سوار ماشین زمان بشوید؛ ایران قحطی زده با آبنبات به استقبال لهستان رفت
در گذر از این قسمت تاریخ، کافی است که در چشمان یکایک مهاجران لهستانی عمیق شوید، تا شکوه رنج، همدلی و قدرشناسی، همزمان در مقابلتان مجسم شود.
شایانیوز- اگر بخواهیم تمام علت های یاس و ناامیدی انسان ها در طول تاریخ را کنار هم بگذاریم، بی شک مهاجرت اجباری و در پی آن آواره شدن یکی از آنهاست. انسان هایی که تا دیروز با وجود تمام سختی ها و آسانی ها خوش و خرم زندگی عادی را در وطنشان سپری می کردند، تحت تاثیر موضوعاتی مثل جنگ، قحطی، استعمار و … خاک وطنشان را به مقصد ناکجا آباد ترک می کنند و مهمان ناخوانده ی هر کشوری می شوند که دروازه هایش را به روی آن ها بگشاید.
لهستان یکی از این کشور هایی است که در زمان جنگ جهانی چندان روز خوش به خودش ندید و مردمانش برای مدتی مهمان سرزمینمان ایران بودند. ایران نیز طی این مدت همواره با آغوشی باز از این سفر کردگان استقبال نمود.
قصه ی جالب پناهجویان لهستانی چگونه رقم خورد؟
بهمن ماه 1320 بود که ایران به اشغال نیروهای شوروی و انگلیس در آمده و طی نامه ای به فرمانداری رشت اعلام شد که ارتش لهستان از ایران خواهد گذشت. این در واقع تصمیم متفقین بود که گروهی از اسرای لهستانی در شوروی را از راه ایران عازم جبهه های جنگ کنند و این شد آغاز ورود نظامیان، زنان و کودکان آواره ی لهستانی، به خاک ایران. این پناهندگان که از طریق 2 مسیر دریای خزر و عشق آباد مشهد به ایران می رسیدند، در اوج آسیب دیدگی، بیماری و آشفتگی ناشی از پیمودن راهی طاقت فرسا، پا به خاک میهنمان گذاشتند و شاید اگر استقبال گرم ایرانیان نبود، همان اندک اطمینان خاطری که در اوج نا امیدی دلشان را روشن کرده بود نیز برای همیشه خاموش می ماند.
مردمان مهربانی که با وجود قحطی، هر آنچه در خانه داشتند حتی آبنبات و کلوچه را به دست می گرفتند و به استقبال این مهاجران سختی دیده می شتافتند. کمک هایی که اگر چه اندک بود اما ارزش معنوی فراوانی داشت چرا که به طعم شیرین انسانیت آغشته بود. این موضوع آنقدر دل لهستانی ها را گرم کرد که گفته می شود وقتی به لندن فرستاده شدند، عده ای از آن ها به جهت خاطرات خوشی که از اصفهان در ذهنشان نقش بسته بود، اقدام به تاسیس انجمنی به نام اصفهان کردند و همواره بر این اعتقاد استوار بودند که اگر در آن روزها مردم این شهر به کمکشان نیامده بودند، حتی زندگی کردنشان نیز نا ممکن می شد. قصه آنجایی جالب تر می شود که بدانیم بسیاری از آن ها در لندن خودشان را بچه اصفهانی معرفی می کردند.
اکنون ماشین زمان ما به مقصد سال 1320 آماده ی حرکت شده تا شما را به عبور از میان مهاجران لهستانی ببرد. در گذر از این قسمت تاریخ، کافی است که در چشمان یکایک آنها عمیق شوید، تا شکوه رنج، همدلی و قدرشناسی همزمان در مقابلتان مجسم شود
کودک لهستانی نانهایی که صلیب سرخ آورده را به چادر میبرد
دختر لهستانی در زمین مقابل چادر محل زندگیاش
شوق، درد و امید آمیخته در نگاه مهاجران لهستانی
زن لهستان مهاجر در حال استراحت پس از راهی احتمالا طولانی
کودک لهستانی (این عکس احتمالا زمانی که لهستانی ها مهمان اصفهان بودند انداخته شده)
سه زن لهستانی در حال شستن لباسها در کمپ آوارگان لهستانی
ماشین هایی که مهاجران را جا به جا می کرد
خانواده پناه جوی لهستانی
زن لهستانی در کمپ آوارگان یک کودک را در آغوش گرفته است و می بوسد
زنان لهستانی در حال کار در کارگاه دوخت لباس برای سربازان ارتش متفقین در تهران
داخل یکی از ساختمان های محل اسکان مهاجرین لهستانی
افسر لهستانی که همراه با آوارگان
محل اسکان مهاجرین لهستانی
زنان لهستانی در حال کار در کارگاه دوخت لباس برای سربازان ارتش متفقین
چادر پناه جویان لهستانی
تعدادی از لهستانی ها در کنار چادر های اسکان
زن لهستانی و دو کودک خردسالش در کمپ آوارگان
کودک مهاجر لهستان در لباس پشمی
برای سوار شدن به ماشین زمان و گشتن در کوچه پس کوچه های گذشته، مهمان تاریخانه ما باشید.
دیدگاه تان را بنویسید