یک پرونده و 8 پرسش؛ چه کسی بابک خرمدین را کشت؟
چطور به این سرعت جنازه مثله شده بیسر شناسایی شد و با چه استدلالی همان لحظه اول پدر و مادر مقتول دستگیر شدند؟
دستور داد تا کار شروع شود. ابتدا دستها و پاهای بابک قطع شد سپس خنجری در بین دندههایش فرو کرده و بدنش را شکافتند و در خاتمه جنازه تکهتکه شده بابک در حومه شهر به نمایش گذاشته شد... روز مرگ بابک خرمدین و تکه تکه کردن بدنش برای ایرانیان بسیار مهم است. مثله کردن بابک چنان واقعه مهمی تلقی شد که محل کشتنش تا چند قرن دیگر به نام خشبه بابک یعنی چوبهدار بابک در شهرِ که در زمان مرگ بابک پایتخت بود، شهرت همگانی داشت و یکی از نقاط مهم و دیدنی شهر تلقی میشد.»
مشابه این نوشته را در روزهای گذشته بارها و بارها شنیده و خواندهاید، اما مشابهش را. در این روزها بارها اشاره شد که «بابک خرمدین» یک اسطوره ایرانی است که کشته شده اما کمتر کسی از میزان شباهت این دو قتل با جزییات سخن گفت. آنچه در ابتدای متن خواندید مربوط به حدود 1200 سال پیش است اما به طور عجیبی با امروز مو نمیزند!
علاوه بر نوع مرگ شباهتهای دیگری هم هست؛ بابک قدیم علیه اعراب قیام کرده و اسطوره قهرمان ایرانی است و پدر بابک جدید بیدلیل بعد از قتل میگوید «از اعراب متنفر است.» چه معنایی میخواهد منتقل شود؟ همین مشابهت تاریخی کافی بود که در روزهای اول عدهای که مشهورند به توهم توطئه، این حادثه را فراتر از آن چیزی که گفته شده تفسیر کنند. به دلیل همین ضعف استدلال و صرف مشابهت تاریخی اما خیلی کسی با آنها همنوا نشد.
ولی هر چه گذشت بر سوالهای این پرونده عجیب افزوده شد. ابتدا پرسیده شد که چطور به این سرعت جنازه مثله شده بیسر شناسایی شد و با چه استدلالی همان لحظه اول پدر و مادر مقتول دستگیر شدند؟ تا اینجا هم خیلی خیلی پیچیده نبود و شایعات گوناگون به این سوالات پاسخ میداد. زمانی هضم داستان دشوارتر شد که صبحگاه، فرمانده پلیس خبر داد که همکارانش شب گذشته از قاتل اعتراف گرفتهاند که 10 سال پیش داماد و 4 سال پیش دخترش را هم به همین روش کشته است.
چرا سال 90 کسی پیگیر گم شدن داماد خانواده نشد؟
پس از آن هم متهم بدون پوشش چهره در دادگاه نشان داده شد که با خونسردی سخن میگفت و از کارش دفاع میکرد و علامت پیروزی نشان میداد. کمکم علامت سوالهای پرونده زیاد شد؛ چرا سال 90 کسی پیگیر گم شدن داماد خانواده نشد، مگر میشود آدمی غیب شود و خانوادهاش به راحتی از کنار آن بگذرند؟
میگویند همسرش خبردار شده بود؛ پس چرا دم نزد و فرار نکرد و باز در کنار همان پدر و مادر ماند. وقتی بعد از هفت سال دختر خود را کشتند با اینکه زن هم مثل شوهرش غیب شده بود؛ چرا پلیس که اینجا بلافاصله متهمان را شناسایی و دستگیر کرد، نتوانست کاری بکند؟ میگویند بابک به مرگ خواهرش مشکوک بود، پس چرا به ایران بازگشت و باز در همان خانه ماند که کشته شود! چرا توصیف پدر از فرزندش زمین تا آسمان با توصیف همه افرادی که او را میشناختند متفاوت است؟
چرا اعضای دیگر این خانواده هیچوقت واکنشی نشان ندادند؟
نقش مادر در این ماجراها چیست و چرا تاکنون سخنی نگفته است؟ چرا اعضای دیگر این خانواده هیچوقت واکنشی به این همه اتفاقات عجیب نشان ندادند؟ اینها بعضی از سوالهایی است که شاید برای همیشه بیپاسخ بماند، چراکه تنها کسانی که جواب آن را میدانند، کارآگاهان پرونده و شاید پدر بابک باشند. اما پلیس و دستگاه قضا موظف هستند جواب این سوالها را به جامعه بدهند؟ بیتردید در این زمینه نباید ذرهای درنگ کرد چون این پرونده روح جمعی یک کشور را جریحهدار و امنیت جامعه را مخدوش کرده است.
خبر آنقدر هوش و حواس مردم را برده که عدهای با تاکید بر بیجواب ماندن این سوالات، استدلال میکنند که این داستان جعلی است و تنها میخواهد افکار عمومی را از یک داستان بزرگتر مغفول کند. این دسته زمانی بر استدلال خود اصرار ورزیدند که ناگاه خانمی با عینک آفتابی و ماسکی که پشت این دو قابل شناسایی نبود ادعای بزرگی را مطرح کرد؛ تجاوز پدر به دخترش! و همین ماجرا را پیچیدهتر کرد. یک شهروند چطور به خودش اجازه میدهد چنین ادعای بزرگی در پروندهای که ابعادش کل کشور را گرفته، مطرح کند.
ادعایی که به هیچ عنوان قابل اثبات نیست و متهم اکنون میتواند با شکایت از این خانم او را به محکمه کشانده و حتی به دلیل جریحهدار کردن افکار عمومی و از بین بردن امنیت روانی جامعه از او به عنوان محارب شکایت کند! معنای مجرم شدن در این اتهام مرگ است. واقعا این شهروند از این تبعات بیخبر بوده؟ دختر اگر مورد تجاوز قرار میگرفته چرا فرار نکرده و در همان شرایط زندگیاش را ادامه داد؟ در حالی که گفت زندانی نبوده و با دوستانش در ارتباط بوده و این امکان برایش فراهم بود.
انگار دستی غیبی میخواهد ماجرا را کشدارتر و عجیبتر کند
انتشار فیلم این گفتوگو، ظن و گمانها را به این سمت برد که انگار دستی غیبی میخواهد ماجرا را کشدارتر و عجیبتر کند. حال این تردیدها را چه ناشی از یک ذهن بیمار توهم توطئهای دانست چه حاصل یک بررسی ساده و پخش ریزترین جزییات هر حادثهای در کسری از ثانیه به مدد فضای مجازی، دستگاههای ذیربط باید به آن پاسخ دهند، چراکه با قرار گرفتن در چنین برهه حساسی که در روزهای آینده چند انتخابات قرار است برگزار شود، دولت به پایان برسد و برجام دوباره آغاز شود، این ابهامات میتواند مستند خوبی برای کسانی باشد که میخواهند ثابت کنند این داستان برای منحرف کردن افکار عمومی ساخته شده است.
بنابراین گمان میکنم نهادهای امنیتی و انتظامی باید هر چه زودتر در این باره آن هم به شیوهای که برای مردم قابل پذیرش باشد نه با اعتراف تلویزیونی؛ به این ابهامات پاسخ بدهند تا امنیت روانی جامعه و بیاعتمادی به اطلاع رسانی رسانههای رسمی، بیش از این آسیب نبیند. این مساله روشن شود تا جامعه بداند این قدرت جنون است که میتواند چنین کند یا قدرت جعل زمانه! هر چند که اگر این سوال هم پاسخ بگیرد، صد باده نخورده هنوز در رگ تاک است و به قول بابک خرمدین قدیم: «هیچکس راز قدرت را نمیداند... هیچکس! انسان موجودی است عجیب؛ پیالهام را پرکن، دلم خیلی گرفته است».
منبع: روزنامه اعتماد
خدا لعنت کنه این جور پدر ومادر ا رو عابر و کشور بردن خدایا خودت