مهرداد میناوند خداحافظ؛ رفیق عجول خداحافظ....
این تلاشی برای یادآوری خاطرات خوشی است که با مهرداد میناوند داشتهایم؛ ستاره پرطراوت و همیشه خندان فوتبال ایران.
قرار بود رضا شاهرودی دفاع چپ ثابتش باشد اما دوباره مثل دو سال پیش و جام ملتهای 96 فرصت به تو رسیده بود. چپ تیم ملی در جام جهانی که ناگهان با دروازه یوگسلاوی تنها شد ولی توپ را به کنار دروازه زد.
در آن سالها به سرعت از راهآهن و پاس به پرسپولیس رسیده بودی و حالا در تیم ملی و مصاحبههای تلفنی هفتهنامههایی که باید کنار رضا شاهرودی خوش قیافه جایی هم برای تو باز میکردند.
یکبار دیدیم در بازی عربستان پاس 40 متری میدهی.از چپ به راست و برعکس.ریش پروفسوریای هم گذاشته بودی. از اتریش میآمدی و ورد دهانت ایویکا اوسیم بود. شونست فلانکه و گورگن گاد از دهانت نمیافتاد که میگفتی القاب توست در اتریش
یادم هست یکبار گفتی از روزی که از اتریش به انگلیس رفته بودی و روزی را با دیوید مویس گذرانده بودی.اسم تیمش یادت نبود،حتی از روی ویکی پدیا.گفتی همه جا مه بود.فکر کردم اینجا بمانم دق میکنم.پس انگلیس و اروپا را رها کردی و بعد از یکسال فوتبالی در دبی به ایران برگشتی و بعد در هیاهوی طبیعی خط پایان یک ستاره فوتبال گم شدی. همانطور با عجله و تند و سریع برای نقطه پایانی
وسط همه این مشکلات اما تو مایه مسرت و خوشحالی بودی.گرم وباانرژی.از اولین تجربه اجرا قبل از دربی (5 سال پیش) تا همین چند هفته پیش که روز فینال آسیا با خداداد و علی کریمی
این وسط چند کار تلویزیونی و ساعتها مصاحبه و کلکلهای اینستاگرامی و سروصدایی که بخشی از تو بود.فقط کاش این مسیر اینقدر زود به پایان نمیرسید. کاش آن معجزه تو را از مهلکه بیماری بیرون میکشید که شاید حقت بود بعد از آن همه دویدن و عجله ،آرامش را تجربه کنی.درست بعد از ازدواج و مسیر تازهای که در پیش گرفته بودی. انگاراین دفعه قرار بر این بود که این بار اگر پاس خداداد به تو رسید، سرت را بالا بگیری و با طمانینه توپ را به کنجی برسانی که حقت بود. واقعا بود.
البته شاید این دفعه عجله نداشتی اما قسمتت نبود. مثل آن گل که سهم میهایلوویچ شد و غصهاش بر دل ما ماند.
منبع: خبر ورزشی
دیدگاه تان را بنویسید