|

پیش‌نیاز ترامپ برای مذاکره احتمالی با ایران

برای غلبه بر بی‌اعتمادی عمیق ایران نسبت به آمریکا، دولت ترامپ ممکن است نیاز به نشان دادن تعهد دو حزبی داشته باشد

لینک کوتاه کپی شد

یک اندیشکده آمریکا در گزارش خود اشاره می‌کند که برای غلبه بر بی‌اعتمادی عمیق ایران نسبت به آمریکا، دولت ترامپ ممکن است نیاز به درگیر کردن کنگره داشته باشد تا به ایران اطمینان دهد صرفا به دنبال تضعیف تهران برای تغییر رژیم نیست.

به گزارش «شایانیوز» به نقل از خبرآنلاین؛ اندیشکده آمریکایی «موسسه بکر» در گزارشی با عنوان «فشار حداکثری جدید ترامپ؛ گزینه‌های آمریکا و واکنش‌های احتمالی ایران» به بررسی سیاست‌های احتمالی دولت جدید ایالات متحده و پاسخ‌های احتمالی ایران به این سیاست‌ها پرداخته است.

در ادامه ترجمه بخش‌هایی از این مطلب به نقل از ایرنا آمده است. لازم به ذکر است که انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن نیست.

دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵ به دفترش در کاخ سفید بازمی‌گردد تا با مجموعه‌ای بسیار متفاوت از دینامیک‌ها در خاورمیانه و خلیج فارس که دولت اول او در سال ۲۰۲۰ از آنها غافل شده بود مواجه شود. انتصاب‌ها در دولت دوم او نشان می‌دهد که مقامات کاخ سفید به دنبال تجدید سیاست «فشار حداکثری» که در سال ۲۰۱۸ پس از خروج ایالات متحده از برجام بر ایران تحمیل شد، هستند. حرکتی که جو بایدن در تک‌دوره ریاست جمهوری خود آن را ادامه داد.

طی چهار سال گذشته، از سرگیری روابط میان ایران و شرکای ایالات متحده در منطقه خلیج فارس و رشد فروش نفت ایران به چین، «واقعیت‌های جدیدی» را برای مسئولین جدید کاخ سفید نمایان کرده است. ایران در پنهان‌سازی صادرات نفت خود پیچیده‌تر و موفق‌تر شده است، در حالی که شرکای تجاری تهران در راستای حفظ محموله‌های سوخت که توسط تحریم‌های ایالات متحده به خطر افتاده‌اند، همکاری بیشتری با ایران داشته‌اند. با این حال، موقعیت ایران پس از سقوط بشار اسد در سوریه در دسامبر ۲۰۲۴ و تضعیف حزب‌الله در لبنان، پیچیدگی جدیدی به این دینامیک اضافه می‌کند.

تقویت تحریم‌های ایالات متحده بر صادرات نفت ایران به رهبری ترامپ احتمالاً در اروپا راحت‌تر پذیرفته خواهد شد، اما در منطقه خلیج فارس شاهد استقبال کمتری از این اقدام خواهیم بود.

تقویت تحریم‌های ایالات متحده بر صادرات نفت ایران به رهبری ترامپ احتمالاً در اروپا راحت‌تر پذیرفته خواهد شد، اما در منطقه خلیج فارس شاهد استقبال کمتری از این اقدام خواهیم بود. توانایی ایران در مقابله با تحریم‌ها نیز افزایش یافته است. شبکه‌های واسطه به ایران اجازه داده‌اند تا محدودیت‌ها را دور بزند و فروش و انتقال نفت را عمدتاً به خریداران در چین به طور قابل توجهی افزایش دهد. وسعت این شبکه‌های سایه به اندازه‌ای بزرگ است که همکاری بیشتر با مقامات جهانی برای شناسایی نقض‌ها و بستن شکاف‌های موجود را ضروری می‌کند.

از طرفی دیگر ایران اعلام کرده است که به فشار‌های ایالات متحده با مقاومت حداکثری پاسخ خواهد داد و اکنون از دوران اول دولت ترامپ آمادگی بیشتری برای مقابله با تحریم‌ها دارد. تهران تمایل خود را برای ورود به مذاکرات جدید با واشنگتن ابراز کرده و همزمان در حال بررسی گزینه‌های مختلف برای افزایش هزینه‌های آنچه که به عنوان تلاش ایالات متحده برای تغییر رژیم و افزایش فشار بر این کشور مطرح می‌شود است. اقدامات متقابل ایران می‌تواند باعث تشدید تنش شود که زمان و توجه ایالات متحده را از مسائل دیگر دچار انحراف می‌کند.

به جز (رژیم) اسرائیل تعداد کمی از بازیگران نسبت به جنگ با ایران از خود تمایل نشان می‌دهند، اقدامی که می‌تواند ثبات منطقه‌ای را برهم بزند و سرمایه‌گذاری‌های جاری در تنوع اقتصادی که در شورای همکاری خلیج فارس اولویت دارد را به عقب بیندازد. دولت ترامپ باید هزینه‌های یک درگیری تشدید شده با ایران را با مزایای احتمالی انجام این کار و همچنین هزینه‌های فاصله گرفتن و انحراف منافع ملی ایالات متحده در سایر مسائل را بسنجد.

به طور متناوب، ایالات متحده می‌تواند به دنبال یک معامله بزرگ با ایران باشد که نه تنها مسئله هسته‌ای بلکه سایر زمینه‌های اختلاف را نیز در ازای کاهش تحریم‌ها مورد توجه قرار دهد. چنین رویکردی نیاز به سرمایه سیاسی قابل توجه و رهبری جسورانه روند مذکور دارد، زیرا مذاکرات گذشته ایالات متحده و ایران نشان می‌دهد که چنین تلاش‌هایی با موانع قابل توجهی مواجه است.

برای ارزیابی مسائل بالا، این خلاصه موارد زیر بررسی خواهد داد:

• مروری بر رژیم تحریم‌هایی که بیش از چهار دهه توسعه یافته است.

• بررسی الگو‌های صادرات نفت ایران و حرکات ناوگان تاریک.

• ملاحظات اوپک+ و بازار نفت.

• ارتباط عراق.

• واکنش‌های احتمالی ایران به فشار و تعامل ایالات متحده.

اعمال تحریم‌های اضافی

برای موفقیت در هرگونه تشدید تحریم‌ها یا اعمال اقدامات اضافی علیه ایران، ایالات متحده به حمایت منطقه‌ای و بین‌المللی نیاز خواهد داشت. تلاش هماهنگ مشابهی بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲، همراه با وعده باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت برای کاهش تحریم‌ها و به رسمیت شناختن حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم و در نهایت فشار داخلی بر جمهوری اسلامی را به نفع توافق ایجاد کرد و محاسبات تهران را پیش از برجام تغییر داد. البته ممکن است برای دولت جدید ترامپ دشوار باشد که ایران را در یک نظم جهانی پراکنده‌تر و با ارتباطات عمیق‌تر با روسیه، چین و همچنین عربستان سعودی و امارات متحده عربی منزوی کند.

ملاحظات اوپک و بازار نفت

اگر صادرات ۱/۵ میلیون بشکه در روز نفت ایران به نوعی از بازار جهانی حذف شود، این کاهش با فرض ثابت بودن سایر عوامل، عرضه را محدود کرده و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که دولت ترامپ می‌تواند به طور واقع‌بینانه تنها فروش چیزی حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه در روز نفت ایران را تا اواسط سال ۲۰۲۵ محدود کند و سطح صادرات ایران را به حدود ۱ میلیون بشکه در روز برساند. با این حال، هنوز مشخص نیست که کدام اقدامات ایالات متحده بیشترین تأثیر را در کاهش فروش نفت ایران خواهد داشت.

ارتباط با عراق

یکی دیگر از راه‌های بالقوه فشار بر ایران، صادرات گاز طبیعی و برق این کشور به عراق است که در فصل اوج تقاضا در تابستان، روزانه ۷۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی از ایران وارد می‌کند. بر اساس توافق بین بغداد و واشنگتن، دولت ایالات متحده با لغو موقت بخشی از تحریم‌ها موافقت کرده است. وزارت امور خارجه به دولت عراق برای جذب سرمایه گذاری خارجی برای بهره‌برداری از منابع عظیم گاز در این کشور به امید افزایش ظرفیت تولید عراق و کاهش وابستگی به گاز ایران کمک کرده است.

منابع عظیم گاز عراق نشان می‌دهد که تا زمانی که شرایط سرمایه گذاری برای جذب سرمایه کافی باشد، اتکا به عرضه ایران باید موقتی باشد. با این وجود، بخش برق عراق به میزان قابل توجهی از منابع خود را از ایران وارد می‌کند. با توجه به کمبود‌های شدید و مداوم برق در عراق و دمای خطرناک در اوج تابستان، فشار ایالات متحده برای کاهش واردات برق یا گاز ایران توسط عراق تا زمانی که تأمین جایگزین موجود نباشد، نادرست خواهد بود. اتصال آینده عراق به سیستم تجارت برق سازمان همکاری خلیج فارس در کنار استفاده محدود از برق ترکیه و اردن می‌تواند در این زمینه مفید باشد.

واکنش‌های احتمالی از جانب ایران

از دیدگاه ایران، دولت بایدن به طور مؤثر سیاست فشار حداکثری دوران ترامپ را با بازنگشتن به برجام و لغو نکردن تحریم صادرات نفت ایران ادامه داده است. با این حال، تفاهم غیررسمی با تهران به دولت بایدن اجازه داده است تا در ازای محدودیت‌های محدود بر فعالیت‌های هسته‌ای خود، آزادی گروگان‌های ایالات متحده و کاهش حملات توسط متحدان غیر دولتی آن به نیرو‌های ایالات متحده در منطقه اجرای این تحریم‌های ایالات متحده را کاهش دهد و به ایران اجازه دهد صادرات نفت خود را که عمدتاً به چین بوده افزایش دهد.

بازگرداندن سیاست فشار حداکثری تحت دولت دوم ترامپ احتمالاً باعث خواهد شد تا صادرات نفت ایران به طور کامل حذف شود و احتمالاً آنچه از آن تفاهم باقی مانده است را از بین ببرد. علاوه بر این، ایران با بحران انرژی داخلی مواجه است، یک کمپین فشار دیگر ممکن است اعتراضات بر سر مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و در نتیجه ناآرامی‌های داخلی را تشدید کند. این نتیجه یک ملاحظه کلیدی در پشت استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ بود که هدف آن استفاده از ناآرامی‌های داخلی برای تضعیف حاکمیت ایران بود.

یک ملاحظه کلیدی در پس استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ بود که هدف آن استفاده از ناآرامی‌های داخلی در ایران برای تضعیف حاکمیت این کشور بود. بازگرداندن استراتژی فشار حداکثری سوالات مهمی را در مورد واکنش‌های احتمالی ایران مطرح می‌کند. واکنش آن به دو فرض اصلی بستگی خواهد داشت:

غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ به عنوان یک شمشیر دو لبه: رهبران ایران ممکن است دوره دوم ترامپ را نه تنها به عنوان یک چالش، بلکه به عنوان یک فرصت در نظر بگیرند. آنها می‌توانند رویکرد معاملاتی او و تمایل او به نقض هنجار‌های سنتی را به عنوان فرصتی برای بهره‌برداری از اختلافات در سیاست داخلی و بین‌المللی ایالات متحده ببینند.

موانع ساختاری برای کاهش تحریم‌ها: سیاست‌گذاران ایرانی نسبت به اینکه کاهش تحریم‌های معنادار قابل دستیابی باشد شک دارند. سیاست داخلی ایالات متحده باعث می‌شود که هر دولتی در آمریکا که سیاست‌هایی را اتخاذ کند که به نفع ایران دیده شود، هزینه سیاسی بپردازد.

بر اساس این فرضیات، ایران احتمالاً یک رویکرد دوگانه از «تعاملات حداکثری» و «مقاومت حداکثری» را دنبال خواهد کرد. از یک سو، به دنبال مذاکره با بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی مختلف برای مدیریت تنش‌ها و بررسی توافقات محدود با ایالات متحده خواهد بود و از سوی دیگر، ایران در حال آماده‌سازی برای موج جدیدی از فشار‌های ایالات متحده با افزایش مقاومت و آمادگی خود است.

درگیر کردن کنگره ایالات متحده می‌تواند به ایران اطمینان دهد که هر توافقی پایدار است و نه صرفاً یک تلاش تاکتیکی برای از بین تضعیف تهران پیش از اقدام برای تغییر رژیم.

چندین تحول از سال ۲۰۱۶ تا کنون می‌تواند استراتژی ایران را شکل دهد. ایران روابط خود را با روسیه و چین تقویت کرده و تنش‌ها را با همسایگان منطقه‌ای مانند عربستان سعودی کاهش داده است که موقعیت استراتژیک آن را بهبود بخشیده است. با این حال، روابط ایران با اروپا کاهش یافته است. اتحادیه اروپا، که قبلاً در اجرای تحریم‌های دوران ترامپ مردد بود، اکنون به دلیل جنگ اوکراین و تأمین پهپاد‌ها و موشک‌های ایران به روسیه، بیشتر تهاجمی شده است.

اقدامات اخیر اتحادیه اروپا، از جمله تحریم‌های خطوط هوایی و شرکت‌های حمل و نقل ایرانی، این تغییر را منعکس می‌کند. رهبران اروپایی همچنین تهدید کرده‌اند اگر ایران با توافق هسته‌ای جدید موافقت نکند مکانیستم ماشه را فعال خواهند کرد. هدف فوری تهران حفظ مذاکرات با اروپا تا اکتبر ۲۰۲۵ است، زمانی که مکانیسم ماشه منقضی می‌شود.

ایران همچنین می‌تواند از وضعیت آستانه هسته‌ای خود با برداشتن گام‌هایی به سوی تسلیحاتی شدن بیشترین بهره‌برداری را داشته باشد. در ماه‌های اخیر، مقامات ایرانی به صراحت اعلام کرده‌اند که اگر تهران مجبور شود ممکن است استراتژی بازدارندگی خود را مورد بازنگری قرار داهد. مقامات ایالات متحده معتقدند که ایران تصمیم سیاسی برای دنبال کردن بمب هسته‌ای نگرفته است و بسیاری از ناظران این تهدید‌ها را به عنوان یک تاکتیک چانه‌زنی تفسیر می‌کنند.

برای غلبه بر بی‌اعتمادی عمیق ایران نسبت به آمریکا، دولت ترامپ ممکن است نیاز به نشان دادن تعهد دو حزبی داشته باشد. به عنوان مثال، درگیر کردن کنگره ایالات متحده می‌تواند به ایران اطمینان دهد که هر توافقی پایدار است و نه صرفاً یک تلاش تاکتیکی برای از بین تضعیف تهران پیش از اقدام برای تغییر رژیم.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی