|

تکرار یک اشتباه و میراث نامبارک اینبار برای ترامپ

جورج بوش و عراق، ترامپ و ونزوئلا؛ معادله صحیح است؟

گویا واشنگتن «عملیاتی قریب‌الوقوع» علیه ونزوئلا را کلید زده است. انگیزه‌های واقعی و شباهت این انگیزه‌ها با جنگ عراق، نیازمند بررسی است.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- در روزهای اخیر، مجموعه‌ای از تحرکات نظامی، بیانیه‌های تند و حملات دریایی محدود، همراه با ادبیات «جنگ با قاچاق مواد مخدر»، این گمانه را تقویت کرده که احتمال مداخله نظامی امریکا در ونزوئلا جدی‌تر از هر زمان دیگری است. اعزام ناو هواپیمابر «جرالد آر. فورد» به کارائیب، افزایش حملات به قایق‌هایی که واشنگتن آنها را حامل مواد مخدر می‌خواند و اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر اینکه «آسمان ونزوئلا باید به روی پروازها بسته شود.» و «به‌ زودی عملیات زمینی برای توقف قاچاق آغاز خواهد شد»، شواهدی هستند که نشان می‌دهند گزینه نظامی از سطح بحث‌ عبور کرده و وارد فاز آماده‌سازی شده است.

PLDFKLKLKLKBF

انگیزه‌های واقعی و راهبردی

نخستین لایه انگیزشی، توجیه رسمی واشنگتن در زمینه «قطع مسیرهای مواد مخدر» است؛ ادعایی که در اظهارات رسمی، بیانیه‌های کاخ سفید و گزارش‌های رسانه‌های معتبر بارها تکرار شده است. حملات اخیر به قایق‌های مشکوک و استقرار ناوگان سنگین، این ادعا را از سطح بیانیه فراتر برده و رنگ عملیاتی بخشیده است. با این حال، شفافیت مدارک و اسناد اطلاعاتی که دولت مادورو را به‌ طور مستقیم به این شبکه‌ها مرتبط سازد، همچنان با چالش مواجه است و همین شکاف میان «عملیات» و «اسناد» یکی از نقاط شباهت با تجربه عراق محسوب می‌شود.

لایه دوم، مهار نفوذ چین و روسیه در آمریکای لاتین است. ونزوئلا در سال‌های اخیر به یکی از محورهای رقابت ژئوپلیتیک این دو قدرت با واشنگتن تبدیل شده است. پروژه‌های اقتصادی، قراردادهای نفتی و همکاری‌های نظامی کاراکاس با پکن و مسکو برای امریکا هزینه راهبردی ایجاد می‌کند. تضعیف مادورو برای واشنگتن، محدود کردن نفوذ دو رقیب بزرگ در «حیاط خلوت» امریکاست.

SLKFKNKNDF

در کنار آن، انگیزه اقتصادی-انرژی نقش مهمی دارد. ذخایر عظیم نفت ونزوئلا و نقش آن در بازار جهانی، همواره در محاسبات امنیت انرژی آمریکا لحاظ شده است. هرگونه بی‌ثباتی در این کشور می‌تواند بازار انرژی را تحت‌تأثیر قرار دهد و مداخله به‌عنوان راهی برای مدیریت ریسک دیده می‌شود؛ هرچند واشنگتن کمتر این انگیزه را صریح اعلام می‌کند.

لایه دیگری از انگیزه‌های واقعی به جلوگیری از بحران مهاجرتی مرتبط است. تجربه لیبی، سوریه و عراق نشان می‌دهد که فروپاشی حکومت‌ها موج عظیمی از مهاجرت را ایجاد می‌کند؛ موجی که ابتدا کشورهای همسایه و سپس مرزهای جنوبی آمریکا را تحت فشار می‌گذارد. برخی جناح‌های سیاست خارجی امریکا معتقدند مداخله زودهنگام می‌تواند از وقوع چنین بحران گسترده‌ای جلوگیری کند، هرچند تجربه عراق ثابت کرد که این تصور، غالباً به نتیجه‌ای معکوس منجر می‌شود.

B;;;JHJM

انگیزه‌های نمایشی و سیاسی-رسانه‌ای

در لایه نمایشی، نخست باید به سیگنال‌دهی سیاسی به پایگاه داخلی اشاره کرد. ادبیات قاطع، نمایش قدرت نظامی و تأکید بر اقدام سریع، برای بخشی از رأی‌دهندگان امریکایی جذاب است. این نمایش قدرت در چارچوب داخلی، یک ابزار انتخاباتی و نمادین محسوب می‌شود که نیازمند هزینه کم و بازده رسانه‌ای بالاست.

در عین حال، بحران خارجی می‌تواند نقش انحرافی داشته باشد و توجه افکار عمومی را از مشکلات داخلی دور کند؛ این همان «تله دشمن خارجی» است که در بسیاری از دوره‌های سیاسی امریکا تکرار شده است. به ‌ویژه زمانی که دولت با چالش‌های اقتصادی یا فشارهای سیاسی روبرو باشد، بحران خارجی یک ابزار مفید برای تمرکززدایی محسوب می‌شود.

FBFFHJHNJ

نمایشی دیگر، «بسته‌بندی اخلاقی» عملیات در قالب مبارزه با قاچاق و تروریسم است. این بسته‌بندی، اقدامی نظامی را برای داخلی‌ها و جامعه جهانی قابل‌قبول‌تر جلوه می‌دهد، اما همچون عراق، این بسته‌بندی تنها زمانی مشروعیت واقعی می‌یابد که شواهد شفاف و قابل‌ارزیابی ارائه شود.

در کنار اینها، بهره ‌بردن بخش‌هایی از اقتصاد دفاعی و پیمانکاران نظامی از تنش‌های خارجی نیز قابل نادیده گرفتن نیست. هرچند این انگیزه به‌تنهایی موجب عملیات نمی‌شود، اما در فرآیند تصمیم‌سازی تأثیرگذار است.

LLBGLG

خطر تکرار مدل عراق: از عملیات محدود تا باتلاق

الگو در موارد بزرگ از لحاظ تاریخی مشابه بوده است: انگیزه یا بهانه‌ای امنیتی (سلاح‌های کشتارجمعی در عراق؛ قاچاق و «تهدیدی برای امنیت داخلی» در مورد ونزوئلا) به‌ سرعت در نقش توجیِهِ عمومی و سیاسی برای عجله در اقدامات نظامی ظاهر می‌شود. در سال ۲۰۰۳، نهادهای اطلاعاتی و سیاسیِ امریکا بر پایهٔ برآوردهایی که بعداً ناکافی یا نادرست تشخیص داده شد، استدلال کردند که عراق دارای تسلیحات کشتارجمعی است؛ بررسی‌های بعدی نشان داد که کیفیت و منبعِ آن اطلاعات ضعف‌های جدی داشت و این شکستِ اطلاعاتی یکی از دلایل بنیادینِ نقدها به جنگ عراق است. گرچه که اصل موضوع چیز دیگری است و این نقص اطلاعات هم شوی رسانه‌ای بود. قصد اصلی امریکا تسلط بر عراق و دسترسی به منابع این کشور و ایجاد پایگاه‌های نظامی در آن برای اداره سراسر خاورمیانه بود.

OPSJJNFB

بر اساس تجربه عراق، مسیر یک مداخله از «حملات محدود» آغاز می‌شود، با «افزایش استقرارها» ادامه می‌یابد، سپس وارد «درگیری‌های محلی» می‌شود و نهایتاً به «اشغال و بازسازی» ختم می‌گردد. اکنون همین الگو در ونزوئلا دیده می‌شود: حملات دریایی، استقرار ناوگان، اظهارات تند و تهدید عملیات زمینی. اگر این مسیر بدون برنامه‌ریزی بلندمدت ادامه یابد، پیامدهایی مشابه عراق محتمل است: از تلفات انسانی و تخریب گسترده تا تقویت حضور بازیگران رقیب و هزینه‌های مالی هنگفتی که دولت آمریکا و مالیات‌دهندگان آن باید بپردازند.

پروژه «Costs of War» نشان می‌دهد هزینه‌های واقعی جنگ عراق تا سه تریلیون دلار برآورد شده و آثار انسانی و اقتصادی آن هنوز پایان نیافته است. تکرار این مسیر در ونزوئلا برای واشنگتن و منطقه نتیجه‌ای جز بی‌ثباتی و هزینه نخواهد داشت.

SKDDHVKNDFNB

هزینه‌های مالی مداخله نظامی، از هزینه‌های مستقیم لجستیک تا هزینه‌های بازسازی، معمولاً بسیار فراتر از برآوردهای اولیه است. تجربه عراق نشان داد که این هزینه‌ها در بلند مدت چند برابر می‌شود. تلفات انسانی، موج مهاجرت، بی‌ثباتی منطقه‌ای و واکنش احتمالی چین و روسیه به‌ عنوان رقیبان راهبردی نیز بخش دیگری از هزینه‌هاست که می‌تواند در بحران ونزوئلا رخ بنماید.

آنچه در کارائیب و اطراف ونزوئلا در جریان است، نشان می‌دهد که گزینه نظامی امریکا اکنون از سطح اظهارات فراتر رفته و وارد مرحله اقدام شده است. اما این تحرکات، لزوماً با ضرورت‌های واقعی همخوان نیستند؛ زیرا ترکیبی از انگیزه‌های راهبردی و نمایشی در حال شکل ‌دادن به این مسیر است. تجربه عراق ثابت کرده عملیات نظامی بدون شواهد شفاف، بدون وجاهت حقوقی و بدون برنامه پساجنگ، جز هزینه و بحران محصولی ندارد. امروز نیز اگر این الگو تکرار شود، پیامد آن برای امریکا، ونزوئلا و کل منطقه امریکای لاتین سنگین و ماندگار خواهد بود.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها