دزدی دختر جوان برای خرید کادو برای پسر خوشتیپ + جزئیات
دختر جوان وقتی پسری را دید که شبیه یکی از هنرپیشههای سریالهای ماهوارهای است، تحت سلطه او قرار گرفت.
دختر جوان وقتی پسری را دید که شبیه یکی از هنرپیشههای سریالهای ماهوارهای است، تحت سلطه او قرار گرفت.
دختری به نام سمیرا دستور داشت از مادرش دزدی کند و وقتی به محل کار وی رفت و کارت عابر بانک همکار و دوست صمیمی وی را دید، آن را دزدید. هیچکس نمیدانست در چشم برهمزدنی کارت عابربانک و رمز آن به سرقت رفته است تا اینکه پیامکهای برداشت پول به موبایل زن جوان ارسال شد و وی نزد پلیس رفت و پس از پیگیریهای بسیار تصویری از برداشتکننده پول از دستگاه خودپرداز را دید که نمیخواست باور کند.
این زن داستان جالبی دارد، میگوید: فوق لیسانس دارم و در یکی از ادارات کار میکنم. من اهل مطالعهام و همیشه فکر میکردم عقلکل هستم، اما متاسفانه در مورد مسائل ساده و پیش پا افتاده غفلت کردم. جالب اینکه در مورد همین مسائل، چند بار در روزنامهها مطالبی خوانده بودم و افراد فریبخورده را بیعقل فرض میکردم.
مشکل من از سرقت کارت عابربانکم شروع شد. اصلا نمیدانستم کارت عابربانکم را گم کردهام. در خانه نشسته بودم و تلویزیون نگاه میکردم که پیامک برداشت 2 میلیون ریال از حساب بانکیام را دریافت کردم. فوری سراغ کیف مدارکم رفتم و تازه فهمیدم کارتم سر جایش نیست.
روز بعد برای پیگیری موضوع به کلانتری مراجعه کردم. در راه پیامک برداشت 200 هزار تومان دیگر هم برایم رسید. اعلام شکایت کردم و ماموران پلیس دوربینهای مداربسته بانک را بررسی کردند. چهره دزد نمایان شد.
باورم نمیشد چه میبینم. موضوع را به همکارانم اطلاع دادم. مثل اجل معلق خودش را رساند. او هم باور نمیکرد چه میشنود. میگفت امکان ندارد دخترش چنین کاری کرده باشد، چون با همکارم مثل دو خواهر هستیم، از شکایتم صرفنظر کردم. از کلانتری به خانه آنها رفتیم. دختر او میگفت آن روز که برای دیدن مادرش به اداره آمده بود، کارت عابربانکم را از روی میز برداشته است.
بیشتر بخوانید:(عکس) ماجرای قتل فجیع ریحانه عامری با تبر به دست پدرش واقعیت دارد؟
پسر حیله گر دختران ساده لوح را تور می انداخت
متاسفانه من شماره رمز حساب را هم روی دفترچه کارت نوشته بودم. از همه اینها بدتر، اعترافات دختر «اعظم» خانم بود؛ میگفت با پسری شیک و پیک دوست شده و برای خرید هدیه تولد او دست به سرقت کارت عابربانکم زده تا یک نیمسکه طلا برایش بخرد. دختر سادهلوح میخواست اینطوری خودش را توی دل آن پسر حیلهگر جا بدهد.
حرفهای ما گل انداخت و دختر دانشجو اعتراف کرد با این آقاپسر چند بار بیرون از شهر هم رفتهاند و... . ما دوباره به کلانتری برگشتیم تا موضوع را پیگیری کنیم.
اشتباه من این بود که از مدارکم به طور صحیح نگهداری نکردم و اشتباه همکارم این بود که از دخترش غافل مانده بود. دختر اعظم خانم میگوید به خاطر اینکه پسر مورد علاقهاش شبیه یکی از بازیگران سریال ماهوارهای است، به وی علاقهمند شده است
منبع: رکنا
دیدگاه تان را بنویسید