پسر بی خانمانی که یک ماهه میلیونر شد!

برندن کوندی جوان 25 ساله کارآفرین و فعالی است که از طفداران زیادی در صفحات اجتماعی برخوردار است. این جوان 25 ساله پس از بیکار شدن مادر مجرد خود از کار دردوران کودکی، بی خانمانی و زندگی بسیار سختی را تجربه کرد. 

مادر او با تمام چالش ها و مشکلاتی که مجبور بود با آنها دست و پنجه نرم کند، خانه کوچکی را برای خوابیدن و گذراندن زندگی تهیه کرده بود و هر دوی آنان تنها به داشتن یک سقف در بالای سر خود راضی و قانع بودند اما زندگی چالش ها و سختی های زیادی را پیش رویشان قرار داد.  

مادر او که از یک فرزند دیگر برخوردار بود نیز در طول شبانه روز هر کاری که از عهده بر می آمد را انجام ی داد تا شکم هر دو فرزند خود را گرسنه نگه دارد. 

برندن نیز در مصاحبه ای در این باره گفت: "مادرم اکثرا در بیرون از منزل مشغول کار بود و من اغلب در خانه تنها بودم اما باید بگویم که او خیلی سخت تلاش می کرد و با تمام وجودش ما را دوست داشت اما شرایطمان خیلی دشوار بود. هنگامی که او کارش را از دست داد، به ما اخطار دادند که تا 12 ساعت داریم خانه را اتخلیه کنیم .و در غیر این صورت خودمان را به همراه وسایل خانه می اندازند بیرون. بعد از آن بین خانه های مختلف دوستانمان می چرخیدیم تا جایی را برای ماندن در شب پیدا کنیم و اکثر اوقات مجبور می شدیم که از حمام های عمومی استفاده کنیم. آن روزها در حقیقت، وحشتناک ترین روز های زندگی من بود. احساس می کردم که گم شده ام و به جایی تعلق ندارم و دلم نمی خواست که هرگز کسی در موقعیت من قرار بگیرد و همین موضوع انگیزه مرا برای تلاش، بیشتر کرد". 

در واقع دوران سخت این کودکی، براندن را به لحاظ روحی قوی تر می کرد و همین امر او را مصمم کرد تا در 16 سالگی نخستین کار خود را به عنوان کسی که به تمیز کردن قایق های تفریحی افراد ثروتمند می پرداخت آغاز کند و تا 21 سالگی نیز آنرا ادامه داد. 

واقعیت این است که او از زندگی آن افراد ثروتمند الهام می گرفت و تصمیم داشت که یک زندگی همانند آنان را برای خود دست و پا کند و همین اراده اکنون او را به یک جوان میلیونر تبدیل کرده که با انتشار عکس های خود با لباس های شیک و اتومبیل لامبورگینی در صفحات اجتماعی اینستاگرام، توجه فراد زیادی را به خود جلب کرده است. 

او همچنین در این باره گفت: " هنگامی که در قایق های تفریحیافراد مرفه و متمول کار می کردم، درآمدم را پس انداز می کردم تا بتوانم از ان برای تبلیغات در اینستاگرام استفاده کنم و در همین راستا نیز کتابی را درمورد چگونگی جلب توجه افراد خوانده بودم که همین امر نیز به من کمک کرد تا در این راستا موفق شوم. به علاوه من در این مسیر زندگی کارآفرینان بسیاری دنبال کردم و با خیلی از آنها نیز تماس برقرار کردم تا بفهمم که چطور می توانم به جایگاه آنان برسم. از این رو، با افراد بسیاری در این مسیر آشنا شدم و با بسیاری از  اشخاصی که از کسب و کار پر سودی در آریزونا برخوردار بودند نیز، صحبت کردم و بعد از چند مکالمه متوجه شدم که به همه کارهای که آن افراد انجام می دادند، علاقه مند هستم. من ماشین، درآمد و خانه های مجلل آن افراد را می دیدم و دلم می خواست که من هم یکی از آنها باشم. کار من بازاریابی اینترنتی بود و در ابتدا کسی که به من باور نداشت و در واقع بسیاری از اطرافیانم از این می ترسیدند که آینده ام شبیه گذشته ام در دوران کودکی شود. اما من به مسیرم باور داشتم و همین مسیر مرا از فلاکت نجات داد و به یک جوان متمول تبدیل کند. اما چیزی که بیش از همه مرا خوشحال می کتد، این است که بلاخره موفق شدم تا خانه ای را برای مادرم خریداری کنم و زندگی راحتی برای او بسازم اما می دانم که او هر کاری توانسته برای من انجام داده و من هرکاری برای او انجام بدهم باز هم کم است".