توانایی مغز ما برای انجام همزمان کارها تا چه اندازه واقعی است؟
مردم به اختیار خودشان چندکارگی میکنند. اما باید حداقل از تأثیر این انتخاب بر خودمان و عواقب بالقوۀ آن برای خودمان و دیگران آگاهی کامل…
این اعتمادبهنفس کاذب به فعالیتهای دیگر هم کشیده میشود. پیمایشی در سال ۲۰۱۵ نشان داد که اکثر محصلانی که در حین مطالعه، از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، پیام میدهند یا تلویزیون میبینند، فکر میکنند باز هم مطالب درسی را فهمیدهاند.
این اعتمادبهنفس بهخصوص در انجامِ وظایف خیلی ساده طبیعی است. همه میدانند پیامکزدن پشت فرمان خطرناک است، اما گوشدادن به موسیقی یا گپزدن با همسفران ساده و بیضرر به نظر میرسد. اما هردوی اینها تا حدی رانندگی را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر این حرف برایتان تعجبآور است، فکر کنید به اینکه آیا وقتهایی که جاده یخ بسته یا وقتی دنبال آدرسی میگردید، صدای رادیو را کم نمیکنید؟ یا از همسفرانتان نمیخواهید چند دقیقه سکوت کنند؟
حتی قدمزدن که اتوماتیک به نظر میرسد هم از این قضیه مصون نیست. آزمایشها در محیطهای مصنوعی نشان میدهد که رهگذران هنگام گوشدادن به موسیقی احتمال بیشتری دارد هنگام عبور از خیابان با وسیلههای نقلیه تصادف کنند.
اما دلیل چندکارگی تنها این نیست که افراد ضرری در آن نمیبینند؛ آنها فوایدی نیز در آن میبینند و میگویند برای بهرهوری، مبارزه با ملال یا بهروز بودن در شبکههای اجتماعی چندکارگی میکنند.
آدمها موسیقی را -که شاید رایجترین صورت چندکارگی باشد- به کارهای خود اضافه میکنند چون برانگیختگی را افزایش داده (مثلاً ضربان قلبتان بیشتر میشود) و رانندگی طولانی یا یک کتاب درسیِ خستهکننده را آسانتر میکند. پخش موسیقی زمانی در خطوط مونتاژ کارخانهها رایج بود؛ بیبیسی برنامهای رادیویی به نام «موسیقی هنگام کار» را به این موضوع اختصاص داده بود که از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۷ ادامه داشت.
پس حتی اگر بهای شناختی آن را درک کنید، باز هم شاید بهخاطر برانگیختگی هیجانیاش با آن کنار بیایید. والدین مخالفند بچههایشان با سروصدای دِدماوس ۱ درس بخوانند، چون آن سروصدا را با درسخواندن در سکوت مقایسه میکنند. اما بچه حساب میکند که بدون این موسیقی، اصلاً نمیشود درس خواند.
این بدهبستان میان شناخت و هیجان حکایت از چند اصل برای مدیریت بهتر چندکارگی دارد.
اول، امیدِ بالا بردنِ بهرهوریِ کارمان با ترکیب دو وظیفۀ جدی: مثلاً نوشتن یک نامه در حین دنبالکردن یک سخنرانی. این امید عین حماقت است. در این حالت، چندکارگی فقط هزینۀ شناختی است و هیچ مزیت هیجانیای هم ندارد.
دوم، نظر به اینکه در چندکارگی آنقدری که فکر میکنید مهارت ندارید، در مورد عواقب عملکرد ضعیف در وظیفۀ مدنظر (مثلاً هنگام رانندگی یا کار با ماشینآلات) واقعبین باشید. اگر حاضر نیستید کارهای ثانویه را حذف کنید، حداقل آماده باشید تا در لحظه کنارشان بگذارید. منظورم این نیست که موسیقی از ماشینها حذف شود، اما اگر ترافیک شدید شد یا وضعیت راه بد شد، به زدنِ دکمۀ «خاموش» فکر کنید.
سوم، ببینید آیا میشود بدون هزینۀ شناختی به برانگیختگی هیجانی رسید؟ بهجای چندکارگی، وقفههای بیشتری در نظر بگیرید و آنها را به استراحت اختصاص دهید و شبکههای اجتماعی را در هنگام استراحت چک کنید.
مردم به اختیار خودشان چندکارگی میکنند. اما باید حداقل از تأثیر این انتخاب بر خودمان و عواقب بالقوۀ آن برای خودمان و دیگران آگاهی کامل داشته باشیم. باید دقت کنیم که چقدر -یا چقدر کم- دقت میکنیم.
ترجمۀ: علیرضا شفیعینسب
دیدگاه تان را بنویسید