(ویدئو) معمای ناپدید شدن سما جهانباز دختر گمشده اصفهانی و شخص لباس قرمزِ در تعقیب او
25 تیر ماه امسال سما سیمیران جهانباز دختر ۲۲ ساله اصفهانی که به همراه خانواده به شیراز رفته بود، در خیابان معالی آباد ناپدید شد.
با وجود گذشت بیش از ۳ ماه از ناپدید شدن سما جهانباز، دختر جوان اصفهانی در شیراز، تلاش ها برای یافتن وی بی نتیجه مانده است.
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از روزیاتو؛ 25 تیر ماه امسال، سما سیمیران جهانباز، دختر ۲۲ ساله اصفهانی که به همراه خانواده خود از اصفهان برای سفر به شیراز رفته بود، در خیابان معالی آباد شیراز ناپدید شد. موضوع این دختر گمشده خیلی زود به مسئولان پلیسی و قضایی شهر شیراز مخابره شد و فرضیه ی ربوده شدن این دختر قوت گرفت.
مصاحبه پدر سما جهانباز
پدر سما جهانباز، سعید جهانباز در گفتگویی با رکنا درباره این حادثه گفته: «سما به همراه مادر و برادرش به خانه عمه اش در شهر شیراز رفته بود. روز حادثه، سما برای فروش یک قطعه طلای کوچک به یک طلا فروشی واقع در خیابان شریعتی شیراز رفت. آخرین بار که با مادرش حرف زده بود به او گفته بود که یک ربع دیگر به خانه می رسد اما یک دفعه غیبش زد و گوشی اش خاموش شد.»
سعید جهانباز در ادامه گفته: «بررسی دوربین های مداربسته حکایت از آن دارد که دخترم برای تاکسی گرفتن زیر پل معالی آباد رفته بود. روزها است از دخترم بی خبر هستم و به افراد مشهور و رسانه ها التماس کردم که عکس دخترم را منتشر کنند تا شاید خبری از او پیدا شود. علی کریمی و شهربانو منصوریان و فاطمه گودرزی عکس دخترم را منتشر کردند. همه این اقدامات به خاطر این است که به شدت دلواپس هستیم. هزار فکر به سرم می زند و با خودم می گویم نکند سما در چاهی افتاده یا مورد تعرض قرار گرفته باشد. خواب از چشم مان رفته و خیلی نگران حال سما هستیم. پرونده قضایی تشکیل شده و رسیدگی ویژه به این پرونده ادامه دارد اما هنوز هیچ نتیجه ای پیدا نشده است.»
با وجود گذشت هفته ها از ناپدید شدن سما جهانباز در خیابان معالی آباد شیراز، تلاش پلیس برای پیدا کردن این دختر ۲۲ ساله کماکان بی نتیجه مانده است؛ اما پرونده قضایی او هنوز تحت پیگیری پلیس شیراز است.
مصاحبه سالومه جهانباز خواهر سما
خواهر سما جهانباز، سالومه جهانباز روز سه شنبه ۱۲ مهرماه در گفتگویی با وبسایت فراز درباره آخرین اقدامات پلیس در رابطه با پرونده ی مفقود شدن خواهرش گفته: «۳ نفر در ارتباط با ناپدید شدن خواهرم توسط پلیس آگاهی شیراز بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفتند. همان اوایل ۲ نفر از آن ها از این اتهام تبرئه شدند و پس از مدتی آزاد شدند. پس از مدتی مضنون سوم نیز به دلیل فقدان مدارک و شواهد به قید ضمانت آزاد شده است. وضعیت روحی و روانی و حتی وضعیت جسمی پدر و مادرم اصلا مساعد نیست و هر روز به استرس خانواده اضافه میشود. ما برای پیدا کردن سما کاملا سردرگم شدهایم و دیگر نمیدانیم چه کاری باید انجام دهیم.»
سالومه جهانباز در گفتگوی دیگری با خبرگزاری ایسنا گفته: «او شب بیست و پنجم تیرماه برای خرید بیرون رفته بود و دختر عمهام به او گفته بود حالا که بیرون میروی این گوشواره کوچک را هم برای من بفروش. قرار بود خانواده همان شب یا فردا صبح به اصفهان برگردند، سما هم بعد از اینکه به طلا فروشی میرود و گوشوارهها را میفروشد، ساعت ۹ و ۵۷ دقیقه شب با مادر تماس گرفته و گفته یک ربع تا بیست دقیقه دیگر به خانه عمهام میرسد. بعد از آن گوشی سما خاموش شده و هیچ تماس، رد و نشانی از او نداریم. ما مهمان منزل عمهام در شیراز بودیم و خیابان معالی آباد هم خیابان سر راستی است که فاصله زیادی با منزل عمهام ندارد. سما دانشجوی مشاوره بود و در اصفهان تحصیل میکرد. یک دختر ۲۲ ساله که نه مشکل خاصی داشت، نه دشمنی و اختلافی و نه عشق و عاشقی، هیچکدام…»
او در ادامه می گوید: «وقتی ۲۰ دقیقهای که سما گفته بود، نیم ساعت شد، با او تماس گرفتیم اما گوشی خاموش بود. ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر بعد از محل سوار شدن تاکسیها، گوشی سما از دسترس خارج شده؛ حالا یا گوشی از ماشین بیرون پرت شده و یا هر چیزی، اما در هر صورت هیچ ردی از گوشی هم پیدا نشد.»
سالومه جهانباز با اشاره به اینکه متأسفانه در مسیر برگشت خواهرش دوربینی وجود ندارد، یادآور میشود: «دوربینهای مداربسته، تصاویر سما را در داخل طلافروشی و تا زیر پل معالی آباد شیراز ثبت کردهاند، ولی پس از آن درست وقتی که او به زیر پل میرود تا سوار تاکسی شود، هیچ دوربینی آن اطراف نبوده تا او را نشان دهد. برای همین اصلا معلوم نیست سوار چه ماشینی شده است. اگر دوربینی در مسیر بود شاید همان روزهای اول مشخص میشد سما سوار چه ماشینی شده و خیلی زود ردی از او پیدا میشد.»
پیام صوتی سما به دوستش
سما جهانباز همان شب پیام صوتی برای یکی از دوستانش فرستاده و میخواسته درباره موضوعی با او حرف بزند. سالومه جهانباز درباره این پیام توضیح میدهد: «ساعت ۹ و ۲ دقیقه همان شبی که سما گم شد، به دوستش پیام داده و میخواسته راجع به موضوعی با او صحبت کند، اما دوستش آن زمان آنلاین نبوده و پیام را دیر گرفته است. البته این پیام حتی قبل از ورود سما به طلافروشی فرستاده شده است. شاید یک درد و دل دوستانه بوده، اما چون دوستش جواب نداده نمیدانیم میخواسته چه موضوعی را مطرح کند.»
از سویی دیگر، سعید جهانباز، پدر سما هم در اینستاگرام خود مدعی شده است که ویدئوهایی در دست دارد که نشان می دهد یک نفر خارج از طلافروشی در تعقیب دخترش بوده. با این حال، پلیس هنوز نتوانسته است این فرد را شناسایی و پیدا کند.
سعید جهانباز، همچنین در روزهای گذشته ویدئویی در ایسنتاگرام خود منتشر و در آن اعلام کرد بنا به توانایی مالی اش به فردی که دخترش را پیدا کند ۱۰۰ میلیون تومان مژدگانی خواهد داد.
همچنین گفته شده خانواده سما جهانباز قصد دارند ماجرای ناپدید شدن او را از طریق پلیس اینترپل و جستجو در کشورهایی که مرزهای مشترکی با کشورمان دارند پیگیری کنند.
در ادامه گفتگوی خواهر سما جهانباز، سالومه جهانباز در روز ۱۲ شهریور ماه با وبسایت شهروند آنلاین را می خوانید:
خواهرتان دقیقا چه روز و کجا ناپدید شد؟
ما ساکن اصفهان هستیم. چند روز بود برای سفر به شیراز و خانه عمهام رفته بودیم. قرار بود همان شب یا فردا صبحش همگی راه بیفتیم و به اصفهان برگردیم. روز ۲۵ تیرماه بود. سما ساعت ۷:۲۰ عصر، از خانه بیرون رفت تا برای خودش یک سری وسیله شخصی بخرد. به پاساژی در خیابان معالیآباد شیراز رفت. یکی دو ساعت بعد، حدود ساعت یک ربع به ۱۰ بود که سما خبر داد، در حال برگشتن به خانه است و یک ربع دیگر میرسد. پس از آن گوشیاش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او نداریم.
آخرین وقتی که تماس گرفت، دقیقا چه گفت؟
اول وقتی رسید، از آنجا با ما تماس گرفت. ما هم داشتیم با او هماهنگ میکردیم که چه زمانی به اصفهان برگردیم. اینکه آیا امشب میرسیم یا صبح زود برگردیم. راجع به این مسائل صحبت کردیم و او گفت برود خریدش را بکند و زود برگردد. در اولین تماس، صدای همهمه میآمد. مشخص بود که در خیابان است. تا اینکه ساعت یک ربع به ۱۰ تماس گرفت و گفت که دارد برمیگردد. این بار صدای همهمه نمیآمد. انگار سوار تاکسی شده بود.
به کسی مظنون نیستید؟
تمام دوربینهای مداربسته آن محل را بررسی کردیم. دوربینها نشان میدهد که سما به تنهایی از خیابان گذشته و وارد پاساژ میشود. انگار یک نفر او را تعقیب میکند. حتی وقتی سما وارد یک مغازه میشود، او میایستد و داخل مغازه را نگاه میکند. تا یک مسافتی هم دنبالش میرود و دیگر دوربینها قطع میشود، اما نمیدانیم او چه کسی است. حتی نمیدانیم دستگیر هم شده یا نه.
تا الان کسی هم به عنوان مظنون دستگیر شده؟
بله. انگار دو سه نفر را دستگیر کردند. ولی اصلا به ما اطلاعات نمیدهند. نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند. فقط میدانم یک نفر از آنها همان راننده تاکسی است که سما را به معالیآباد شیراز برده بود. گویا از او تحقیق میکنند که ببینند دوباره همان فرد، او را بازگردانده یا نه. در کل هنوز هیچ چیزی مشخص نیست. البته پلیس آگاهی در این زمینه زحمت زیادی میکشد و به صورت جدی پیگیر این ماجراست.
یعنی هیچ آثار یا سرنخی هم پیدا نشده است؟
نه اصلا. هیچ سرنخی در دست نیست. سما تا زیر پل معالیآباد میرود و دیگر هیچ نشانهای از او یافت نمیشود.
سما با فردی در ارتباط نبود یا خواستگاری که به او مظنون شوید؟
او یک خواستگار دارد که اصلا در ایران نیست. الان هم حال او از همه ما بدتر است. مطمئنیم که کار او نیست. سما با هیچ فرد دیگری در ارتباط نبود.
امکانش نیست که خودش به جایی رفته باشد؟
سما چنین دختری نبود. او با خانواده رابطه صمیمی داشت. حتی اگر با پسری آشنا میشد به خصوص به مادرم بلافاصله اطلاع میداد. اصلا اینطور نبود که در خانه محدود باشد یا با کسی اختلاف داشته باشد. او حتی اگر نیم ساعت هم میخواست بیرون برود، خودش اطلاع میداد. امکان ندارد خودش جایی رفته باشد. چون حتی اگر به فرض که رفته باشد، آخرین بار چرا تماس گرفت و گفت که یک ربع دیگر میرسد. چرا در شیراز باید برود و دیگر برنگردد. آن هم شبی که قرار بود به اصفهان برگردیم. برای همین اصلا احتمالش نیست که خودش جایی رفته باشد.
آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟
یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت.
خواهرتان درس میخواند؟
بله. سال سوم رشته روانشناسی تربیتی بود.
شما چند خواهر و برادر هستید؟
ما دو خواهریم و یک برادر کوچکتر هم داریم. من ازدواج کردم. سما به همراه برادرم با خانواده زندگی میکرد.
الان حال و روز خانواده چطور است؟
همه نابود شدهایم. هر روز اشک میریزیم. مادر و پدرم دیگر توانی برایشان نمانده است. امید دارند و چشم انتظارند که شاید خبری از سما شود. دیگر نمیدانیم باید چکار کنیم. من خودم هرجایی که فکرش را کنید رفتم و گشتم. ۴۵ روز تمام در شیراز ماندم. هر روز و هر شب از خانه بیرون میزدیم و در جستوجوی سما بودیم. وجب به وجب شیراز را گشتیم. ولی هیچ خبری نیست.
سما رفته بود چه چیزی بخرد؟
میخواست قبل از برگشت به اصفهان چند وسیله شخصی بگیرد. مثلا یک گوشواره کوچک داشت، رفت آن را عوض کند.
طلا هم همراهش بود؟
نه. ولی بدلیجاتی که شبیه به طلا باشد زیاد داشت.
الان درخواست شما چیست؟
اینکه مردم و هنرمندان کمکمان کنند تا سما را پیدا کنیم. مگر میشود که هیچ خبری از او نباشد. ما داریم دیوانه میشویم. هیچ آثاری از او نیست. حداقل پلیس تصاویر دوربینهای ماهوارهای را بررسی کند. هر هزینهای هم داشته باشد خودمان پرداخت میکنیم. فقط از این وضعیت خلاص شویم. ما ۴۵ روز است که زندگی نداریم و حالمان خوش نیست.
دیدگاه تان را بنویسید