چرا همه شو آف می کنند؟
کسان دیگری هم هستند که خودنماییشان رویهمرفته از سر حسن نیت است. این گروه سعی میکنند با حرفزدن دربارۀ چیزهای مختلف جایگاه خود را بالا ب…
هیچ کسی تحمل خودنمایی دیگران را ندارد. وقتی کسی از کارهای خوبش تعریف میکند یا بقیه را با لحن خاصی نصیحت میکند، همه نسبتاً به او بدبین میشوند. بهتازگی، بازار خودنمایی جان تازهای گرفته. گفتوگوهای ما در شبکههای اجتماعی لبریز شده است از دفاعها و اتهامهایی که بهکمکشان میخواهیم به دیگران بفهمانیم «ما چقدر خوبیم». اما جاشوا گرابز میگوید خودنمایی پیچیدهتر از این حرفهاست: بعضیها با حسننیت خودنمایی میکند؛ برخی خودشان هم نمیدانند گرفتار خودنماییاند و بدتر از آن: بزرگترین خودنماها کسانیاند که دیگران را به خودنمایی متهم میکنند.
گفتوگوی برایان رزنیک با جاشوا گرابز، ووکس - بارها در جلسات استماع کنگره، وقتی نوبت به طرح سؤال از شاهد میرسد، قانونگذاران اصلاً سؤالی نمیکنند؛ بهجای آن، با استدلالی سیاسی برای کسانی که در خانه به تماشا نشستهاند خودنمایی میکنند. امروزه این رسم رایج کنگره را در هر جلسۀ گفتوگویی میتوان یافت. در توییتر، فیسبوک، و اینستاگرام، افراد از تریبونهای اجتماعی استفاده میکنند تا خود را اخلاقی (و در نتیجه، خوب) نشان دهند. این امر ناشی از نوعی جایگاهیابی است، نه استدلال؛ و هدف دموکراتیک اشتغال واقعی به بحث و استدلالِ از سرِ حسن نیت را تحلیل میبرد. مشکل این است که بهسختی میتوان خودنمایی اخلاقی ۱ افرادی را تشخیص داد که واقعاً به آن دچارند و، بر همین اساس، مثلاً در توییتر اعلام میکنند که «من هم دختر دارم» تا دربارۀ جدیدترین افشاگریهای جنبشهای #منهم خشم خود را ابراز کنند؛ یا دشوار میتوان فهمید که وقتی کسانی به آخرین دعواومرافعۀ توییتر میپیوندند تا به شخصی با دیدگاهی بحثبرانگیز حمله کنند، دارند خودنمایی میکنند یا خیر. سال ۲۰۱۷، دو استاد فلسفه، جاستین توسی و برندن وارمکه ، در جستاری در وبسایت ایان ، نوشتند که خودنمایی اخلاقی «افراد را به پذیرش ادعاهای افراطی و غیرقابلقبول میکشاند؛ و از ارزش بحثونظر عمومی در موضوعات اخلاقی کم میکند». به بیان دیگر: این نیز دلیل دیگری است بر اینکه گفتمان عمومی، در سالهای اخیر، چرا تا این اندازه زهرآگین و آلوده شده است. به همین دلیل، اخیراً، جاشوا گرابز، استاد روانشناسی در دانشگاه ایالتی بولینگ گرین و همکارانش (از جمله وارمکه و توسی)، پیمایش روانشناختیای را برای ارزیابی (و بررسیهای دیگر) یک جمع نمونۀ منتخب ملی دربارۀ تمایلشان به خودنمایی به انجام رساندهاند. یکی از پرسشهای این پیمایش این بود: «آیا با گزارۀ زیر موافقید: وقتی من باورهای سیاسی یا اخلاقیام را به اشتراک میگذارم، این کار را به این دلیل انجام میدهم که به مخالفان خود نشان دهم من از آنان بهترم». معلوم شد تعداد بسیاری از پاسخدهندگان با این گزاره موافقاند و بقیه نیز مخالفتی با آن ندارند. به نظر گرابز «ما در زمانهای زندگی میکنیم که طرفداری حزبی غوغا میکند، زمانهای که افراد در سطح اینترنت با یکدیگر وحشیانه برخورد میکنند». او امیدوار است که ما، با مطالعۀ خودنمایی اخلاقی، بتوانیم فهم بهتری از علت این وضع بیابیم. این مطالعه که در اکتبر در پلاسوان منتشر شد، یافتههایی داشت که شاید چندان جای شگفت نباشند: برای نمونه، این گرایش که خودنمایی اخلاقی با یک شخصیت خودشیفته پیوستگی دارد. و به نظر میرسد که این خصلت، در هر دو جناح سیاسی، به یک اندازه رواج دارد. من اخیراً تلفنی با گرابز در این باره صحبت کردم که خودنمایی اخلاقی چطور میتواند چیز خوبی باشد؛ چطور باید با فرد خودنما برخورد کرد؛ و چقدر دشوار است که در چنین دورۀ ازهمگسیختهای، اعتقادات اخلاقیمان را به بهترین وجه ابراز کنیم؟
خودنمایی اخلاقی یک تمایل کاملاً طبیعی در انسان است برایان رزنیک: تعریفتان از خودنمایی اخلاقی چیست؟ جاشوا گرابز: تعریف اولیۀ این اصطلاح از آنِ [دو همکار فیلسوفم] براندن وارمکه و جاستین توسی است. آنها خودنمایی اخلاقی را اساساً استفاده از گفتوگوی اخلاقی برای پیجویی یک جایگاه یا بالابردن جایگاه خود دانستهاند. این خصلت از گفتوگویی پراهمیت ـ در باب مسائل اخلاقی یا سیاسی ـ بیشتر به این منظور استفاده میکند که برند خاص خود را اعتبار بخشد، بهجای آن که دیالوگی را پیش ببرد. رزنیک: آیا میتوانیم مشخص کنیم که کسی در حال خودنمایی اخلاقی است؟ آیا میتوانید آن را در اوضاع و شرایط طبیعی نیز سراغ بگیرید؟ گرابز: در اینجا مسئله واقعاً بغرنج میشود؛ و ما همچنان مطالعات دردستانجامی داریم که مستقیماً به پرسش شما میپردازند. بنابراین من هنوز پاسخ کامل و آمادهای برای این سؤال ندارم. اما میتوانیم از افراد بپرسیم که «بهطور کلی، چرا این نوع رفتار از شما سر میزند؟» یا این سؤال که «اگر خود را در حال انجام فلان کار بیابید، به نظرتان دلیل شما برای انجام آن چیست؟» این رویکرد ما در این بررسی است. رزنیک: این خودنمایی اخلاقیِ خوداظهار چقدر رواج دارد؟ گرابز: ببینید، بهطور کلی نظر ما دربارۀ خودنمایی افراد دو بعد دارد: یک سویش صرفاً تلاش برای دیدهشدن بهعنوان نمونۀ برجسته در گروه خودتان است. این صرفاً داشتن دیدگاههایی است که ضرورتاً درست نیست، اما دیدگاههاییاند که قطعاً قابلاحترام و ارزشمندند. وقتی ما به این پراکندگی نگاه میکنیم، ظاهراً هر کسی حداقلی از آن را مرتکب میشود، اما بعضی از افراد سهم بیشتری از آن دارند. وجه دیگر خودنمایی بیشتر به تلاش برای شرمندهکردن یا حملهکردن یا مشوشکردن چهرۀ طرف مقابل مربوط میشود. خوشبختانه این وجه رواج کمتری دارد. هنوز هم شماری از افراد هستند که مکرراً آن را مرتکب میشوند، اما در کل از بیشتر افراد چنین رفتاری سر نمیزند. رزنیک: آیا این خصلت بیشتر در میان لیبرالها رایج است یا در میان محافظهکاران؛ یا در هر دو طیف به یک اندازه رواج دارد؟ گرابز: محافظهکاران افراطی و لیبرالهای افراطی بیشتر اهل خودنماییاند؛ و خودنمایی در این دو طیف تقریباً به یک اندازه شدت دارد. اما کسانی که میل بیشتری به میانهروی دارند، به همان میزان خودنمایی کمتری دارند. بنابراین این خصلت تنها در یک جهتگیری سیاسی نیست؛ این خصلت، بهلحاظ سیاسی، نوعی مفهوم خنثاست که با درگیری سیاسی بیشتر همراه میشود، نه با این یا آن جهتگیری سیاسی. آیا خودنمایی اخلاقی واقعاً ناپسند است؟ رزنیک: واکنش اولیۀ من به تعبیر «خودنمایی اخلاقی» این بود که با چیزی بد سروکار داریم. اما شاید چنین نباشد. آیا این امر چیزی منفی است، یا طرز فکر ما نسبت به آن مشکلی دارد؟ گرابز: فیلسوفان عموماً برآناند که خودنمایی اخلاقی بد است، چون در آن از چگونگی گفتوگوی ما با یکدیگر سوءاستفاده میشود. من پای خوب یا بد نامیدن چیزی میمانم. موضع من این است که این خصلت بشری است. انسانها خواهان جایگاهی هستند. این نکته در آثار روانشناسی بهخوبی بیان و ثابت شده است. انسانها میخواهند مورداحترام باشند؛ خواهان این هستند که به جایگاهی دست یابند، و ردۀ خود را در گروههای اجتماعیشان بالا ببرند. بنابراین خودنمایی فقط صورتی از همین خواسته است. افرادی که خودنمایی میکنند، تعارضهای بیشتری در زندگی خود گزارش میدهند. اما آنها این گزارش را هم میدهند که با دیگران، بر سر موضوعات سیاسی و اخلاقی، نزدیکی بیشتری پیدا کردهاند. شاید به یک معنا این ادعا درست باشد: خودنمایی شما را از کسانی که از آنها خوشتان نمیآید دورتر میکند؛ و به کسانی که مطبوع شمایند، نزدیکتر. آیا این میتواند بد باشد؟ مسلماً. کسانی وجود دارند که احتمالاً شارلاتان به تمام معنا هستند و فقط سعی دارند، با خودنمایی، راه خود را به نوعی منفعت مالی یا اجتماعی باز کنند. کسان دیگری هم هستند که خودنماییشان رویهمرفته از سر حسن نیت است. این گروه سعی میکنند با حرفزدن دربارۀ چیزهای مختلف جایگاه خود را بالا ببرند. رزنیک: بسیاری از معضلات بزرگ جهان، همچون تغییرات آبوهوایی، برای انسانها فوریتی واقعی دارد. آیا خودنمایی میتواند به انتقال این فوریت کمکی بکند؟ گرابز: چیزی که میکوشیم از آن سر در آوریم این است که آیا خودنمایی شیوۀ مؤثری برای انتقال این فوریت هست یا خیر؟ آیا این خصلت به فرسایشی شدید منجر میشود؟ شاید افراد تصور کنند که دارند آگاهی نسبت به چیزی را بالا میبرند، اما چه بسا اینهمه اهمیتدادن به هر چیزی آنقدر افراد را خسته و فرسوده کند که، در اکنون خود، به هیچ چیزی اهمیت ندهند. برایم مشخص نیست که آیا این اتفاق میافتد یا خیر، اما به گمان من این وضع ممکن است. این نیز محتمل است که خودنمایی به ارتقای آگاهی و توجه به چیزهایی بینجامد که واقعاً مهماند. بنابراین مشخصکردن این امر همان چیزی است که واقعاً میخواهیم در مرحلۀ بعد به سراغش برویم. با یک مظنون به خودنمایی اخلاقی چه برخوردی بکنیم؟ رزنیک: خب، بیایید فرض کنیم من فامیل یا دوستانی دارم که احتمالاً این هفته برای تعطیلات عید شکرگزاری با آنان ملاقات میکنم و آنان بالای منبر میروند [و دربارۀ چیزهایی داد سخن میدهند]. توصیۀ شما در برخورد با آنها چیست؟ گرابز: به عقیدۀ من بسیار دشوار است که بگوییم آیا کسی دارد خودنمایی میکند یا خیر! راستش را بخواهید، بیشتر ما حتی چنین بصیرتی نسبت به خودمان هم نداریم.
به نظرم بهترین توصیه این است که اگر تصور میکنیم چیزی خودنمایی به نظر میآید، فقط لازم است لحظهای مکث کنیم و از آن بگذریم؛ «ولش کن!» بهترین راه نشاندادن نفرتمان از خودنمایی احتمالاً این است که اصلاً درگیرش نشویم. حقیقت این است که به نتیجه رساندن این پژوهش خیلی وابسته به این نیست که دیگران دارند چه کاری انجام میدهند، یا ربطی ندارد به تأملکردن دراینباره که آیا شما دارید خودنمایی میکنید یا خیر. شما آن بیرون ایستادهاید و دارید کس دیگری را به خودنمایی متهم میکنید. به نظر من، شما آن نکتهای را نگرفتهاید که ما تلاش داریم پیش روی شما بگذاریم. آن نکته این است که ما باید نسبت به انگیزههای خودمان دقت و نگرانی بیشتری داشته باشیم. رزنیک: چطور شخصی میتواند خودنمایی خودش را زیر نظر بگیرد؟ گرابز: وقتی عقیده یا نظری را با دیگران در میان میگذارید، از خودتان بپرسید: «چرا من دارم این عقیده یا نظر را با دیگران در میان میگذارم؟» نه اینکه بخواهم شما را از ابراز عقیده و نظر نهی کنم. حرفم این است که یک گام کوچک دیگر در آنجا بردارید. بپرسید چرا من میخواهم این (عقیده یا نظر) را در میان بگذارم؛ و چند دقیقهای دربارۀ آن فکر کنید؛ و آنگاه ببینید چه اتفاقی میافتد. رزنیک: آیا میتوان بدون خودنمایی مدافع خوبی برای اخلاقیات بود؟ گرابز: در اینجا پاسخم مثبت است. فیلسوفان قاطعانه استدلال میکنند که بله؛ در آن لحظه، آن وضعیت به هدف تبدیل میشود؛ شما دیگر از اخلاق دفاع نمیکنید، شما دارید از وضع و جایگاه خودتان دفاع میکنید. موضع من این است که کمی ظریفتر و متفاوتتر باشیم. احتمالاً مضمون حرفم این خواهد بود که وقتی ما به انگیزههای جویای ننگ و نام خود اجازه میدهیم مسیر گفتوگو را تعیین کنند، شاید در آستانۀ انحراف از امری واقعی باشیم که برای بسیاری از ما معنیدار و مهم است؛ چیزی که همین بحث اخلاقی شما برای استدلال بر آن است. بنابراین به نظر من، خود به اشتراکگذاری اخلاقیات شما و استدلال برای نکتۀ نهفته در آنها امری ارزشمند است. مسئله فقط اطمینانیافتن از این امر است که انگیزههای ما با هدف طرح و پیشبرد این گفتوگو همسو شود؛ گفتوگو دراینباره که شاید کسی نظر یا عقیدهاش را تغییر دهد و شاید کمکی به آنها شود که آنچه ما میبینیم را درک کنند. آیا دربارۀ مدنیت اغراق نشده است؟ رزنیک: من دربارۀ پاسخ این سؤال مرددم که: چگونه امروزه کسی میتواند یک شهروند خوب باشد؟ اطلاعات گمراهکنندۀ بسیاری در میان هست و سردرگمیها نیز بسیار زیاد است. شاید خودنمایی به شما کمک کند که دربارۀ موضعتان صریح و شفاف شوید و آن را بیشتر و بهتر ابراز کنید. گرابز: به نظرم این نکتۀ دشوار و دردسرسازی است و از آنچه دادههای فعلی ما نشان می دهند، فراتر میرود. اما اگر به عقب برگردیم، باید بگویم که به عقیدۀ من ارزشمند است که دیگران موضع شما را دربارۀ بسیاری از مسائل بدانند. اما به ارزش این امر نیز واقفم که فضاها و حوزههای معینی وجود دارند که لازم نیست ما دربارۀ جایگاه هر چیز و هر کس اطلاع و آگاهی داشته باشیم. بنابراین جواب این است که بله، ما به مباحثه و تبادلنظر نیاز داریم. بله، ما نیاز داریم که عقیدههایمان را با دیگران در میان بگذاریم؛ و بله، ما باید خواهان گفتوگو دربارۀ موضع خود دربارۀ امور مختلف باشیم. اما به گمان من گاهی به این نیاز داریم که فقط خواستار داشتن روابطی با دیگران باشیم و بس. رزنیک: نمیخواهم حرف شما را مسلم و مفروض بگیرم؛ بنابراین میپرسم چرا؟ چرا ما باید دربارۀ چیزهایی که ما را جدا میکنند ساکت بمانیم؟ گرابز: در پایان کار، اگر ما بهقدر کافی تحقیق و تأمل کرده باشیم، میتوانیم تفاوتهای عمیق ایدئولوژیک میان خود و تقریباً هر کس دیگری را بهوضوح ببینیم. همگی ما انبوهی از چیزها داریم که میتوانند مایۀ جدایی و اختلاف ما باشند؛ در این تردیدی نیست؛ و ما بهعنوان انسان، احتمالاً در بنیاد خود مشترکات بیشتری داریم؛ بیشتر از آنکه گاهی حاضر به پذیرش آنیم. حرف من این نیست که شما دوستانه و گشادهدستانه بهسراغ افرادی بروید که، اگر شما عضوی از گروهی اقلیت یا یک جمعیت سرکوبشده باشید، میخواهند وجود شما را نیز نفی کنند. این یک مسئلۀ جداست. اما، بهطور کلی، فکر نمیکنم که ما مجبوریم تکتک گفتوگوهایمان را به شناسایی چیزهایی صرف کنیم که در آنها موافق یا مخالفیم. رزنیک: آیا اینطور نیست که اگر نوعی ارتباط ایجاد نکرده باشیم، موافقت با دیگران حتی از این هم دشوارتر شود؟ گرابز: پژوهشی وجود دارد که این احتمال را تأیید میکند. ما میدانیم که آن دسته از کسانی که گفتوگوهای منظمی با افراد مخالف با خود دارند، احتمالاً همدلی بیشتری با آنان پیدا میکنند و احتمال بیشتری دارد که بکوشند زمینۀ مشترکی میان خود و آنان بیابند یا وقتی دغدغههایشان همپوشانی پیدا کنند، با آنها اتحاد و همبستگی ایجاد کنند. رزنیک: آیا استدلالی میتوان داشت که شاید شهروند خوب بودن در این روزها عبارت است از همان شخص حزبیای که چیزی ناخوشایند و ناراحتکننده به بار میآورد؟ تعریفی با این دلیل که لازم است افراد با امور ناخوشایند و ناراحتکننده بیشتر رودررو شوند؛ و آیا استدلالی داریم که مدنیت به این دلیل که وضع موجود را حفظ میکند ارزشی مبالغهآمیز یافته است؛ مثلاً مدنیت به مردسالاری یا نژادپرستی هم راه میدهد؟ گرابز: به نظرم این یک مسالۀ مهم و بغرنج است که متأسفانه نمیتوان هیچ پاسخ سرراستی به آن داد. این مایۀ سرخوردگی است. بسیاری اوقات، وقتی ما دربارۀ کارمان حرف میزنیم، افراد با علاقه میپرسند: برای حل این مسئله ما چه میتوانیم بکنیم؟ نمیدانم آیا یک پاسخ واقعی به این مسئله وجود دارد یا خیر. من دربارۀ شهروندِ خوب بودن در یک دوران پرهیاهوی سیاستزده فکر میکنم ... فکر نمیکنم دستورالعمل ازپیشآمادهای وجود داشته باشد که بگوید چه کار باید کرد تا چنین چیزی درست از آب درآید.
دیدگاه تان را بنویسید