در جستوجوی رشید مظاهری؛ دقیقا کجایی؟
تأسف، کمترین واژهای است که میتوان و باید برای توصیف شرایط فعلی و به واقع وضعیت دو فصل اخیر مظاهری مورد استفاده قرار داد.
طبعاً ما نیز مثل شما میدانیم که رشید مظاهری در عضویت تیم استقلال است اما او چنان محو و کم پیدا شده است که برای یافتنش باید پرسید: دقیقاً کجایی؟!
به گزارش «شایانیوز» و به نقل از ایران ورزشی، کش و قوسهایی که مظاهری ادعا میکرد در دوران احمد مددی با این مدیرعامل پیشین استقلال داشت و سبب جدایی موقتی او از این باشگاه شد، اگرچه به ظاهر پایان یافته اما به شکلهایی دیگر به دوران کنونی هم بسط یافته و او بیش از آنکه مشغول حفاظت از دروازه آبیها باشد مشغول تحمل ترکشهایی است که رواج شایعات مختلف به سوی او پرتاب کرده و به جای تلاش فنی او را به وادی مسائل جنبی و مضر کشانده است.
شاید مظاهری تصور نمیکرد که بازگشتش به تیم فوتبال استقلال نه فقط ایجاد کننده مجدد رقابت حاد او با سیدحسین حسینی بر سر پیراهن ثابت دروازهبانی این تیم باشد بلکه او را با ضلع سوم این رقابت یعنی علیرضا رضایی سنگربان سابق پیکان هم در بیاندازد اما مشکل مظاهری از اینگونه موارد اساسیتر است و او طوری رفتار میکند که انگار فقط برای کسب درآمد و حقوق و مزایای کلانش به استقلال آمده و وظیفهای بجز این ندارد و اگر هم بازی به او نرسید، چه باک!
بی خیالی رشید کار دستش می دهد
این سیستم «بیخیال بودن» و متمرکز نبودن بر مسائل فنی و اکتفا به عضویت صرف در یک تیم شاید برای ورزشکاران معمولی چندان هم بد و موجب تنزل درجه آنان نشود ولی برای سنگربانی که تا پیش از موضعگیریها و فعل و انفعالهای منفی یکی دو سال اخیرش پای ثابت انتخاب نفرات تیم ملی بود و فقط علیرضا بیرانوند را در ملاحظات مربوطه بالاتر از خود میدید، یک عامل منفی بزرگ به حساب میآید و به درجات و جایگاه او در فوتبال کشور لطماتی اساسی وارد خواهد کرد و اگر بخواهیم صریحتر و بهتر بگوییم این لطمات هم اینک نیز به وی وارد شده و او را از بسیاری نکات مثبت پیشیناش محروم کرده است.
وقتی مدیرعامل مقصر نیست
فصل اول حضور رشید در جمع آبیها اگرچه شروع خوب و موفقی برای وی داشت اما هرچه فصل بیشتر پیش رفت، او فزونتر نزول کرد و قافیه رقابت با حسین حسینی را بیشتر به وی باخت، به طوری که در ۱۲ دیدار آخر آبیها در لیگ بیستم به مظاهری فقط یک بازی رسید و در ۱۱ بازی دیگر حسینی مجموعاً فقط سه گل خورد و در ۸ مورد کلینشیت کرد. پس از جدایی مصلحتی و صوری از آبیها در اواخر تابستان امسال و سپس بازگشت به جمع آنان در آستانه شروع لیگ بیست و یکم نیز مظاهری نه فقط حسینی را باز بالاتر از خود دیده بلکه در کورس رقابت بر سر پیراهن شماره یک این تیم از رضایی هم بشدت عقب افتاده و فرهاد مجیدی عملاً هیچ میلی به استفاده از او بروز نمیدهد و دو سنگربان دیگر تیمش را بالاتر از مظاهری میداند.
ادامه این رویکرد طبعاً باعث جدایی مجدد رشید از استقلال خواهد شد و این بار چون خبری از مددی نیست و مظاهری نمیتواند تغییر شرایط سست خود را به گردن جانشین مددی و مدیرعامل فعلی باشگاه (مصطفی آجورلو) بیاندازد و مسائل فنی و لغزشهای او و کار نکردن و اوج نگرفتن وی سبب اصلی این تنزل به حساب خواهد آمد، رجعت تازهای برای او به این باشگاه متصور نخواهد بود و درهای استقلال به روی او لااقل تا زمان روی کار بودن آجورلو و مجیدی و همراهان آنان بسته خواهد ماند.
کندن چاه ناکامی به دست خود
تأسف، کمترین واژهای است که میتوان و باید برای توصیف شرایط فعلی و به واقع وضعیت دو فصل اخیر مظاهری مورد استفاده قرار داد. او در شرایطی در مهمترین انتقال زندگیاش و نماد ناکامی در استقلال تبدیل شده که چند سال پیش با لباس ذوبآهن به بالاترین مدارج رسید و آنقدر خوب ظاهر شد که هر باشگاه بزرگی در کشور منجمله سرخابیها برای تصاحب او کورس برداشتند. انتقال او به تراکتور نیز در اوایل شکلگیری این رویداد یک کوچ موفق نشان میداد و او در یک مقطع زمانی در شش بازی متوالی پرشورهای تبریزی هیچ گلی نخورد.
با این حال پس از انتقال به استقلال رشید با وارد شدن اجباری به رقابت ناخواسته با سیدحسین حسینی بر سر احراز پست دروازهبان ثابت تیم و با عدم اتخاذ سیاستهای لازم و مدبرانه در این خصوص عملاً چاه ناکامی را به دست خودش پیش روی خویش کند و با سر و به واقع با تمامی پیکرش به درون آن فرو رفت و به نقطهای رسید که اینک میبینم. مردی که شاید هنوز دروازهبان شاخصی باشد اما چنان گم و ناپیدا شده که نه مجال و نه اشتیاق لازم برای بروز این وضعیت و قرار گرفتن مجدد در چنین قالبی را ندارد.
نفر «آخر» بین سه رقیب
برداشت نهایی و تأسفآور از مظاهری با همه صراحت و تلخیاش این است که؛ مردی که آمده بود سنگربان نخست آبیها شود و در این راه حتی از میل مشابه پرسپولیس به صید وی نیز گذر کرده بود، حالا بین سه سنگربان استقلال نفر سوم یعنی فرد آخر است و تیم ملی هم هیچ نیازی را به وی حس نمیکند و اتفاقی بدتر از این را نمیتوان برای ورزشکاری که ذاتاً بسیار خوب و توانا است اما وقتی برای به تصویر کشیدن این واقعیت پیدا نمیکند، تصور کرد.
دیدگاه تان را بنویسید