|

حکایت سر به سر گذاشتن ناصرالدین شاه و حاضرجوابی مرد زغال فروش اصفهانی!

ماجرای شوخی ناصرالدین شاه با دوره‌گرد زغال فروش را می‌خوانیم.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- روزی ناصرالدین شاه در سفر به اصفهان، با کالسکه سلطنتی خدم و حشم از میدان کهنه اصفهان در حال عبور بود که چشمش به مردی زغال فروش افتاد.

مرد زغال فروش تنها یک شلوار کوتاه به پا داشت و داشت زغال‌های سالم را از خاکه زغال جدا می‌کرد. به دلیل فغایت طولانی مدت، گرد زغال روی بدن عرق کرده او نشسته بود و از آن جایی که نیمه عریان بود، بدن سیاه‌ شده‌اش حالت ترسناکی را به وجود آورده بود.

شاه سرش را از کالسکه بیرون آورد و مرد زغال فروش را صدا زد. مرد با سرعت به سمت شاه آمد و گفت: بله قربان، با بنده کاری داشتید؟

ناصرالدین شاه نگاهی به سر تا پای او انداخت و خواست سخن‌بازی کند و گفت: از جنهم آمده‌ای؟!

;kfl;msd.cv

زغال فروش اصفهانی کم نیاورد و با زرنگی پاسخ داد: بله قربان!

شاه که از برخورد او خوشش آمده بود، گفت: چه کسی را در جهنم دیدی؟

مرد، حاضرجوابی کرد و گفت: همه این‌هایی که در رکاب شاه هستند، همه را در جهنم دیدم!

ناصرالدین شاه به فکر فرو رفت و بعد از کمی مکث، گفت: مرا هم آن‌جا دیدی؟!

زغال فروش درنگی کرد و به فکر فرورفت. با خود اندیشید اگر بگوید شاه را هم در جهنم دیده است، ممکن است دستور قتلش صادر شود. اگر هم بگوید نه ندیدم‌، حق مطلب به طور کامل ادا نمی‌شود.

پس با زیرکی تمام و با آن نکته‌سنجی و سخن‌دانی خاص اصفهانی‌ها گفت: اعلی حضرتا، حقیقتاً من تا ته جهنم را نرفتم!!!

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها