پیامک رسمی تسلیست اربعین حسینی 1402؛ اربعین چند شنبه هست !
پروفایل اربعین حسینی نوشته ویژه روز اربعین
شایانیوز- پیام رسمی تسلیت اربعین حسینی به مناسبت فرا رسیدن ایام چهلمین روز درگذشت حسین بن علی (ع) را در اینجا برایتان تدارک دیده ایم.
پیامک رسمی تسلیت اربعین حسینی
کاروان آمده و برگ خزان می ریزد
باز از چشم حرم دُرِّ گران می ریزد
هرکه دنبال گل گمشده ای می گردد
درد از عاطفه های نگران می ریزد
راه بگشای که بانوی حرم می آید
سوز هجر است که از قدکمان می ریزد
من که مأموریت خود را به سر آورده ام
خاطراتی تلخ از داغ سحر آورده ام
گوئیا یک عمر بود این اربعینی که گذشت
از شب مرگ یتیم تو خبر آورده ام
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم برای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جرم این که بودم خواهر تو
ای همسفر قرار تو باورنکردنیست
من ، اربعین ، کنارتو ، باورنکردنیست
با نیمه جان مانده خودم را رسانده ام
اینجا ، سر مزار تو ، باورنکردنیست
حسین جان بی سبب نیست که در قلب همه جا داری … آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری
ای غایب از نظر، نظری کن به خواهرت
زینب نشسته بر سر قبر مطهرت
یک اربعین گذشته ولی زنده ام هنوز
قامت خمیده آمده سرو صنوبرت
حالا تمام دغدغه ام این شده حسین، این اربعین ڪرب و بلا میبرے مرا !؟
باور نمی کنم که رسیدم کنار تو
باور نمی کنم من و خاک دیار تو
یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو
یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
یک اربعین دچار فراقم دچار تو
نذر کردم دور تسبیحی بخوانم اهدنا تا صراطم اربعین افتد به سمت کربلا
چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن
چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟
چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت
چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟
یک اربعین برای تو حیران شدم حسین
مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
با چند قطره اشک دل من سبک نشد
ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
چهل روزه که بوی گل نیومد
صدای چهچه بلبل نیومد
چهل روزه چهل منزل اسیرم
غم چل ساله گویی کرده پیرم
چهل روزه حسینم را ندیدم
غم عشقش بجون و دل خریدم
چهل روزه غم چل ساله دیدم
غم و اندوه دیدم ناله دیدم
همینجا غرق در غم شد وجودم
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دلباختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
تن پاک ترا گم کرده بودم
میان نیزه ها دلباختم من
ترا دیدم ولی نشناختم من
اگر امروز برداری سرت را
به زحمت می شناسی خواهرت را
زجا برخیز ای نور دو دیده
شده مویم سپید و قد خمیده
اگر مردی در این صحرا نمی بود
اگر نامحرمی اینجا نمی بود
برون می کردم از تن پیرهن را
که بینی بازوی مجروح من را
نه تنها من که طفلان اینچنین اند
همه با درد و ماتم همنشین اند
تمام قلبها از غصه پاره
تمام گوشها بی گوشواره
همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد
دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد
دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد
اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد
اگر چه پای فراق تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعله شمعی اسیر سوسویم
رسیدهام سر خاکت ولی به زانویم
التماس دعا
دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعینِ حضرت خون خداست
پیرهنای مشکی رو در نیارید
قافله هنوز تو راه کربلاست
ظاهرم آراسته اما دلم طوفانی است روزگارم ابر تیره ،چشم من بارانی است خسته ام از زندگانی حال و روزم خوب نیست روح من در آسمانها جسم من زندانی است
کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ
تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است
اربعین حسینی برشما و خانواده ی محترمتان تسلیت
اربعین وقف عزای زینبه
بیقرار گریه های زینبه
وقت روضه خوندن سر حسین
توی کربلا برای زینبه
داغ ِ تو بر جگرم افتاده
شعله بر بال و پرم افتاده
این چهل روز خدا میداند
به کجاها گذرم افتاده
یا زینب کبری
ستر ناموس نبوت چون حجاب زینب است
مُحتَجَب لفظ حجاب از احتجاب زینب است
دانش آموز علی و خواهر ناموس دین
کی دهد معجر ز سر؟ قرآن کتاب زینب است
از مزارش گر صدای سوز وسازی بشنوی
آن صدای سوزش قلب کباب زینب است
جامه ی یاران سیاه و محفل و پرچم سیاه
آری آری این سیاهی یادگار زینب است
از میان تربتش بوی حسین آید برون
کهنه پیراهن گمانم در مزار زینب است
صدا زد با دل پردرد ای آب به سمت خیمهها برگرد ای آب/ چرا اینقدر با ما بیوفایی وفا با مردم نامرد ای آب؟!/ تو مهر حضرت زهرایی ای آب تو نهری دور از دریایی ای آب/ شدی ای مشک از سقا مهمتر تو هستیِ منِ سقایی ای آب….
بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد
دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد
به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید
همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد . . .
یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است
یا ایها الغریب سلام ای برادرم
ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است
باز عاشوراییان پیدا شدند / باز هم سوداییان شیدا شدند
اربعین غصه های گل کجاست / اربعین ناله بلبل کجاست
اربعین عشق، عباست چه شد / اربعین، فریاد احساست چه شد . . .
تویی پشت و پناهم، اونی که مثل کوهه
زمین کربلات که ساحل کشتی نوحه، گنبدت چه باشکوهه
شدم ابر بهار ، به بهونه ی تو
دلم تنگ قدم زدن تو بین الحرمینه
به یاد کربلا دلها غمین است
دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .
آبروی حسین به کهکشان میارزد
یک موی حسین بر دو جهان میارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن میارزد
امشب شب اربعین مصباح هداست
دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت
امشب شب یاد عشقیاء و شهداست
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
گدای هر شب و روز حسینم
پر از آتش پر از سوز حسینم
اگر خورشیدم و هستم منور
ز سیمای دل افروز حسینم
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید
گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر می آید
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد . . .
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عزای پور ختم المرسلین است
قیام کربلایش تا قیامت
سراسر درس، بهر مسلمین است
اربعین حسینی تسلیت باد
بار بگشایید اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
به به از این تربت مینو سرشت
ماه اینجا واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند . . .
خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است
زینب از وادی شام آمده چشمت روشن
از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن
عالم همه قطره و دریاست حسین
خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین . . .
مژدگانی بده عباس که خواهر آمد
خاطر آسوده که با چادر و معجر آمد !
قافله همره خود مشک پرآب آورده
جرعه جرعه غم و اندوه رباب آورده
تکرار صحنه ها شده در پیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار، می رسد
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است . . .
گلم پرپر شد و بوی گلاب آید ز خاک او
بگو ای باغ سرخ من، گل من کو گل من کو
نمی گویم چها دیدم که از من باخبر بودی
به هر کویی گذر کردم تو با من همسفر بودی
حسین جانم، حسین جانم
ای به دل بسته ، قدری آهسته / کن مدارا با ، زینب خسته …
یا حسین مظلوم …
تا سایه سرت به سر محملم فتاد
برخاست آتش غم و بر حاصلم فتاد
یک اربعین بود که ندیدم جمال تو
وین است شعله ای که بر آب و گلم فتاد
حالا که پیر عشق شدم ناز می کنی
باشد تو ناز کن که خریدار می رسد
یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام
یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام
یک اربعین به ضربه شلاق ساربان
بر روی خارهای مغیلان دویده ام
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پر غم ترین زمانهی دیدار می رسد
کاسه ی صبر من از گریه گهی پُر می شود
اشک روی قاب عکس کربلا دُر می شود
گریه ی پاک عزای تو مراهم پاک کرد
اب الوده به دریا می رسد کُر می شود
ره وا کنید قافله سالار می رسد
یک قافله اسیر، عزادار می رسد
سلام بر حسین و اربعینش،
سلام بر زینب و اندوه جانکاهش
سلام بر اشکهای غریبانه سید الساجدینش
سلام بر اربعین و زائرانش!
سلام بر کاروانیان به سوگ نشسته
که به سوغات بر مزار کشتگان،
عشق بردند واندوه را به مویه نشستند.
یا ثار الله و ابن ثاره
به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت،
اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم،
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
هر جا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار، می رسد
عباس کو که صبر عقیله سر آمده
ناموس حق ز کوچه و بازار، می رسد
دیدگاه تان را بنویسید