رازهای قجری؛ ماجرای طغیان دختر ناصرالدین شاه، شاهدختی پیشرو در مرز بین سنت و مدرنیته
تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه از پیشگامان تحولات اجتماعی و مدافع حقوق زنان بود.
شایانیوز- در سال ۱۲۶۸ خورشیدی، در خانواده سلطنتی قاجار، دختری به دنیا آمد که شاید کمتر کسی تصور میکرد روزی به یکی از صریحترین و آگاهترین زنان عصر خود تبدیل شود. تاجالسلطنه، دختر ناصرالدینشاه از همسر محبوبش توران السلطنه، از همان کودکی در میان طلا و جواهرات دربار بزرگ شد، اما ذهنی متفاوت داشت؛ ذهنی که بیشتر از زیور ظاهری، به زیور اندیشه، آزادی و عدالت گرایش داشت.
![]()
آموزش و پرورش زیر نظر معلمان فرانسوی
بر خلاف بسیاری از دختران قاجار که دسترسی به آموزش نداشتند، تاجالسلطنه در فضایی نیمه فرهنگی رشد کرد. پدرش علاقهمند به مظاهر تجدد بود و این فرصت را برای دخترش فراهم کرد تا زبان فرانسه بیاموزد، با ادبیات غربی آشنا شود و معلمان فرنگی داشته باشد. این آموزشها پایههای فکری زن جوانی را ساخت که بعدها با قلمی تیز، ساختارهای پوسیده جامعه را نقد کرد.
![]()
جسارت خروج از قالب سنت
تاجالسلطنه در نوجوانی به اجبار با پسر یکی از درباریان ازدواج کرد. ازدواجی بیروح و سنتی که او را به ورطه افسردگی، یأس و رنج کشاند. همسرش مردی مستبد و بیعلاقه به تجدد و نوگرایی بود که نه تنها علاقهای به زن روشنفکرش نداشت، بلکه بر او سلطه میجست.
اما تاجالسلطنه برخلاف زنان همدورهاش، سکوت نکرد. در دورهای که طلاق گرفتن برای زنان یک ننگ بود، او با جسارت از همسرش جدا شد. این تصمیم شاید بزرگترین نقطه تمایز او با بسیاری از زنان قاجاری باشد.
![]()
رفاقت با قلم، علیه تبعیض و خرافه
در میان زنان سلطنتی، کمتر کسی مانند تاجالسلطنه از خود یادداشتهایی به جای گذاشته است. «خاطرات تاجالسلطنه» یکی از ارزشمندترین اسناد دوره قاجار است که در آن با لحنی بیپروا، به نقد دربار، دینسالاری افراطی، زنستیزی، فقر جامعه و جهل میپردازد. او از وضع زنان ایران ابراز شرم میکند و آنان را به آگاهی و شورش فرا میخواند. در بخشی از کتابش میگوید:
«زن ایرانی را ببین، افسرده، ناآگاه، بیقدرت... و من از زن بودن در این ملک، خجلام.»
در نوشتههایش، شباهتهایی به فمینیسم اولیه دیده میشود. او باور داشت زنان باید در جامعه نقش داشته باشند، باید بتوانند تحصیل کنند، تصمیم بگیرند، و آزاد زندگی کنند.
![]()
عضویت در انجمنهای سیاسی و ارتباط با روشنفکران
تاجالسلطنه از معدود زنان دوره قاجار بود که وارد محافل سیاسی و اجتماعی شد. او عضو انجمن آزادیخواهان بود، با مشروطهخواهان مراوده داشت و حتی در برههای با ستارخان و باقرخان مکاتبه میکرد. روشنفکران آن دوره مانند ملکالمتکلمین و دهخدا نیز از افکار او تأثیر گرفته یا با او مباحثه داشتند.
روابط عاطفی و شایعات دربار
یکی از جنبههای بحثبرانگیز زندگی تاجالسلطنه، روابط عاطفیاش بود. گفته میشود او عاشق مردی شد که از طبقه پایینتر بود؛ اتفاقی که در عرف دربار قاجار، گناهی نابخشودنی محسوب میشد. ناصرالدینشاه وقتی از این علاقه باخبر شد، به شدت برآشفت و دخترش را برای مدتی به حصر کشاند.
در برخی منابع غیررسمی، اشارههایی به علاقه او به یکی از روشنفکران آزادیخواه، «عارف قزوینی» نیز آمده است، که البته با مخالفت شدید خانواده سلطنتی ناکام ماند. این روابط باعث شد تاجالسلطنه بیشتر از پیش به عنوان زنی «خطرناک و یاغی» شناخته شود.
![]()
دیدگاههای فلسفی و اجتماعی: نقد دین و سلطنت
تاجالسلطنه بارها در نوشتههایش از فساد روحانیون و سوءاستفاده آنها از دین انتقاد میکند. او همچنین به انتقاد از سلطنت به شیوه قاجاری میپردازد و حتی از پدرش، ناصرالدینشاه، بهخاطر ظلم به مردم و خوشگذرانیهای بیحد مرزش بهصراحت گلایه میکند.
او باور داشت که ایران نیازمند یک انقلاب فکری و سیاسی است و زنان باید در این تغییر، نقش کلیدی داشته باشند.
مرگ و سرنوشت غمانگیز
با وجود روشنی اندیشهاش، سرنوشت تاجالسلطنه تاریک بود. او پس از جدایی، دچار فقر مالی شد. با تغییر حکومت، توجهی به زندگی و نیازهایش نشد و گفته میشود در فقر و تنهایی درگذشت. برخی روایتها او را قربانی توطئههای سیاسی یا خشم روحانیون میدانند، اما اطلاعات دقیق چندانی موجود نیست.
![]()
چرا تاجالسلطنه ناشناخته ماند؟
در جامعهای که هنوز زن روشنفکر یک تهدید محسوب میشود، طبیعیست که زنی چون تاجالسلطنه به حاشیه رانده شود. سانسور، عدم تدریس زندگی او در کتابهای درسی، و تمرکز رسانهها بر چهرههای سطحی باعث شده جای او را افراد بیاثر و گاه ضدفرهنگ پر کنند.
در عصر اینستاگرام، که «شهرت» نه از خرد، که از فریب میآید، نام زنانی چون تاجالسلطنه، یا گم میشود یا تحریف.
تاجالسلطنه نه فقط یک شاهزاده، بلکه یکی از نخستین زنان روشنگر ایران بود. او با قلم و ذهن شجاعش کوشید تا زنجیرهای هزارساله را بشکند. یادش شاید در کتابهای رسمی کمرنگ باشد، اما هر زن ایرانی که امروز مینویسد، میاندیشد و میجنگد، بهنوعی وارث روح بزرگ این زن قجری است.
دیدگاه تان را بنویسید