روده ما مغز دوم ماست!
دلیل استرس و بی حوصلگی مشخص شد؛ خلق و خوی ما تا حد زیادی به رودههایمان بند است!
رابطه تنگاتنگی بین تعادل میکروبهای درون روده با مغز و نوسانات خلق و خو و احساسات وجود دارد.
شایانیوز- قدیمیترها میگفتند: «همه چیز از معده شروع میشود.» امروزه دانشمندان کشف کردهاند که این حرف بیراه نیست؛ فقط موضوع بیشتر با روده مرتبط است تا معده. تحقیقات نوین علمی نشان دادهاند که روده و مغز ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند و این ارتباط آنقدر مهم است که آن را «محور روده–مغز» مینامند. این محور نه فقط روی گوارش و سلامت بدن، بلکه روی خلق و خو، استرس، احساسات، کیفیت خواب و حتی افکار ما اثر میگذارد. در حقیقت، مغز دیگر به عنوان یک فرمانده شناخته نمیشود و حتی بدون گفتگوی دائم با روده، کارکرد کاملی ندارد.
![]()
محور روده–مغز چیست؟
بدن ما یک شبکه عصبی بسیار گسترده در روده دارد که دانشمندان به آن «سیستم عصبی رودهای» یا به زبان سادهتر «مغز دوم» میگویند. این شبکه عصبی بیش از ۱۰۰ میلیون نورون دارد و میتواند به طور مستقل از مغز، برخی فعالیتها را مدیریت کند. اما نکته مهم این است که این مغز دوم به طور پیوسته با مغز اصلی در جمجمه در ارتباط است.
این ارتباط از چند مسیر برقرار میشود:
عصب واگ (Vagus Nerve): این عصب بلندترین عصب جمجمهای است و به نوعی بزرگراه پیامرسانی میان روده و مغز محسوب میشود. پژوهشها نشان میدهند که تحریک این عصب میتواند اضطراب و افسردگی را کاهش دهد.
سیستم ایمنی: روده بزرگترین مرکز فعالیت سیستم ایمنی در بدن است. اگر تعادل میکروبها در روده به هم بخورد، التهاب ایجاد میشود و این التهاب میتواند موادی تولید کند که روی مغز اثر منفی بگذارند.
هورمونها و متابولیتها: میکروبهای روده مواد شیمیایی متنوعی تولید میکنند، از جمله اسیدهای چرب زنجیره کوتاه و ترکیبات حاصل از تریپتوفان. همین ترکیبات بر تولید هورمونهایی مثل سروتونین و دوپامین که با خلق و خو و احساس شادی در ارتباطند اثر میگذارند.
جالب این است که حدود ۹۰ درصد سروتونین بدن یا همان «هورمون شادی» در روده ساخته میشود. البته این سروتونین مستقیماً وارد مغز نمیشود، اما فرآیندهای زیستیای را تحت تأثیر قرار میدهد که در نهایت بر حال و هوای ما اثر میگذارند.
![]()
این ارتباط چه ربطی به حال خوب و بد ما دارد؟
وقتی میکروبهای روده در تعادل باشند، مواد شیمیایی خاصی در روده تولید میشود که سبب میشود ما از نظر روانی آرامتر باشیم، خواب بهتری داشته باشیم و کمتر دچار اضطراب شویم. اما اگر این تعادل بر هم بخورد و ترکیب میکروبیوم روده تغییر کند، برای مثال به دلیل مصرف زیاد فست فود یا مواد غذایی که توازن میکروبهای مفید روده را بر هم میزنند، نتیجه میتواند احساس کسالت، بیحوصلگی و حتی افسردگی باشد. مصرف پروبیوتیکها میتواند تعادل میکروبها و باکتریهای روده را در حالت ایدهآل نگه دارد.
سبک زندگی، عامل اصلی
بخش بزرگی از این ارتباط تحت تأثیر سبک زندگی ماست:
رژیم غذایی: فیبر موجود در میوهها، سبزیجات و غلات کامل، غذای اصلی میکروبهای مفید روده است. هرچه تنوع گیاهی بیشتر باشد، ترکیب میکروبیوم هم متنوعتر و پایدارتر میشود. در مقابل، غذاهای فرآوری شده و پر از قند و چربی و نمک میتوانند میکروبهای مفید را کاهش داده و زمینهساز التهاب شوند.
غذاهای تخمیر شده: خوراکیهایی مثل ماست، پنیر، کفیر و برخی ترشیهای سنتی سرشار از مواد پروبیوتیک هستند و میتوانند تعادل میکروبی روده را بهبود ببخشند.
آنتیبیوتیکها: مصرف بیرویه آنتیبیوتیک مانند یک بمب است که هم میکروبهای مضر و هم میکروبهای مفید را از بین میبرد. بنابراین پزشکان تأکید دارند تنها در صورت ضرورت از آن استفاده شود.
خواب و ورزش: خواب ناکافی و استرس شدید میتوانند تعادل میکروبی دستگاه گوارش را برهم بزنند، در حالی که ورزش منظم و خواب کافی هم به روده و هم به مغز در حفظ تعادل مواد شیمیایی و تنظیم نوسانات خلق و خو کمک میکنند.
![]()
پیوند میکروبیوم روده؛ روش درمانی بحث برانگیز
یکی از موضوعات جنجالی در سالهای اخیر، روش درمانی موسوم به «پیوند میکروبیوم مدفوع» یا FMT است. در این روش، مدفوع فرد سالم پس از پردازش و جداسازی عوامل منفی و بیماریزا، به روده فرد بیمار منتقل میشود تا میکروبهای مفید در بدن او تکثیر شوند. این روش در درمان عفونتهای مقاوم به آنتیبیوتیک (مانند عفونتهای ناشی از کلستریدیوم دیفیسیل) موفقیت چشمگیری داشته و جان بسیاری از بیماران را نجات داده است.
اما در مورد درمان مشکلات روانی مثل افسردگی یا اضطراب موضوع پیچیدهتر میگردد. هنوز شواهد علمی کافی برای اثبات اثرگذاری قطعی آن وجود ندارد، هرچند برخی مطالعات کوچک نتایج امیدوار کنندهای داشتهاند. نگرانیها درباره ایمنی و عوارض احتمالی هم باعث شده که پزشکان تأکید کنند این روش فعلاً باید فقط در قالب پژوهشهای کنترلشده و تخصصی انجام شود.
![]()
چرا این موضوع اهمیت اجتماعی دارد؟
مسئله محور روده–مغز تنها یک بحث پزشکی فردی نیست، بلکه ابعاد اجتماعی گستردهای دارد. در دنیای امروز، مصرف زیاد غذاهای فرآوری شده، استرسهای شغلی و اجتماعی، کم خوابی و کم تحرکی به پدیدهای عمومی تبدیل شده است. این شرایط نه تنها موجب بیماریهای جسمی مثل دیابت و چاقی میشود، بلکه با افزایش مشکلات روانی از جمله اضطراب و افسردگی نیز گره خورده است.
در جوامعی که دسترسی مردم به غذای سالم کمتر است، مشکلات دوچندان میشود. حذف میوه و سبزیجات تازه از سبد غذایی نه فقط به سلامت جسمی آسیب میزند، بلکه حال روانی جامعه را هم تحت تأثیر قرار میدهد. در نتیجه، موضوعی که در ظاهر مربوط به دستگاه گوارش است، در عمل با سلامت روان عمومی و حتی سیاستگذاریهای کلان غذایی و بهداشتی در ارتباط مستقیم قرار میگیرد.
چند توصیه عملی ساده
مصرف میوه، سبزی و غلات کامل را جدی بگیرید.
هر روز یکی از غذاهای تخمیر شده مثل ماست یا کفیر مصرف کنید.
ورزش منظم و خواب کافی را در برنامه روزانه خود داشته باشید.
از مصرف بیرویه آنتیبیوتیک پرهیز نمایید.
در صورت بروز مشکلات روانی جدی، به پزشک متخصص مراجعه کنید و اصلاح سبک زندگی را به عنوان مکمل درمانی در نظر بگیرید.
محور روده–مغز یعنی یک گفتگوی دائمی میان دستگاه گوارش و مغز که کیفیت آن میتواند حال روحی و جسمی ما را تعیین کند. اگر این ارتباط سالم بماند، خلق و خوی بهتر و مشکلات روانی کمتری خواهیم داشت.
دیدگاه تان را بنویسید