق معرفی کرده بودند که همین باعث شد تا بسیاری از کاربران موارد دیگر رو هم بو ببرند! نگفته هم نمونه مهسا و همسرش خیلی زود بچه دار شدند و حالا صاحب فرزندی دختر به نام لئا هستند.
خوش تر از دوران عشق ایام نیست / بامداد عاشقان را شام نیست / تا همیشه عاشقتم … مبارکمون باشه
ویدیوی جالبی که خانوم بازیگر در رابطه با خواستگاریش پست کرد با کپشنی جالبتر!
کپشن: سکانس ها در زندگیمن خواهد بود .
درست همین شب که داشتیم فیلم برداری میکردیم، امیر برای خواستگاری من رفته بود خونمون (بله من سر کار، امیر به دنبال اجازه پدر!)
یواشکی و به شوخی به آقای سلیمانی گفتم ببینین من چقدر متعهدم! الان خاستگاریمه و من اینجام…
چند ساعتی گذشت…
وسط ضبط این سکانس یهو یه صدای عجیبی از باند آقای شهامت اومد . من متعجب اول اونو نگاه کردم(نگاه اول)، تو دلم چیا که نگفتم!!!، از اونورم با استرس یه نگاه به آقای آذربایجانی کردم (نگاه دوم)و منتظر بودم کات بدن و …
اما از قرار معلوم کل گروه با هم هماهنگ بود و میخواستن منو سورپرایز کنن…
دیدگاه تان را بنویسید