شاه، پشت به میهن؛ فرهاد باز هم سر بزنگاه پیچید
یادمان باشد آدمها را آنقدر بزرگ نکنیم که توقعاتمان را برآورده نکنند در استقلال به مجیدی میگفتند شاه کدام شاه اینطور به وطنش پشت میکند؟
در مورد ماجرای جدایی فرهاد مجیدی از استقلال زیاد حرف زده شده است. این وسط فقط یک نکته باقی میماند؛ حال غریب کسانی که از سرمربی استقلال «اسطوره وفاداری» ساخته بودند، اما حالا به واسطه تصمیم عجیب او در برزخ گرفتار شدهاند. مجیدی همیشه برای استقلالیها چهره محبوبی بوده و این فضا بعد از قهرمانی آبیها به دست او تشدید هم شد.
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از روزنامه گل، در این شرایط شاهد انواع و اقسام تعابیر گلدرشت و اغراقآمیز در مورد «خون آبی» مجیدی بودیم، اما او بار دیگر با تصمیم عجیبش همه را مات و مبهوت گذاشت. مجیدی رفت، بیآنکه به عواطف و احساسات هوادارانش اعتنا کند یا حتی از نظر حقوقی پشیزی برای قرارداد سه سالهاش با باشگاه استقلال احترام قائل شود.
مطابق آن قرارداد، حداقل حق باشگاه ایرانی این بود که مختصر سودی بابت صدور رضایتنامه به دست بیاورد، اما مجیدی به خودخواهانهترین شکل ممکن 48 ساعت قبل از معرفیاش در الاتحاد کلبا نامه خداحافظی نوشت. این یعنی «من» تصمیمم را گرفتهام و بقیه چیزها زیاد مهم نیست. صد البته همه به یاد دارند که فرهاد در دوران بازی هم کم از این تصمیمات نگرفته و کم به استقلال ضربه نزده است.
تعصبات رنگی را بگذارید کنار. مجیدی و کریمی و دایی ندارد؛ حتی گلزار و پرستویی و وثوقی و ابراهیم حامدی هم ندارد. در دنیای سیاست هم به همین شکل است. کلا خوب است یادمان باشد آدمها را آنقدر بزرگ نکنیم که بعدا توقعات خودمان را هم برآورده نکنند و توی ذوقمان بخورد. بپذیریم انسانها میتوانند خوب باشند، اصلا خیلی خوب باشند، اما به حکم بشر بودن حتما معایبی هم دارند. مبادا در بولد کردن آنها آنقدر دچار افراط و زیادهروی شویم که فردا با یک حرکت نامتناسب، به یأس فلسفی گرفتار آییم.
ستارههای محبوبتان را دوست بداریم، اما به قاعده و اندازه. از آنها گل بیخار نسازیم، چون زود و سخت پشیمان خواهیم شد. در استقلال به مجیدی میگفتند «شاه»؛ کدام شاه اینطور به وطنش پشت میکند؟ کدام شاه، تاج و تخت و ملک و میهنش را یک روز به الغرافه قطر میفروشد و روزی دیگر به الاتحاد کلبا؟
دیدگاه تان را بنویسید