|

علیرضا افتخاری مهمان امشب (جمعه) دورهمی مهران مدیری

برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری، میزبان علیرضا افتخاری، خواننده پیشکسوت کشورمان خواهد شد.

لینک کوتاه کپی شد

برنامه امشب «دورهمى» با حضور علیرضا افتخاری خواننده موسیقی سنتی، ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش می‌شود.

این خبر شب گذشته در برنامه دورهمی، اطلاع رسانی شد. دورهمی ساعت ۶ صبح، ۱۱ صبح و ۱۷ بعد از ظهر باز پخش می‌شود.

این هنرمند، در 4 دهه گذشته، موفق به انتشار بیش از 60 آلبوم موسیقی پُر فروش در سبک‌های سنتی، ارکسترال و تلفیقی شده است.

بیوگرافی علیرضا افتخاری

علیرضا افتخاری مهیاری در دهم فروردین ۱۳۳۷ خورشیدی در اصفهان دیده به جهان گشود. وی از همان کودکی بسیار خوب و رسا می خواند. آموزگار نخست افتخاری استاد طباطبایی نوازنده روشندل ویولون بود که به پیشرفت افتخاری کمک های شایانی کرد به طوری که صفحاتی از افتخاری در نوجوانی به وسیله شرکت رویال در استودیو طنین ضبط شد.

اما وقتی افتخاری در ۱۴ سالگی نزد جلال الدین تاج اصفهانی افتخار شاگردی نصیبش شد، تاج اصفهانی وی را از خواندن و ضبط صفحه بر حذر داشت و یادگیری کامل ردیف ها را از وی خواست. افتخاری با پشتکار و علاقه خاصی فرموده های استاد را آویزه گوش خود می کرد و سعی داشت که بیشترین بهره را از یکی از تاثیرگذارترین چهره های موسیقی ایران ببرد. تاج اصفهانی علاوه بر گنجینه های موسیقی ایرانی، دارای منش های اخلاقی نیکویی هم بود که زبانزد خاص و عام است و یکی از آموخته های تاج به تمامی شاگردانش در وهله نخست همین منش های اخلاقی بود. شاگردی استاد بزرگی چون تاج اصفهانی نقطه عطفی در زندگی هنری افتخاری بود به طوری که افتخاری موفقیت هایش را مرهون استاد تاج می داند و از ایشان همیشه به احترام و نیکی یاد می کند.

علیرضا افتخاری مهمان امشب (جمعه) دورهمی مهران مدیری

تاج اصفهانی از نخستین و تاثیرگذارترین اساتید علیرضا افتخاری بوده است.

افتخاری در فاصله ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ خورشیدی آلبوم آتش دل را به یاد استادش تاج اصفهانی خواند. وی در همین سال ها نزد بزرگانی نظیر حسن کسایی و جلیل شهناز هم کسب علم می کرد به طوری که درباره کسایی می گوید: روزی با استاد کسایی سه گاه کار می کردیم و استاد از اول سه گاه؛ خیلی تشنه بودند اما تا آخر سه گاه این عطش پابرجا بود و همچنان ادامه می دادند.

افتخاری بعد از آتش دل بنا بر فرموده پدرش، تا سه سال نخواند و بعد از سه سال با موافقت او کارهایی نظیر راز و نیاز با حسین علیزاده و مهروزان با محمد علی کیانی نژاد را اجرا کرد.

افتخاری در سال های اولیه دهه ۶۰ خورشیدی؛ اجراهای خصوصی نیز به همراه اساتیدی چون حسن کسایی؛ حبیب الله بدیعی، غلامحسین بیگجه خانی و جلیل شهناز داشت که البته این آثار تک نسخه ای بودند و هیچگاه منتشر نشدند.

برای نخستین بار در ۱۳۶۳ خورشیدی با آوازی به نام قصه گیسو در ماهور و با نی محمد علی کیانی نژاد در سریال تلویزیونی امیرکبیر صدای ایشان از تلویزیون پخش شد.

علیرضا افتخاری مهمان امشب (جمعه) دورهمی مهران مدیری

امیرکبیر یکی از سریال‌های محبوب دهه ۶۰ تلویزیون با موسیقی کامبیز روشن روان و صدای علیرضا افتخاری

افتخاری و کنسرت شش ساعته بدون امکانات صوتی

اواخر دهه ۶۰ خورشیدی برای علیرضا افتخاری با کنسرت های پیاپی در کشورهای مختلف مصادف شد و از این کنسرت ها می توان به کنسرت راه ابریشم در ۲۸ شهر و کنسرت آلمان (مقام صبر به همراهی پرویز مشکاتیان) اشاره کرد. در یکی از همین کنسرت ها در ونکور کانادا شایعه بمب گذاری در سالن سبب شد که افتخاری به مدت ۶ ساعت بدون امکانات صوتی در فضای آزاد برنامه اجرا کند که خود افتخاری هم از ۶ ساعت خواندن پیاپی هنوز متعجب است آن هم بدون امکانات صوتی!

افتخاری و آموزش عرفان ژاپنی

افتخاری در ۱۳۶۸ خورشیدی در ژاپن با عارفی آشنا می شود که در پی این آشنایی به ختن چین نزد ایشان رفته و در آنجا عرفان و سلوک عرفانی را تجربه می کند. به طوری که در بازگشت در آثارش تحول پیدا می کند و احساساتش در حین خواندن به طور کامل تغییر می کند.

ناگفته نماند که افتخاری نخستین فردی بود که بعد از انقلاب، اشعار حافظ را به صورت ترانه و تصنیف خواند. تصنیف هایی نظیر روز هجران و نفس باد صبا از این گونه اند.

علیرضا افتخاری می خواست به خاطر احمدی نژاد خودکشی کند!!

در آغوش کشیدن احمدی نژاد نقطه ای بود که به سقوط افتخاری منجر شد.

این سقوط را هم، نه منتقدان و مخالفان انبوه احمدی نژاد که خود افتخاری بود که بیش و پیش از همه رسانه ای کرد. تهدیدها و توهین هایی که زندگی را برایش جهنم کردند تا جایی که حالا در این مصاحبه، اعتراف می کند که به شکل جدی به مرگ فکر می کرده است.

علیرضا افتخاری پنج سال بعد از آن ماجرا در گفتگویی درباره آن روز سخن گفت:

رویم سراغ بحث اصلی این گفتگو. دیدار و در آغوش کشیدن آقای احمدی نزاد در 17 مرداد سال 89. همزمان با روز خبرنگار در مرکز همایش های صدا و سیما. اصلا شما از طریق چه کسی به این برنامه دعوت شده بودید؟ از تلویزیون به من زنگ زدند و گفتند 5 میلیون به شما می دهیم و شما برای برنامه بزرگداشت خبرنگاران بیایید و «پلی بک» اجرا کنید. من هم قبول کردم. من معمولا برای اجراها یا به صورت پلی بک قرارداد می نویسم یا با گروه. آن روز قرار شد برای اجرای پلی بک به سالن بروم. 5 میلیون به حساب من واریز شد و من هم رفتم به سالن. قبلش یک داستانی هم بود. دوستان در تلویزیون شعری از آقای حداد عادل را به من داده بودند تا رویش آهنگ ساخته شود و من هم بخوانم.

ما به هر آهنگسازی این شعر را دادیم، زیر بار نرفت و نساخت. آقای ضرغامی کاملا در جریان این موضوع بودند. وقتی این آهنگ درست نشد و ساخته نشد، صدا و سیما کمی علیه من موضع پیدا کرد. همه اینها باعث شد روبوسی من با آقای احمدی نژاد بارها از تلویزیون پخش شود. مشخص بود همه چیز کاملا برنامه ریزی شده است. این همه آدم با آقای احمدی نژاد روبوسی کردند ولی کدامیک اندازه من تبعات داشت؟ آنقدر نشان دادند و پخش کردند تا بازی به شدت پیچیده شد و در آن اوضاع ملتهب، جامعه ایرانی علیه علیرضا افتخاری موضع بدی گرفت. آن اتفاق باعث شد خانواده من عذابی را تحمل کنند که گفتن اش در کلمات نمی گنجد.

علیرضا افتخاری مهمان امشب (جمعه) دورهمی مهران مدیری درباره آن لحظه حرف می زنید؟ اصلا چه شد با آقای احمدی نژاد روبرو شدید؟ از صحنه که پایین می آدم، به روح پدرم قسم، فردی کوتاه به سرعت سمت من آمد و گفت «بدو بدو که آقای احمدی نژاد به خاطر شما ایستاده اند و معطل شما شده اند.» اسم شان یادم رفته که این فرد کوتاه قد چه کسی بودند. من اصلا قرار نبود سمت ایشان بروم. اتفاقا سخت گرفتار برخی کارها هم بودم و می خواستم بروم ولی دور و بری های ایشان با این قبیل رفتارها باعث شدند این دیدار رخ دهد. تیم بادیگاردهای شخصی ایشان همیشه حواس شان هست که اصلا کسی نباید نزدیک آقای احمدی نژاد شود ولی درباره من اوضاع کاملا برعکس شد و من را به سمت ایشان هل دادند و در ادامه هم رسانه ای مثل تلویزیون این دیدار را پوشش داد و با قدرت و هدفمندی خاصی، آن را هر شب پخش کرد. برای چه؟ چرا؟

چون من نتوانسته بودم آهنگسازی را قانع کنم که شعر آقای حداد عادل را بسازند و روی آن کار بخوانم. همه این سناریو به نوعی به خاطر عمل نکردن من به خواسته آنها درباره آقای حداد عادل بود. همه اینها دست به دست هم دادند تا این موضوع به سرعت در جامعه با نگاهی بد و منفی ترویج پیدا کند .

خودتان چه زمانی متوجه شدید که این اتفاق و در آغوش کشیدن آقای احمدی نزاد در رسانه ها خبرساز شده و تبعات اجتماعی اش گریبان شما را گرفته؟ حدود یک هفته بعد بود که همه چیز شروع شد. رسانه های خارج از ایران هم که اوضاع را خراب تر می کردند و فکر می کردند من برای بوسیدن آقای احمدی نژاد وقت گرفته ام!

در آن لحظه چه دیالوگ هایی بین شما و آقای احمدی نژاد رد و بدل شد؟ من روی صحنه که بودم، گفتم «چشم 6 میلیارد مردمی که روی زمین زندگی می کنند به ماست.» منظورم این بود که حواس تان باشد آقای رییس جمهور. به حکم یک شهروند ایرانی دلم می خواهد در برابر مردم دنیا روسفید باشم. اینها جملاتی بود که روی صحنه گفتم.

منظور من لحظه ای است که ایشان را از نزدیک دیدید و در آغوش گرفتید. من تصنیف «از اوج آسمان ها» اثری از «عباس خوشدل» را روی صحنه «پلی بک» کردم و وقتی پایین آمدم و من را اطرافیان ایشان به سمت آقای رییس جمهور هل دادند، فقط به من گفتند »ماشاءالله».

و شما چه گفتید؟ من چیزی برای گفتن نداشتم. آن لحظه وقتی برای حرف زدن نبود. از تصاویر مشخص است. یک «متشکرم» به «ماشاءالله» ایشان گفتم . بعد از همه این اتفاقات من به نظرم می آید اگر ایشان مثلا می گفتند که زنگ موبایل من صدای آقای افتخاری است و من به ایشان علاقه قلبی دارم، شاید کلیت این اتفاقات رخ نمی داد ولی دریغ حتی از یک جمله که درباره من ذکر شود.

آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان می گویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان می آورم و امیدوارم به گوش شان برسد. شما را به جان مادرتان قسم می دهم که به من کمک کنید تا این حرف ها به گوش همه برسد. امروز به آگاهی و درک سیاسی درستی از این بازی ها رسیده ام و امیدوارم این موضوع به خوبی در رسانه ها انعکاس پیدا کند.

و از آن لحظه شما وارد بازی شدید که به شدت برای تان دردسرساز شد و حتی خانواده شما هم زیر فشار بود. یادم است که نوشته ای زیر در منزل شخصی من گذاشتند که اینجا بمب گذاری خواهد شد و هر چه سریع تر باید این منزل را تخلیه کنید. به قدری فشار و تهدیدها زیاد شد که مجبور شدیم از آن محل برویم. مدت ها کلاه می گذاشتم روی سرم و برای خرید این ور و آن ور می رفتم. اگر کسی هم من را می شناخت، برخوردهای اهانت آمیز و زشتی می شد.

خوب یادم هست وقتی در فرودگاه وارد سالن انتظار شدم و نشستم، حدفاصل ده متری من همه مردم از صندلی ها بلند شدند و اطرافم خالی شد . دوستان من دیگر من را میهمانی های خودشان هم دعوت نمی کردند و می ترسیدند بلایی سر بچه هایشان بیاید . می گفتند علیرضا تو دوست بیست ساله ما هستی ولی واقعا بهتر است دیگر نباشی چون مردم و آشنایان، همسر و بچه های ما را مورد توهین قرار می دهند که چرا افتخاری را اینجا راه داده اید. می گفتند چرا با «رفیق احمدی نژاد» رفت و آمد می کنید !

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

عصر تکنولوژی