جنجال بیرانوند و پروژه شکست خورده آقای قربانزاده
داستان بیرانوند و اقتصاد فوتبال ایران و مدیری که از ترس هــوادار کتش را روی ســر خود می کشــد ریشه در مشکلات مهم اقتصاد ایران دارد.
همین هفته پیش برایتان نقل کردم که چطور گزارش مالی باشگاه منچستریونایتد با ریز جزئیات آنقدر در دسترس است که در کانال طرفداران این تیم در تهــران ریز به ریز مــورد نقد قرار گرفته است. ماجــرای بیرانوند و عفونتــی که اطراف آن را فرا گرفته، مدل کوچکی اســت از گره های بزرگ در اقتصاد ایرانی. اقتصادی مبتنی بر پرده پوشی (با دلایل مختلف از توجیهات بزرگ سیاســی و دیپلماتیک گرفته تا دلیل حجره ای و بازاری و اینکه مال خودم است و به بقیه چه ربطی دارد)، دروغ، تصدیگری دولتی، رانت و چهره شــدن آدم هایی که عموما حتی عنوان بیزینسمن نیز برایشــان سنگین و ثقیل است.
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از روزنامه هفت صبح، یادمان می آید شــور و شوق آقای قربانزاده در پیشبرد خصوصی سازی دو تیم مهم پایتخت. اما بدبینان میگفتند امکان ندارد دولت و حاکمیت این دو تیم را به بخش خصوصی واقعی بفروشــند. حدسشــان هم درســت بود. در شیوه مدیریت پرسپولیس شــما هیچ تفاوتی با قبل نمی بینید به جز آنکه یک آپشــن دست و پاگیر دیگر به اسم بورس و سازمان خصوصی سازی به ماجرا اضافه شده است و از قرار دورنمایی از خصوصی شدن این دو باشــگاه در آینده نزدیک وجود ندارد و باز هم چشــم کمک به ســرمایه داران پشت پرده دست به جیب و وزارتخانه های متمول دولتی است.
راستش این ولع بی پایان به نظارت بر هر چیزی و کنترل هر چیزی و هر پدیده ای دیگر از حد و اندازه خود گذشــته است. نهادهای نظارتی چنــان گزارش های پر آب و تابی در مضرات ایــن اتفاق (واگذار کردن تیم های محبــوب به بخش واقعی خصوصــی) ارائه می دهند که ســازمان ورزش و وزارت اقتصاد دســت و پای خود را جمع کنند و اجازه بدهند فوتبال ایران یا با عنوان پرطمطراقش فوتبال حرفه ای ایران با همان بیماری های اقتصاد ایران در ابعاد کلان دست به گریبان باشد.
مدیران انتصابی، منابع مالی مجهول و یا حداقل مخفی، ارتــزاق از منابع عمومی، دست کمک همیشــگی به سمت دولت، یاری گرفتــن از ثروتمندان جاه طلب که یا در عشق و طرفداری تیم محبوب خود غرق هســتند و همزمان دست به جیب و یا از آن دسته که عاشــق مطرح شدن و برندینگ اســم و بیزینس خود هستند. و البتــه بازیکنانی که در ایــن چرخه با پافشاری حقوق بین المللی خود را طلب می کنند و مدام الگوها و پول های قطری و اماراتی و به تازگی عربســتانی را به رخ می کشند. حاصل می شود همین ماجرای بازیکنان پرسپولیس.
آنها قهرمان شــده اند هــم در لیگ و هم جام حذفــی. اما متوجه شــده اند که اگر قهرمان هــم نمی شــدند در بحث مالی تفاوتی ایجاد نمی شد! حتی امسال را باید با رقمی کمتر از پارسال بگذرانند چرا که در فدراسیون چیزی به نام سقف قرارداد گذاشته اند. ســقف بودجه. بودجه ای که احتمالا از همان منابــع عمومی و دولتی قرار اســت تامین شــود. مدیرانی که با ایــن محدودیت مالی رو به رو هســتند و بازیکنانی که رقم های درشت و تسهیلات بیشــتر می خواهند. این مدل مسخره از فوتبال حرفه ای تا ابد ادامه خواهد داشت. قفلی که می توانســت خیلــی راحت باز شــود در چنبره احتیاط و مراقبه به یک کابوس بدل شــده اســت. کافی بود که پرسپولیس و اســتقلال به سرمایه داران ایرانــی و یا خارجی فروخته می شــدند، دست آنها را در مســئله پخش و گرفتن حق پخش باز گذاشــت چه از تلویزیون و چه از وی اودی ها،سازمان مالیاتی کشور بر قراردادها ورود می کرد و اینکه قوانین خود را تسری میداد و قوانین بخش خصوصی را به شکل مناسب در این باشگاه ها اعمال می کردیم.
اما زهی خیــال باطل. همین قفل بازار خودروی ما دو سال است که قرار است باز شود اما هنوز دوستان محافظه کار خداترس ضدتوسعه، راه را به سخت ترین شکل ممکن ســد کرده اند. اتفاقی که در فوتبال هم عینا تکرار میشود. دوستانی که همه چیــز را می خواهند کنترل کنند و با نقاشی یک شــبح غولآسای مهیب به عنوان نفــوذ، و قوانینی که به شــکلی مهیب بومی سازی شده است...
داستان بیرانوند و اقتصاد فوتبال ایران و مدیری که از ترس هــوادار کتش را روی ســر خود می کشــد و در صندلی عقب پنهان می شــود و حضور تاجران پشــت پرده و مدیران شــرکت های هواپیمایی که با دسته چک های خود ظاهر می شوند آن هم در حالیکه شــرکتهای هوایی خود تا گردن در بحران هستند، ریشه در مشکلات مهم اقتصاد ایران دارد. بیرانوند و جنجالی که به پا کرده، تنها نشانه ای از یک موضوع مهم تر است.
دیدگاه تان را بنویسید