ماجرای پایان دردناک دوران فوتبالی حمید مطهری
حمید مطهری: متأسفانه به خاطر اشتباه یک یا چند مدیر در قرارداد مارک ویلموتس نباید صورت مسئله را پاک کنیم و این تصمیم منطقی نیست.
وقتی بحث بدشانسی در فوتبال ایران مطرح میشود خیلیها به یاد «جواد منافی» یا «مجاهد خذیراوی» میافتند. جواد منافی، مدافع چپ اوایل دهه ۷۰ فوتبال ایران، بازیکن جوانی که در بیست و سه سالگی چنان در تیمهای باشگاهی، امید و تیم ملی درخشید که نوید تولد یک ستاره کمنظیر برای فوتبال ایران را میداد و شهرت او به آن سوی مرزها هم رسیده بود، مشتریان پر و پا قرصی از اروپا داشت ازجمله جنوای ایتالیا اما بدبیاری بدجوری دامن او را گرفت. خودروی شخصی جواد منافی سال ۷۳ در جاده قائمشهر- ساری واژگون شد و این بازیکن بهشهری را تا یک قدمی مرگ پیش برد، گرچه او زنده ماند اما مرگ ورزشی او فرا رسید! به قول همکارمان اگر تاریخ فوتبال ایران ۳ بازیکن بدشانس داشته باشد، پس از جواد منافی و مجاهد خذیراوی یک فوتبالیست شاخص و مستعد دیگر را هم باید به این جمع افزود؛ حمید مطهری! نگارنده متعلق به همان محلی هستم که فوتبال «حمید مطهری» هم از آن منطقه شکل گرفت؛ میدان خراسان تهران! در آن محل تیمی خاکی و محلی تشکیل شده بود به اسم وحدت که گربه سیاه تیمهای بزرگ فوتبال تهران بود. تیمی متشکل از بازیکنان محلی و پولی هم در بساط نبود. پشت مسجد خداداد زمینی خاکی به اسم «قیایی» بود که بچههای خیابان عارف دور هم جمع شده و تیم «وحدت» را تشکیل داده بودند. «عباس بنیان» کاپیتان وحدت در خیابان عارف مغازه خواروبارفروشی داشت.
«مجید جلالی» سرمربی وقت آن تیم هم فروشگاه لوازم ورزشی داشت و همزمان معلم ورزش ما بود! چند تا مغازه پایینتر اما «علی پروین» نمایشگاه فروش اتومبیل داشت و ما هم هرازگاهی یواشکی از پشت شیشههای بنگاه به تماشای او میپرداختیم و... آن تیم وحدت در دهه ۶۰ شکل واقعی به خودش گرفت و بازیکنان بزرگی همچون؛ سیدمهدی ابطحی، مهرداد فیضاربابی، قاسم کشاورز... و البته «حمید مطهری» را به فوتبال تهران و ایران معرفی کرد.
آری هان معروف هلندی بار اولی که به ایران آمد تا هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد سه بازیکن را پسندید؛ جواد منافی، حمید مطهری و رضا شاهرودی. یک خاطره را به شخصه همیشه برای همکارانم درخصوص «حمید مطهری» بر زبان میآورم که جوانی فوقالعاده بود؛ «در ۱۶ سالگی توپ را وسط زمین ورزشگاه ۱۷ شهریور (پایین میدان شهدای فعلی) میکاشت و با چپ و راست شوت میزد که زوزهکشان گل میشد. با چپ و راست چنان شوت میزد که نمیتوانستید تشخیص بدهید راست پاست یا چپ پا!»
حالا همان حمید مطهری مستعد در مربیگری رشد کرده و بهعنوان دستیار یحیی گلمحمدی در پرسپولیس نوید ظهور یک مربی خوب را به فوتبال ایران میدهد. در همین راستا و به بهانه گذشته، گپ و گفتی با «حمید مطهری» داشتیم و از دیروز به امروز رسیدیم. مصاحبهای که به نظر خودمان بد نشد.
حمید مطهری یکی از سه فوتبالیست بدشانس تاریخ فوتبال کشورمان در کنار مجاهد خذیراوی و جواد منافی است. خود شما این حرف را قبول دارید؟
من نباید از خودم تعریف کنم یا چنین ادعایی داشته باشم و بهتر است دیگران و کسانی که بازیام را دیدهاند جواب این سؤال را بدهند اما خیلی زود فوتبال را کنار گذاشتم.
یورگن گده شما را در تیم امید استانداردترین بازیکن ایران نامید یا اینکه آری هان سه فوتبالیست را زمان هدایت بسیار کوتاهمدت تیم کشورمان جدا کرد و به تعریف و تمجید آنها پرداخت که یکی از آنها در کنار کریم باقری و جواد منافی اسمش حمید مطهری بود. توضیحی میدهید؟
راستش را بخواهید از یورگن گده آلمانی که خیلی چیزها آموختم. خیلی به من محبت داشت و همیشه میگفت راحت میتوانی در بوندسلیگا بازی کنی اما ماجرای آری هان خیلی جالب بود. خوب به خاطر دارم ۱۸، ۱۹ ساله بودم که به تیم بزرگسالان ایران دعوت شدم. بزرگانی مثل فرشاد پیوس، علی دایی و... بودند و در ورزشگاه شماره ۲ شهید شیرودی تمرین میکردیم. آری هان من و کریم و جواد منافی را پس از فقط یک نیمه بازی جدا کرد و... یادش بهخیر. شاید میتوانستم به مدارج بالاتر و اهداف بسیار بالا و بزرگی در سر داشتم اما متأسفانه مصدومیت اجازه نداد.
مشکل نخاعی داشتید؟
من یک مشکل تنگی کانال نخاعی داشتم به علاوه اینکه از ناحیه دیسک کمر هم با مشکلاتی مواجه بودم. شاید اگر آن زمان پزشکان تشخیص درست میدادند، میتوانستم به فوتبالم ادامه دهم و حتی پزشکی بعدها از آمریکا آمد و گفت اگر به موقع مصدومیت من را تشخیص میدادند، حتی با آب درمانی و فیزیوتراپی درمان میشدم اما...
حمید مطهری از مکتب تیم «وحدت» تهران به فوتبال ایران معرفی شد. از آن تیم محلی که گربه سیاه بزرگان فوتبال تهران بود و آن دوران بگویید.
۴ سال در وحدت بازی کردم. کاپیتان نوجوانان وحدت بودم و همزمان در تیم جوانان فیکس بازی میکردم و عضو تیم بزرگسالان هم بودم. وحدت گرچه تیمی محلی بود اما انسانهای بزرگی در آن حضور داشتند و مربیگری میکردند. در رده نوجوانان محمد آقاصابونی، جوانان آقای علی رعدی و بزرگسالان آقا مجید جلالی سرمربی و معلم من بودند. همیشه میگویم ۴ سال فوقالعاده در آن تیم داشتم که در زمین خاکی تمرین میکردیم!
همان زمان به عنوان یارکمکی به پرسپولیس رفتید؟
آن زمان مسابقات جوانان کشوری برگزار میشد و تهران هم در قالب تیم الف و ب دو تیم داشت که یکی جوانان پرسپولیس بود و دیگری بانک ملی. من و علیرضا سهندرازیان که هر دو عضو تیم ملی جوانان بودیم از سوی پرسپولیسیها دعوت شدیم تا به عنوان یارکمکی به تیم کمک کنیم. جا دارد از زندهیاد محمود یاوری هم یاد کنم که به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان بسیار از ایشان آموختم. نظم و انضباط و دیسیپلین بالایی داشتند و امیدوارم شاگرد خوبی برای آن مرحوم بوده باشم.
در ادامه به سپاهان اصفهان پیوستید؟
در تیم ملی جوانان که بازی میکردم آقای فیروز کریمی دستیار آقای یاوری بودند و شناخت کاملی از بنده داشتند. آقا فیروز من، پرویز برومند و حسین فخرمحمدی را از تیم ملی جوانان انتخاب کرد و با خودش به سپاهان برد. با توجه به اینکه لیگ آزادگان از سال ۱۳۷۲ در دو گروه ۱۲ تیمی برگزار میشد و از آنجایی که تیم وحدت فقط در جام باشگاههای تهران حضور داشت، برای رشد و پیشرفت بیشتر راهی سپاهان شدم. از حضور در سپاهان هم خاطرات خیلی خوبی در ذهن دارم.
و سپس کشاورز، پرسپولیس و... خداحافظی همیشگی از فوتبال؟
هنوز هم وقتی به این موضوع فکر میکنم ناراحت میشوم و به هم میریزم. با تیم فولاد خوزستان بازی داشتیم و اتفاقاً خیلی خوب داشتم بازی میکردم. در دقیقه ۸۰ روی یک توپ هوایی بلند شدم سر بزنم که ناگهان افتادم و دیگر از شدت درد نتوانستم از جای خودم بلند شوم. پس از آن خانهنشین شدم. چند ماه در بستر افتاده بودم و چون نمیتوانستم تکان بخورم زخمبستر گرفته بودم. عضلاتم آب شده بود و از لحاظ روحی و روانی حسابی به هم ریختم...
معمولاً هم در این مواقع باشگاهها هیچ حمایتی نمیکنند. درست است؟
دقیقاً همین طور بوده و قهرمان زنده را عشق است. خیلی اذیت شدم و با توجه به اینکه تازه ازدواج کرده بودم زخم بستر گرفتم. افسردگی شدید گرفتم و وظیفه خودم میدانم نهایت تشکر را از همسرم داشته باشم. در آن مقطع خانواده خودم و همسرم فقط به یادم بودند و از لحاظ مالی و معنوی کمکم کردند. خیلی سخت بود و به عنوان بازیکن پرسپولیس در تمرینات و بازیها کلی هوادار تشویقم میکردند و لقب «زیدان» به من داده بودند و ناگهان فراموش شدم.
تا جایی که میدانم حمید مطهری بچه پولدار که نبود؟
پدرم یک سرهنگ بازنشسته بود و ما خانواده متوسطی داشتیم. من همیشه خودم کار کردم و پول درآوردم. مشکل اینجا بود که تازه زندگی مشترک خودم را آغاز کرده بودم که کنار گذاشته شدم.
همبازیان شما سراغی میگرفتند؟
خیلی کم و فقط در حد همان تماس تلفنی بود. گفتم که افسردگی گرفته بودم.
در دورانی که تازه دروازههای اروپا به روی فوتبال ایران باز شده و چند همبازی شما لژیونر شده بودند!
من هم از الشعب امارات پیشنهاد داشتم اما به خاطر خدمت سربازی نتوانستم بروم. به خاطر همان دوران است که وقتی بازیکنی در تیم مصدوم میشود خودم بیشتر سراغش را میگیرم. مثلاً میتوانید از محمد انصاری بپرسید که همیشه جویای احوالش بودم چون خودم دردکشیده مصدومیت هستم.
شنیدیم مجید جلالی سراغ شما آمد و پیشنهاد داد دنبال مربیگری بروید.
باید از استاد خودم آقا مجید جلالی تشکر کنم. بعد از آن مصدومیت دو، سه سال سخت و تلخ داشتم که آقا مجید پیشنهاد کرد دنبال مربیگری بروم.
در این سالها دستیار چه کسانی بودهاید؟
شاید بگویند حمید مطهری مربی جوانی است اما حدود ۱۶ سالی میشود در عرصه مربیگری فعالیت میکنم. از سال ۸۲ و ۸۳ به عنوان آنالیزور کارم را در پاس تهران با آقا مجید شروع کردم. ۴ سال در این تیم بودم و به تیم صباباتری رفتم و آنجا هم به عنوان مربی امیدها و آنالیزور آقای جلالی کار کردم. در ادامه به راهآهن رفتم و دستیار ارنی برندز هلندی شدم. بعد از این مربی هلندی، آقا رسول کربکندی و مهدی تارتار سرمربی راهآهن شدند که من هم دستیار و کمک این عزیزان بودم. نیمفصل هم به همراه رضا شاهرودی کمک افشین پیروانی در سنگ آهن بافق بودیم. بعد به صبا رفتم و کمک یحیی گلمحمدی شدم. وقتی یحیی از صبا جدا شد و به پرسپولیس رفت به مدت نیمفصل مربی امیدهای پرسپولیس شدم. در ادامه ۲ سال در تیم سایپا و ۳ سال هم در پیکان مربیگری کردم. همچنین نیمفصل در نساجی مازندران و نیمفصل هم شهرخودرو به عنوان کمک مربی کار کردم تا اینکه به پرسپولیس آمدیم و الان هم یک سالی میشود با افتخار در خدمت این تیم و یحیی گلمحمدی هستم.
از کسانی که سرمربی شما بودند چه چیزهایی یاد گرفتید؟
باورتان نمیشود من از همان دوران بازی دفترچه داشتم و هنوز هم دارم. تمرینات را نتبرداری میکردم و هر نکته جالبی هم که دیدم یادداشت کردهام. هنوز هم مشغول یادگیری هستم چون به نظرم فوتبال دریاست. هرقدر هم یاد بگیرید باز کم است و باید مرتب خودتان را به روز کنید.
خیلیها معتقدند حمید مطهری یک مربی خوشصحبت و مسلط به کلام است. این تسلط شما به زیاد کتاب خواندن برمیگردد یا مسئله دیگری؟
شما لطف دارید. معمولاً کتاب میخوانم اما بیشتر از آن فیلم میبینم. فیلمهای فوتبالی و سینمایی در ژانرهای مختلف که معتقدم کمک میکند بینش آدم بالا برود.
آخرین فیلم سینمایی که دیدهاید اسمش چه بوده است؟
پیکی بلیندرز با بازی تامی شلبی سریال خارجی بوده است. همچنین سریال خانه کاغذی که فوقالعاده است. علاقه زیادی هم به دیدن کنفرانسهای خبری مربیان مشهور دنیا و مستندهای ورزشی دارم.
آخرین مستند ورزشی که تماشا کردهاید؟
همه یا هیچ که مستندی درباره قهرمانی منچسترسیتی در لیگ جزیره و پپ گواردیولا و شاگردانش است.
آخرین کتابی که خواندهاید؟
کتاب «ایمان» که درباره دیگو سیمئونه است را خواندم و خیلی آموختم.
بسیارخوب، میخواهیم بحث را عوض کنیم. به نظر من یحیی گلمحمدی جزو مربیانی است که خیلی به دستیارانش بها میدهد. درست است؟
همینطور است و یحیی گلمحمدی یک مربی مشورتپذیر است. به کادر فنیاش احترام میگذارد. این حرف من نیست و اهل تعاریف الکی هم نیستم. یحیی گلمحمدی هم نیازی به تعریف و تمجید من ندارد. کارنامهاش هم مشخص است چون هرجایی کار کرده موفق و اثرگذار بوده است.
الگوی خارجی حمید مطهری در مربیگری چه کسی است؟
امیدوارم از این حرف من برداشت دیگری نشود چون بحث الگو بودن است. من سبک مربیگری گواردیولا، زیدان و روبرتو مانچینی را خیلی دوست دارم. این یک بحث است اما یکسری مربی هم داریم که در فوتبال مربی مؤلف هستند. به این قبیل مربیان علاقه زیادی دارم.
میتوانید اسم ببرید؟
مارسلو بیلسا و خوزه پکرمن آرژانتینی را میتوان مؤلف نامید اما خودم به شخصه آریگو ساکی را خیلی دوست دارم. یک مربی صاحب سبک که معمار تیم رؤیایی میلان در دهه ۹۰ بود. او باید با تیم ملی ایتالیا هم قهرمان جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا میشد اما در ضربات پنالتی به برزیل باخت. خیلی فیلم و CD از آریگو ساکی دیدم و دارم که هرازگاهی مرور میکنم. کارلو آنجلوتی هم به خاطر الگوبرداری از آریگو ساکی مربی بزرگی شد.
آریگو ساکی یکجورهایی مبتکر سیستم ۲-۴-۴ خطی بود که شما هم در پرسپولیس این فصل اغلب از آن استفاده کردهاید. البته به نظر میرسد پرسپولیس فعلی در چند بازی اخیر شما برگرفته از اسپانیای یورو ۲۰۱۲ باشد که بدون مهاجم فاتح اروپا شد؟
البته ما از مهدی عبدی هم استفاده کردیم و در بازیهای اخیر هافبکهای ما عالی کار کردهاند.
از لحاظ جام گرفتن هم در مقیاسی کوچکتر میتوان پرسپولیس را با میلان مقایسه کرد؟
شاید بتوان گفت در مقیاسی کوچکتر این پرسپولیس هم شبیه میلان آریگو ساکی است. ما بازیکنانی داریم که با روحیه بالا و ذهن برنده میکوشند و تلاش میکنند موفق شوند. شما دیدید چه مشکلاتی را از لحاظ مدیریتی سپری کردیم. بازیکنان تأثیرگذاری را از دست دادیم و حواشی زیادی را تجربه کردیم اما پس از حضور آقایان سمیعی و صدری و با مدیریت جدید آرامش در تیم ما حکمفرما شد.
البته مشکلات مالی به قوت خود باقی است.
خیلی مسائل دست به دست هم داده که مشکلات مالی به وجود بیاید. به نظرم مهمترین آن بدهی خارجیها ازجمله ماریو بودیمیر بوده است. اگر همین پول طلب بودیمیر بین بازیکنان تقسیم میشد مشکلی نداشتیم. با این وجود کادر مدیریتی جدید پرسپولیس با تمام وجود تلاش میکند منابع مالی مناسبی برای حل مشکلات فراهم کند.
صحبت از میلان دهه ۹۰ شد. اغلب تیمهای ملی موفق جهان بر پایه تیمهای باشگاهی موفق استوار شدهاند. به طور مثال ایتالیای جام جهانی ۱۹۸۲ بیشتر از ستارههای یوونتوس تشکیل شده بود. آلمان قهرمان جام جهانی ۲۰۱۴ بیشتر شامل بازیکنان تیم بایرنمونیخ بود. به نظر شما فوندانسیون تیم ملی ایران برای صعود به جام جهانی را میتواند تیم پرسپولیس تشکیل بدهد؟
قبل از آنکه جواب شما را بدهم تأکید میکنم وظیفه همه ما احترام به تصمیم سرمربی تیم ملی است. باید اجازه بدهیم دراگان اسکوچیچ انتخابهای خودش را داشته باشد اما با حرف شما موافقم. اغلب تیمهای ملی موفق تاریخ و دنیا بر مبنای بازیکنان یک تیم باشگاهی بزرگ تشکیل شده و میشوند. من میخواهم کمی جلوتر را بگویم و اینکه آلمانیها برای ارتقای سطح فوتبال خود و رسیدن به اسپانیا آگاهانه پپ گواردیولا را به بایرنمونیخ آوردند و سبک و فلسفه فوتبال خود را عوض کردند. همان سبک تیکیتاکا با کمی تغییر مثبت با مربیگری یواخیم لو منجر به سنگینترین شکست تاریخ برزیل و قهرمانی تیم ملی آلمان شد.
این در حالی است که در فوتبال ما قانون منع استخدام بازیکن و مربی خارجی را وضع میکنند. با این قانون موافقید یا مخالف؟
به شخصه مخالف این قانون هستم. مربی و بازیکن خوب و با کیفیت خارجی تأکید میکنم با کیفیت، دریچه جدیدی به روی فوتبال ایران باز کرده و به رشد آن کمک شایانی میکند. متأسفانه به خاطر اشتباه یک یا چند مدیر در قرارداد مارک ویلموتس نباید صورت مسئله را پاک کنیم و این تصمیم منطقی نیست.
دوشنبه با سایپا بازی دارید که دیدار رفت دو تیم به تساوی انجامید. بازی برگشت را چطور ارزیابی میکنید؟
سایپا کادر جوان و خوبی دارد. ابراهیم صادقی و پیروز قربانی از اهالی محترم و منصف این فوتبال هستند که صداقت زیادی هم دارند. تیم خوبی هم با جوانان ساختهاند و بازی سختی در پیش داریم اما به خوبی سایپا را آنالیز کرده و انشاءا... برای ۳ امتیاز به زمین خواهیم رفت.
حمید مطهری در تمرین پرسپولیس در قطر
در پایان چند سؤال تلگرافی میپرسیم و شما هم با یک کلمه یا عبارت و جمله کوتاه پاسخ دهید.
در خدمتم.
علی پروین؟
بزرگ پرسپولیس
مجید جلالی؟
معلم اخلاق
علی دایی؟
شخصیت بزرگ
کریم باقری؟
همرفیق!
مهدی مهدویکیا؟
حرفهای
خداداد عزیزی؟
ناخودآگاه یاد حماسه ملبورن میافتم.
محرم نویدکیا؟
اسطوره سپاهان
سیدجلال حسینی؟
ستون
داوود فنایی؟
نامبروان مربیان دروازهبانی ایران
افشین پیروانی؟
افشین با تعصب
و بالاخره یحیی گلمحمدی؟
گواردیولای فوتبال ایران!
منبع: خبرورزشی
دیدگاه تان را بنویسید