نقل و انتقالات استقلال؛ استقلال شکارگاه پیرمردها
استقلال با اکتفا به وضعیت فعلی و فقط دیدن امروز از آینده و پیریزی افقی بهتر غافل مانده و مدیرانش «فردا» را قربانی «امروز» کردهاند.
پس از قطعی کردن حضور امین قاسمینژاد 35ساله، استقلال مراحل نهایی جذب «لوسیانو پریرا»ی 38ساله را هم گذراند که البته ناکام ماند تا این سؤال پیش آید که آیا هدف آبیها تشکیل یک شکارگاه تازه برای پیرمردهاست؟! البته در استقلال نفرات جوان و میانسال هم کم نیستند اما وقتی در نظر بگیریم وریا غفوری هم فاصله کمی تا 35 ساله شدن دارد و جوانترها و نفرات مستعد کم سن و سالی مانند محمد نادری، مسعود ریگی، فرشید اسماعیلی و البته مهدی قایدی اخیراً جمع آبیها را ترک گفتهاند، به این نتیجه میرسیم که اولاً معدل سن آبیها به سبب فیکس بودن صیدهای جدید آنان لاجرم رو به فزونی است و ثانیاً استقلال با اکتفا به وضعیت فعلی و فقط دیدن امروز و بهرههای کوتاه مدت، از آینده و پیریزی افقی بهتر و طولانیتر غافل مانده و مربیان و مدیرانش «فردا» را قربانی «امروز» کردهاند.
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از ایران ورزشی، اولین دفاعیه فرهاد مجیدی و احمد مددی برای خریدن مهرههایی مسن لابد این مسأله است که اولاً کوچ ناگزیر مهدی قایدی و شیخ دیاباته خریدن مهاجمانی تازه را الزامی کرده بود و ثانیاً در بازار کنونی فوتبال ایران متاعهایی بهتر و چندان جوانتر از قاسمینژاد و لوسیانو پریرا که دومی را شیمبا هم مینامند، باقی نگذاشته بود و به روایتی، آبیها محکوم به انجام این کار بودهاند.
از وقتی قایدی نوجوان آمد
فوتبال استقلال در میان تمام نامرادیهای هشت سال اخیرش، تک توفیقها و موفقیتهای اندکش را محصول کار و تلاش همان جوانترهایی بوده که مجیدی اخیر عذر شماری از آنها (شامل مسعود ریگی و فرشید اسماعیلی) را خواسته است.
کار تهاجمی استقلال بعد از مدتی نزول فقط زمانی جور شد که چهار سال پیش مهدی قایدی را در 17 سالگیاش از بوشهر به تهران آورد و عضو این باشگاه کرد و او نیز با مهارتهای خیره کننده فنیاش با وجود قلت سن خود کاری کرد که به تدریج به عنصر اصلی و پایه عمده تهاجمات آبیها تبدیل شد و رکن بزرگ حملات آنها در سالهای اخیر جلوه کرد.
خارجیها هم بازیهای خوب و تکنیک مثال زدنی او را دیدند و وی به همین سبب اخیراً به لیگ امارات کوچ کرده اما استقلال از یک سو با جذب وی در عنفوان جوانی بهرههای فنی زیادی برد و ثانیاً با فروش اجباری وی نیز به سود مالی زیادی رسید که با آن میتواند بسیاری از به اصطلاح چالهچولههای مالیاش را پر کند و بخشی از دیون عظیم اقتصادیاش به این و آن را بپردازد و از حجم خیره کننده شکایات اعضای سابق خود که برای حقستانی به فیفا پناه بردهاند، بکاهد و کاری کند که پنجره نقلوانتقالاتیاش گاهبهگاه (و نه همیشه!) باز شود.
درون مغازه شیء بهتری نیست؟
شکی نیست که خرید عارف آقاسی و زبیر نیکنفس که هم توانا هستند و هم پا به سن نگذاشته و از 30 سال سن فاصله زیادی دارند، صیدهای خوب و آیندهدار استقلال در اواخر تابستان امسال بودهاند و جذب جعفر سلمانی از پورتی موننسه پرتغال و ابوالفضل جلالی از سایپا چون این نفرات هم زیر 30 سالند، اقداماتی مفید و آیندهدار به حساب میآیند اما وقتی استقلال خط حملهای را میبندد که باید در فصل پیش رو در سه جام فعال باشد و صیدهای اصلیاش در این زمینه هیچ یک کمتر از 35 سال سن ندارند، باید در این زمینه تردیدهایی اساسی را حس کرد و بشدت نگران شد.
یک راه توجیه آن تأکید بر این نکته است که چون هدف از جذب قاسمینژاد و شیمبا بهرههای کوتاه مدت بوده و آنها میتوانند در فصل پیش رو و حتی فصل بعد از آن نیازهای آنی تیم را تأمین و گلزنیهای مورد نظر استقلال را محقق کنند، بنابراین بیش از ضرررسان بودن، سودآور هستند و ثانیاً چون اجناس جوانتر و بهتری از آنان در بازار موجود نبوده، استقلال چیز خاص و مورد بهتری را از دست نداده و همانهایی را گرفته است که وجود داشتهاند و موجودی حاضر در ویترین نقلوانتقالات همانی است که درون مغازه هم به چشم میخورد و شیء پنهانی و دور از نظر ماندهای در پستوهای مغازه وجود نداشته که سران استقلال از آنها غفلت ورزیده باشند.
با این حال آبیها باید بدانند حتی اگر همین حالا و در فصلی که در شروع آن با تیم قدرتمند الهلال عربستان در لیگ قهرمانان آسیا وعده ملاقات دارند، به نتیجه لازم برسند و به مرحله بعدی این پیکارها راه یابند و از 27 مهرماه هم که شروع فصل جدید لیگ برتر ایران است، به نتایج خوبی در هفتههای نخست دست یابند، در نهایت به روز و و زمانی خواهند رسید که هنگام قطع ارتباط کاریشان با شیمبا و قاسمینژاد خواهد بود و در چنان زمانی هیچکس شاید یک ریال هم به آنها برای جذب مهاجمانی که یکیشان حداقل 37 ساله و دیگری 40 ساله خواهد بود، ندهد.
ضایعات لیگهای نوزدهم و بیستم
هیچکس فقط با داشتن چهار، پنج بازیکن مسن نماد مسلم پیری و نمونه رویکرد به مسنها تلقی نخواهد شد اما اگر آن پیرها در اکثر قریب به اتفاق روزها در ترکیب ثابت تیم باشند و از جوانترها فقط در دقایق آخر و در صورت نیاز در پست آنها استفاده شود، توان جسمانی و مقاومت فیزیکی تیم خواه ناخواه پایین خواهد آمد و آبیها در کشاکش لیگ برتر که تمامی بازیهایش استقامتی و فیزیکی و سنگین و مبتنی بر دفاع و ضدحملهها و روشهای کاری حاکم به قول فوتبالیها «چرک» است، کم خواهند آورد و چهبسا در 20 و 30 دقیقه پایانی مسابقات اگر هم اندوختهای را تا آن زمان گرد آورده باشند، از دست خواهند داد.
این اگر نمادی جدید از «مدرسه پیرمردها» نباشد (که به نظر عدهای هست)، قطعاً فدا کردن «فردا» برای «امروز» است که سیاستی سراسر غلط به حساب میآید. فراموش نکنیم حتی در فصل پیش که استقلال به خرید نفراتی بسیار جوانتر از لوسیانو پریرا و امین قاسمینژاد دست زد، در اکثر مسابقاتش در 20 و 30 دقیقه پایانی بهلحاظ فیزیکی کم میآورد و بازیکنانش نزول محسوسی در آن مقاطع زمانی میکردند و رنج زیادی میبردند تا به دقایق پایانی این بازیها برسند و چون کارشان طاقتفرسا میشد و بدنها دم میکرد و نفسها چاق نبود، در آن مقاطع زمانی گلهای متعددی میخوردند و اندوختههای خود را از دست میدادند و برد را با تساوی عوض میکردند و امتیازات حساسی را از دست میدادند و نمونه و میزان جلوهگری این موضوع در لیگ قبل از آن (لیگ نوزدهم) از لیگ بیستم هم بیشتر بود.
صداهایی که از حالا شنیده میشود
در آن موارد ناظران از کار استقلال انتقاد و تأکید میکردند که بهوضوح در زمینه بدنسازی تیم در هفتههای «پیشفصل» کمکاری صورت گرفته و استقلالیها فقط برای 60 تا 70 دقیقه نفسهایی چاق دارند و پاسخی هم در این زمینه از سوی مربیان آبی داده نمیشد.
حالا که معدل سنی استقلال با خریدهای اخیر رو به تزاید رفته و تیم نهتنها جوانتر نشده، بلکه پیرتر هم شده، بهآسانی میتوان حدس زد و درک کرد که تکرار چنان رویدادها و مطرح شدن انتقاداتی مشابه از نحوه کار و شکل و روال ترسیم تاکتیکها و روش بدنسازی آبیها تا چه میزان متحمل و حتی قطعی است و صدای معترضان و استمرار سیاست سکوت مربیان تیم را از حالا هم میتوان شنید و حس کرد!
دیدگاه تان را بنویسید