روسیه و بازی چندگانهاش در خاورمیانه
سیاست روسیه تیغ چند لبه؛ از عربستان دلار میگیرد، از ایران تکنولوژی و از سوریه اعتبار
پس از موضعگیری محافظهکارانه روسیه در قبال درگیری میان ایران و اسرائیل، گمانهزنیها شدت گرفته که آیا
شایانیوز- در دنیای پرتنش سیاست بینالملل، جایی که دوستیها اغلب تابعی از منافع هستند و اتحادها بیشتر بر اساس محاسبه است تا همدلی، آنچه در ظاهر «روابط راهبردی» نامیده میشود، در عمل میتواند چیزی جز یک «اتحاد مصلحتی موقت» نباشد. یکی از بارزترین نمونههای این وضعیت را میتوان در رفتار اخیر روسیه در قبال ایران مشاهده کرد، به ویژه در جریان جنگ ۱۲ روزه که تقریباً هیچ موضع حمایتی معنادار عملی از طرف مسکو مشاهده نشد. با هم به بررسی سیاست خاورمیانهای روسیه، اولویتهای استراتژیک کرملین و وزن و ارزش کشورهای خاورمیانه در نگاه پوتین میپردازیم.
![]()
خاورمیانه در چشم مرد شماره یک دنیا
از دید روسیه، خاورمیانه نه صرفاً یک منطقه ژئوپلتیکی پرتلاطم، بلکه صحنهای برای بازیهای بزرگ قدرت است؛ جایی برای کسب امتیاز، فروش تسلیحات، تأثیرگذاری بر مسیر انرژی، و البته ایستگاهی مهم برای مقابله غیرمستقیم با نفوذ غرب به ویژه آمریکا. در این میان، سه کشور مهرههای روسیه در بازی قدرت هستند:
1. سوریه
به عنوان تنها پایگاه نظامی دریایی روسیه در دریای مدیترانه (پایگاه طرطوس)، و همچنین خاکی که روسیه از سال ۲۰۱۵ با دخالت نظامی مستقیم توانست نقش منطقهایاش را بازتعریف کند.
2. ایران
شریکی منطقهای، رقیب غرب و همکار نظامی، اما نه همپیمانی قابل اتکا از نظر تاریخی و فرهنگی. رابطهای که بیشتر بر نیاز و اجبار بنا شده تا بر اعتماد استراتژیک.
3. عربستان سعودی و امارات
مشتریان تسلیحات، بازیگران کلیدی در بازار نفت (در قالب همکاریهای اوپک پلاس)، و کشورهایی که روسیه تلاش میکند با آنها روابط متوازن برقرار کند، بیآنکه دشمنی ایران را برانگیزد.
افزون بر این سه کشور، اسرائیل نیز در اولویت خاصی قرار دارد. با وجود اتحاد تلآویو با واشنگتن، روسیه به دلیل روابط گسترده یهودیان روسزبان در اسرائیل، منافع قابلتوجهی را در حفظ روابط دیپلماتیک و امنیتی با آن دنبال میکند.
![]()
سیاست روسیه در قبال جنگ اخیر ایران و اسرائیل، حمایت حداقلی و محافظهکارانه
در جریان جنگ ۱۲ روزهای که همگام با تنشهای بیسابقه منطقهای رخ داد، بسیاری انتظار داشتند که روسیه بسیار محکمتر کنار ایران بایستد و موضعی صریح بگیرد؛ نه لزوماً به شکل حمایت نظامی، بلکه حتی در قالب موضعگیری سیاسی قاطع، یا دستکم انتقاد از عملیات اسرائیل. اما چنین نشد و شاهد یک کنشگری حداقلی بودیم. دلایل این سکوت را میتوان چنین برشمرد:
۱. درگیر بودن در جنگ اوکراین
روسیه درگیر جنگی فرسایشی با اوکراین است که منابع عظیم نظامی، اقتصادی، سیاسی و حتی دیپلماتیک این کشور را بلعیده است. برای کرملین، هر گونه درگیر شدن در منازعات جدید، ریسک مضاعفی است که میتواند فشار غرب را تشدید کند و تمرکز بر جبهه اصلی را از بین ببرد.
۲. حفظ توازن با اسرائیل
در سوریه، هواپیماهای اسرائیلی بارها مواضع ایرانی را هدف قرار دادهاند، بدون اینکه روسیه، که عملاً حریم هوایی سوریه را در اختیار دارد، مانع شده باشد. دلیل این مدارا، تفاهم پشتپرده روسیه و اسرائیل است. اسرائیل به روسیه در قبال اوکراین فشار نمیآورد، و روسیه نیز در سوریه دست اسرائیل را تا حدی باز گذاشته است.
۳. تردید استراتژیک نسبت به ایران
اگرچه تهران در دوران تحریمها، پهپاد و فناوریهای نظامی در اختیار مسکو قرار داده، اما روسیه هرگز ایران را همپیمان قابلاعتماد نمیداند. نزدیکی ایران به چین، رفتارهای غیرقابلپیشبینی در منطقه، و همچنین مدل حکمرانی مبتنی بر ایدئولوژی، موجب شده تا مسکو با احتیاط به تهران نگاه کند.
۴. نزدیکی اقتصادی با اعراب
روسیه به دنبال سرمایهگذاریهای کلان از سوی عربستان و امارات است، چه در حوزه انرژی و چه در بازارهای مالی روسیه که پس از تحریمهای غرب به شدت به دلارهای خاورمیانه وابسته شدهاند. اتخاذ موضع محافظهکارانه در برابر حملات اسرائیل به ایران، بخشی از سیاست عدم تعارض با بلوک عربی تلقی میشود.
![]()
تکرار سناریوی سوریه این بار در مورد ایران؟
در این برهه از زمان، مهمترین پرسش این است: آیا روسیه در بزنگاههای تاریخی، ایران را نیز همچون برخی همپیمانانش، به حال خود رها خواهد کرد؟ اگرچه مسکو در سوریه تا حدی از بشار اسد حمایت کرد، اما همین حمایت نیز با تاخیر و با شروطی سخت انجام شد. وقتی ترکیه وارد شمال سوریه شد، روسیه واکنش جدی نشان نداد. وقتی اسرائیل در عمق سوریه مواضع ایرانی را زد، باز هم کرملین سکوت کرد. امروز همان سکوت در برابر ایران تکرار شده است.
بنابراین، میتوان گفت احتمال آنکه ایران نیز در یک سناریوی بحرانی، بدون پشتیبانی واقعی روسیه باقی بماند، کاملاً وجود دارد. مسکو در سیاست خارجی خود بر مبنای سود و زیان لحظهای تصمیم میگیرد، نه بر اساس وفاداری تاریخی یا همسویی ارزشی.
![]()
سیاست کلان روسیه در خاورمیانه
سیاست خاورمیانهای روسیه بر مبنای «تعادلگرایی منفعت محور» تعریف میشود. روسیه تلاش میکند با همه بازیگران اعم از ایران، ترکیه، اسرائیل و اعراب خلیج فارس، روابطی سطحی اما پایدار داشته باشد، بیآنکه درگیر اتحادهای سفت و سخت شود. این کشور علاقه دارد که در ظاهر، نقش میانجی یا قدرت متعادلکننده را بازی کند، اما در عمل فقط زمانی وارد صحنه میشود که منافع مستقیم، فوری و قابل سنجشی برایش وجود داشته باشد.
اولویتهای کنونی روسیه
روسیه امروز بیش از هر چیز، به دنبال:
1. مدیریت جنگ اوکراین
2. کاهش اثر تحریمهای غرب
3. جذب سرمایهگذاری خارجی بهویژه از شرق
4. کنترل تورم و ثبات داخلی
5. حفظ جایگاه در بازار جهانی انرژی
در چنین وضعیتی، درگیری نظامی یا حتی موضعگیری شدید در پروندههای منطقهایای مانند جنگ ایران و اسرائیل، برای مسکو نه توجیه راهبردی دارد و نه ظرفیت اجرایی.
![]()
صدای دوستی بلند است، گامها لرزان
ایران نباید در تحلیل روابط خارجیاش با روسیه، صرفاً به ژستهای دیپلماتیک، لبخندهای رسمی یا بیانیههای دوستی تکیه کند. مسکو شریک راهبردی تهران نیست، بلکه بازیگری است با محاسبهگریِ سرد که فقط در صورتی همراهی میکند که منفعتی مستقیم در آن ببیند. آنچه در جریان جنگ ۱۲ روزه دیده شد، نه فقط سکوت روسیه، بلکه نشانهای از واقعیتی بنیادین بود نه فقط در عرصه سیاست بین الملل بلکه در ذات هستی: «دوست همیشگی» وجود ندارد، فقط «منافع همیشگی» وجود دارند. اگر ایران نتواند جایگاه خود را در محاسبات قدرتهای بزرگ تعریف و تثبیت کند، چه بسا در بزنگاه بعدی، بار دیگر تنها بماند.
دیدگاه تان را بنویسید