هدیه تهرانی از چشم داوران پنهان ماند!
داوران بیسلیقه و سهلانگار جشنواره امسال امیدها را ناامید کردند. مگر میشود هدیه تهرانی را ندید؟!
داوران بیسلیقه و سهلانگار جشنواره امسال امیدها را ناامید کردند.
درباره بازیهایی که از چشم داوران پنهان مانده و بازیهایی که نامزد شدنشان باعث شگفتی سینمادوستان شده
معرفی نامزدهای دوره 39 جشنواره فیلم فجر نیز مانند همه سالهای قبل و بعد جنجالی شده و حواشی زیادی را موجب شده. حاشیههایی که البته در بخشهایی مانند بهترین بازیگری و بهترین کارگردانی و فیلمنامه شدت بیشتری دارند و بیتردید تا لحظه اهدای جوایز (و حتی بعدتر) ادامه خواهند داشت!
مگر میشود هدیه تهرانی را ندید؟!
یک:
در تمام سیوهشت دوره گذشته جشنواره فیلم فجر این فستیوال متهم بود که در انتخاب فیلمها و داوری آنها مسایل ایدئولوژیک و نیات و انگیزههای خاص را بیش از داشتههای هنری فیلمها مدنظر قرار میدهد. این اتهام همواره از ترکیب هیات داوران دورههای مختلف فستیوال نیز قابل اثبات بود. گروههایی پر از مدیران- به اصطلاح- فرهنگی که در میان آنها یکی دو چهره سینمایی حضوری بیرنگ و بیتأثیر داشتند.
امسال اما حداقل در ظاهر شاهد داستانی متفاوت بودیم. در واقع زمانی که ترکیب هیات داوران دوره 39 اعلام شد و فهمیدیم که امسال سه کارگردان تحسینشده نسبتا جوان (نیما جاویدی، مصطفی کیایی و بهرام توکلی)، یک تهیهکننده معتبر (سیدجمال ساداتیان) و یک بازیگر (ساره بیات) در کنار تنها یک مدیر فرهنگی، فیلمها را داوری خواهند کرد، این امید ایجاد شد که امسال شاهد رویکردی دیگر در جشنواره خواهیم بود. رویکردی که در آن سینما اهمیت بیشتری نسبت به اهداف خاص دارد، اما معرفی نامزدها این امید را نقش بر آب کرد و معلوم شد که حتی برای یک هیات داوران تمام سینمایی نیز، در جشنوارهای چون فجر، بسیار اولویتهای مقدم بر سینما وجود دارد که بر این اساس داوری کنند. وگرنه چگونه میتوان نامزد شدن شماری از کاندیداها یا نامزد نشدن عدهای دیگر را توجیه کرد؟
دو:
این درست که سینما و داوری در سینما تا حد زیادی مبتنی بر سلیقه است و فرمول –مثلا علمی- مشخصی ندارد؛ این هم درست که امسال در جشنواره فجر با وجود تمام نداشتهها و کمبودهایش، اما شاهد رقابتهای بسیار نزدیکی در چند بخش بودیم و از این نظر کار داوران از همان ابتدا بسیار دشوار جلوه میکرد؛ اما معرفی نامزدهای جشنواره 39 فیلم فجر پرسشهای بیپاسخ زیادی به ذهن میآورد. پرسشهایی که حداقل کارکردشان میتواند زیر سوال بردن «سلیقه» داوران امسال باشد که این انتظار وجود داشت که حداقل از نظر «سلیقه» با قاضیان کارمند دورههای پیشین تفاوت داشته باشند.
در حقیقت مروری حتی گذرا بر اسامی نامزدها حکایت از این دارد که ماجرای داوری دوره 39 جشنواره بسیار عجیبتر از اولویت دادن اغراض غیر هنری به هنر و سینماست. در حقیقت مواردی چند در فهرست نامزدها (به خصوص در رشتههای کمتر فنی) نه تنها عدالت، بلکه حتی سلیقه و درک هنری این داوران را نیز زیر سوال برده و شناخت سینمایی آنها را با تردیدهای جدی مواجه میکند.
سه:
پرسشهای بیپاسخ زیادند: چگونه میشود –مثلا- حضور هدیه تهرانی را در فیلم «بی همه چیز» ندید و آن را از قلم انداخت؟ یا حضور هادی حجازیفر را در همین فیلم- که افت انرژی فیلم را در لحظاتی یک تنه و به تنهایی جبران میکند؟! یک بار دیگر به بازیهای فیلم «بی همه چیز» اشاره موکد میکنم: به هدیه تهرانی که بعد از چند سال حضور کمرنگ و در حاشیه، یک بار دیگر شعلههای انگیزهای ناب برای بازگشت به دوران ستارگی را میتوان در لحظه لحظهاش دید. به هادی حجازیفر که پختهترین حضور تمام سالیان حضورش در سینمای ایران را در نقشی که به ظاهر چیزی برای خودنمایی بازیگرش ندارد، به نمایش میگذارد و البته به باران کوثری- که چه با نگاهی کلیشهزده که شیفته نقشهای متفاوت و عجیب و غریب میشود و چه با نگاهی که دنبال ریزهکاریهای توی چشم نیامدنی در کار بازیگران است، یکی از شاهنقشهای کارنامهاش را بازی کرده است. واقعا چگونه میشود بازی شگفتانگیز او را در «بی همه چیز» ندید؟!
چهار:
موارد مشابه دیگری از این بیسلیقگی یا بیدقتی داوران میتوان مثال آورد که نتیجهاش این فهرست کج و معوج نامزدها شده. مثلا فیلم «تیتی» و بازیهای هوتن شکیبا و پارسا پیروزفر- به خصوص هوتن شکیبا که شمایلی متفاوت از آنچه تاکنون ارایه داده (و البته بازیگران دیگری مانند نوید محمدزاده و حامد بهداد از کاراکتر لات آسمانجل خوشقلب ارایه دادهاند) به نمایش گذاشته است. با این حال خود پارسا پیروزفر هم درخشان است. نقشی که در لحظه به لحظهاش میتوان نوعی خودداری دقیق از تاکید بر هر نوع احساسی را به تماشا نشست. در این فیلم به خود الناز شاکردوست هم میتوان اشاره کرد که بازی ظرائف و دقیقش به چشم نیامده و این خود نیز سوالبرانگیز است.
پنج:
برای پرهیز از پرگویی فقط میپرسم و میگذرم: چگونه میتوان بازی فاطمه معتمدآریا را در فیلم «روزی روزگاری آبادان»- که جزو بهترین بازیهای این بازیگر در سالهای اخیر بوده- ندید و از کنارش بیتفاوت گذشت؟ یا بازی تیم نوجوان بازیگران فیلم «یدو» که در کنار آن که نامزد نقش اول مرد شده، اینان نیز میتوانستند در بخش بازیگری نقش مکمل مرد حداقل نامزد شوند! یا بازی کامبیز دیرباز را در فیلم «تک تیرانداز» که از جمله معدود بازیهای مبتنی بر داشتهها و تواناییهای فیزیکی بازیگر در سینمای ایران است؟! البته «تک تیرانداز» بازی حیرتانگیز دیگری نیز داشت که از نگاه داوران دور مانده. در واقع نادیده گرفتن بازیگر نقش فرمانده عراقی که در مقابل کامبیز دیرباز یک رقابت و نبرد شخصی را پیش میبرد و با همین نبرد شخصی انرژی عجیبی به دنیای فیلم تزریق میکند، یکی از آن ناممکنهایی است که داوران امسال از پسش به خوبی برآمدهاند!
نادیده ماندن محسن قصابیان بازیگر نقش شهید ستاری در فیلم «منصور» نیز از دیگر موارد سیاهه انتخابهای عجیب داوران امسال است. مانند نادیده ماندن سحر دولتشاهی و پزمان جمشیدی در فیلم «خط فرضی» که با هر نگاه و نگرشی اگر از آنهایی که نامزد شدهاند بهتر نباشند، بدتر هم نبودند!
شش:
نامزد شدن پرویز پرستویی برای بازی در فیلم «بی همه چیز»، رضا عطاران برای فیلم «روشن»، الناز حبیبی برای فیلم «رمانتیسم عماد و طوبا»، ملیسا ذاکری برای فیلم «ستاره بازی» و وحید رهبانی برای فیلم «مصلحت» نیز از جمله موارد غیرقابل توجیه در فهرست نامزدهای امسال هستند. بازیهایی که حتی در بهترین لحظاتشان نیز نه با کلیت نقشآفرینیهای آن بازیگران تفاوتی دارند و نه با روند غالب بازیگری در سینما و تلویزیون ایران!
منبع:شهروند آنلاین
دیدگاه تان را بنویسید