|

درسی که از یلدا می‌گیریم: پیروزی نور بر تاریکی

تاریخچه شب یلدا از گذشته‌های دور تاکنون؛ شب یلدا بر پارسیان فرخنده باد

یلدا یک آیین باستانی کهن و جشن گذار از شبی طولانی به سمت روز است و نیز واکنشی نمادین به ترس‌های بنیادین انسان از سرما، شب و ناپایداری.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- شب یلدا یا «شب چلّه» یکی از کهن‌ترین آیین‌های تقویمی در فرهنگ ایرانی است که ریشهٔ آن به دوره‌های پیشا‌تاریخی و ایران  باستانی بازمی‌گردد. یلدا هم‌زمان با انقلاب زمستانی یعنی گذار از طولانی‌ترین شب سال برگزار می‌شود؛ پس از این انقلاب، روزها به ‌تدریج بلندتر شده و تاریکی رو به کاهش می‌گذارد. در جوامع کشاورزی و دامداری باستان، این تغییر کیهانی اهمیتی حیاتی داشت، زیرا افزایش نور خورشید مستقیماً با بقا، کشت، گرما و امنیت اقتصادی پیوند می‌خورد.

از همین‌رو، یلدا در اصل جشن پیروزی نور بر تاریکی است؛ نه صرفاً یک مناسبت شادی آفرین، بلکه واکنشی نمادین به ترس‌های بنیادین انسان از سرما، شب، مرگ و ناپایداری.

ریشه‌های زبانی و آیینی یلدا

واژهٔ «یلدا» ریشه‌ای سریانی دارد و به معنای «زایش» یا «تولد» است. این واژه در دورهٔ ساسانی، از طریق مسیحیان سریانی‌زبان وارد زبان و فرهنگ ایرانی شد و به ‌تدریج جایگزین نام‌های قدیمی‌ت

شد. اما مفهوم جشن، بسیار کهن‌تر از خود واژه است.

در آیین مهرپرستی (میترائیسم)، این شب با زایش ایزد مهر، نماد روشنایی، پیمان و راستی، پیوند خورده بود. مهر، ایزدی بود که از دل تاریکی زاده می‌شد و خورشید را بازمی‌گرداند. بنابراین، یلدا همزمان اسطوره‌ای، کیهانی و وجودی است: لحظه‌ای که امید، از دل تاریکی متولد می‌شود.

lgooioyu0yy

سیر تحول یلدا در طول اعصار

یلدا برخلاف بسیاری از آیین‌های باستانی، نه‌ تنها در طول تاریخ و تحت تأثیر اقوام مختلف از بین نرفت بلکه از میان نرفت، بلکه با شرایط تاریخی جدید سازگار شد:

دوران هخامنشی و اشکانی:

یلدا بخشی از تقویم آیینی–طبیعی بود و از یک سو با رصد ستارگان و خورشید پیوند داشت و از سوی دیگر با آیین مهرپرستی یا میترائیسم. یعنی در این جشن، قواعد کیهانی و مناسک دینی در هم آمیخته بود.

دوران ساسانی:

یلدا تثبیت شد و حتی بیشتر با آیین‌های رسمی و مذهبی آمیخت.

پس از ورود اسلام:

برخلاف تصور رایج، یلدا نه سرکوب شد و نه حذف؛ بلکه اسلام ِ ایرانی ‌شده، به نوعی آن را جذب کرد. یلدا از یک آیین مذهبی، به یک سنت فرهنگی–اجتماعی تبدیل شد.

دوران کلاسیک فارسی:

شاعران بزرگی چون حافظ، سعدی و سنایی، از «شب یلدا» به ‌عنوان استعاره‌ای از فراق، انتظار و تاریکی  پیش از وصال استفاده کردند؛ نشانه‌ای روشن از ادغام کامل این آیین در ناخودآگاه فرهنگی ایرانیان.

ihkkplfb

یلدا پس از اسلام؛ حذف یا هضم؟

یکی از نقاط قوت فرهنگ ایرانی، توانایی آن در هضم سنت‌های جدید بدون حذف سنت‌های قدیمی است. یلدا پس از اسلام، نه در تقابل با دین، بلکه در حاشیهٔ امن فرهنگ باقی ماند؛ به‌ عنوان شبی خانوادگی، شب صلهٔ رحم، شعرخوانی، گفتگو و روایت.

این سازگاری نشان می‌دهد که یلدا بیش از آنکه «مذهبی» باشد، انسانی است.

یلدا از منظر جامعه‌شناختی و روان‌شناختی؛ چرا انسانها به «بهانه  با هم بودن» نیاز دارد؟

در سطح روان‌شناختی، یلدا پاسخی است به چند نیاز عمیق انسانی:

نیاز به معنا در رنج

انسان نمی‌تواند رنج را بی‌معنا تحمل کند. یلدا می‌گوید: تاریکی هست، اما پایان دارد.

نیاز به در جمع بودن و تعلق

در جهان امروز که فردگرایی، انزوا و فروپاشی روابط انسانی رو به گسترش است، یلدا بهانه‌ای مشروع برای «با هم بودن» فراهم می‌کند.

مقاومت نمادین در برابر فشارهای زندگی

بخشی از گرایش به یلدا مربوط به فراموشی موقت غم‌هاست؛ اما مهم‌تر از آن، یادآوری توان انسان برای ایستادن، خندیدن و روایت‌ کردن زندگی در دل بحران است. (دورهمی و جشن در طولانی‌ترین شب سال که نماد تاریکی است.)

بازسازی هویت جمعی تاریخی

یلدا شبی است که فرد، خود را بخشی از یک زنجیرهٔ تاریخی هزارساله می‌بیند؛ احساسی که در دوران بحران هویت، حیاتی است.

9tiyi4iyoujj

در چنین شرایطی، انسان‌ها به‌ طور ناخودآگاه به آیین‌هایی پناه می‌برند که سه ویژگی کلیدی دارند:

قابل تکرارند، جمعی‌اند و معنا تولید می‌کنند. یلدا هر سه را در خود دارد. این شب، زمان را متوقف نمی‌کند، اما آن را قابل‌تحمل‌تر می‌کند؛ لحظه‌ای که فرد از تنهایی وجودی فاصله می‌گیرد و در یک «ما»ی موقت حل می‌شود.

از منظر روان‌شناسی، یلدا نوعی مقابلهٔ نمادین با اضطراب است. تاریکی بلندترین شب سال، استعاره‌ای از وضعیت‌های بحرانی زندگی است و جشن گرفتن درست در همین نقطه، نشان‌دهندهٔ یک الگوی عمیق روانی است: انسان نه پس از عبور از بحران، بلکه در دل بحران به دنبال معنا می‌گردد.

نکتهٔ مهم‌تر این است که یلدا بهانه‌ای برای صمیمیت می‌سازد. در جوامعی که روابط انسانی تحت فشار اقتصادی و فرسودگی روانی قرار دارند، افراد نیازمند چارچوبی فرهنگی هستند که اجازه دهد دور هم جمع شوند، صحبت کنند، بخندند و حتی سکوت کنند و فقط کنار هم باشند. یلدا این بهانه را فراهم می‌کند.

چنین است که مردم یلدا را زنده نگه می‌دارند، حتی اگر ساده‌ترش ‌کنند و سفره‌اش کوچک‌تر ‌شود. مسئله خوراک و تشریفات نیست؛ مسئله امتناع از فروپاشی روانی جمعی است. یلدا نماد این حقیقت است که انسان، حتی در سخت‌ترین شرایط، به لحظه‌هایی نیاز دارد که احساس کند هنوز بخشی از یک روایت مشترک است.

ikgkhl;gh

تلاش‌ها برای حذف یلدا در طول تاریخ؛ چرا این آیین هرگز از بین نرفت؟

در طول تاریخ، گروه‌ها و جریان‌هایی تلاش کردند یلدا و آیین‌های مشابه را حذف یا تضعیف کنند:

جریان‌های مذهبی رادیکال که آن را «غیردینی» یا «بدعت» می‌دانستند.

دولت‌های ایدئولوژیک مدرن که در پی یکدست‌سازی فرهنگی بودند.

جریان‌های مصرف‌گرای معاصر که سعی کردند یلدا را به یک مناسبت صرفاً تجاری تقلیل دهند.

اما هیچ‌کدام موفق نشدند. چرا؟

زیرا یلدا نیاز بنیادین انسان را هدف می‌گیرد؛ و صرفاً یک رسم کهن و آیین تاریخی  نیست که بتوان با دستور حذفش کرد؛ بلکه واکنش به یک خلأ روانی و اجتماعی است؛ پاسخی عمیق به یک نیاز پایدار انسانی یعنی  نیاز به معنا، پیوند و توقف موقت در برابرتاریکی زندگی. از منظر جامعه‌شناسی، آیین‌هایی مانند یلدا کارکردی فراتر از سرگرمی دارند و مکانیسم‌های «بازتولید انسجام اجتماعی» هستند، به ‌ویژه در جوامعی مثل جامعه ایران که فشار اقتصادی، ناامنی روانی و بی‌ثباتی اجتماعی رو به فزونی است.

یلدا، نه فقط یک جشن و سنت، بلکه بیانی فرهنگی از امید انسان به نور صبح فردا در اوج  تاریکی است.

ijkkjk

یلدا بارها در معرض حذف، تضعیف یا بی‌اعتبارسازی قرار گرفته اما هرگز از حافظهٔ جمعی حذف نشده و دلیل این پایداری را نمی‌توان صرفاً به «علاقهٔ مردم» تقلیل داد؛ مسئله عمیق‌تر از این است.

پس از ورود اسلام به ایران، بخشی از آیین‌های پیشااسلامی یا کنار گذاشته شدند یا به حاشیه رانده شدند. با این حال، یلدا برخلاف برخی مناسک آیینی، نه مستقیماً با آموزه‌های دینی تعارض داشت و نه ساختاری آیین‌محور و کاهنانه داشت. یلدا میتوانست یک جشن زیستهٔ خانوادگی باشد ؛ همین ویژگی باعث شد که به‌ راحتی سرکوب‌پذیر نباشد.

این جشن در طول تاریخ، گاه به‌ عنوان خرافه، گاه به‌ عنوان بازماندهٔ گذشته، و گاه امر غیرضروری معرفی شد. اما این تلاش‌ها در جهت نابودی این آیین، یک ضعف مشترک داشتند: آن‌ها یلدا را صرفاً یک رسم می‌دیدند، نه یک نیاز اجتماعی ریشه‌دار. رسم را می‌توان نابود کرد؛ نیاز را خیر.

ojgjgjkb

یلدا یک ساختار زنده است، نه صرفاً یک میراث باستانی. هر بار که تلاش کردند آن را کنار بزنند، در واقع با یکی از معدود فضاهای تنفس فرهنگی جامعه مواجه شدند؛ فضایی که حذفش، هزینهٔ اجتماعی بالاتری از تحملش داشته است.

تاریخ نشان داده که آیین‌هایی که به نیازهای واقعی انسان پاسخ می‌دهند، حذف نمی‌شوند. یلدا دقیقاً از همین جنس است: آیینی که نه قدرت سیاسی و مذهبی توان نابود کردنش را داشته و نه تغییرات اجتماعی توان بی‌معنا کردنش را.

تا زمانی که انسان با رنج، تنهایی، اضطراب آینده و ترس از فقدان نور و امیدی هرچند کمرنگ به فردا  روبه‌روست، یلدا زنده خواهد ماند.

طولانی‌تر از شب یلدا نداریم اما صبح خواهد شد این شب.....

نور بر تاریکی پیروز خواهد شد.

جاویدان باد آداب باستانی

فرخنده باد یلدای کهن

پیشنهادات ویژه
پیشنهادات ویژه
دانش آراستگی
دیدگاه تان را بنویسید

آشپزی
خانه داری
تفریح و سرگرمی
دنیای سلبریتی ها