رازهای مگو؛ امریکا قصد جاسوسی داشت لو رفت! سرقت اطلاعات از طریق ذهنخوانی
استارگیت، پروژه اطلاعتی سازمان سیا برای دستیابی به اطلاعان نظامی محرمانه روسیه بود.
شایانیوز- تصور کن سال ۱۹۷۲ است؛ اوج جنگ سرد. آمریکا و شوروی (اتحاد جماهیر شوروی) از هر روشی برای جلو زدن از هم استفاده میکنند: از ساخت بمب اتم تا پرتاب ماهواره و جاسوسی در قلب مراکز نظامی.
در این شرایط، یک گزارش به گوش سیا (CIA) و آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) میرسد که شوروی میلیونها دلار صرف تحقیق در حوزهای کرده به نام ادراک فراحسی (ESP – Extrasensory Perception). یعنی چه؟ یعنی جاسوسی با استفاده از تواناییهای فراذهنی انسان!
![]()
میخواستند دقیقاً چکار کند؟
هر دو کشور در پی دستیابی به ابزارهایی بودند که بتواند اطلاعات حیاتی دشمن را بدون حضور فیزیکی و خطر جاسوسان به دست آورد. شوروی در حال سرمایهگذاری گسترده در حوزه پدیدههای روانی (Psychic Phenomena) بود. اینجا بود که پروژهای مخفی در آمریکا کلید خورد که به مرور اسمش شد: استارگیت (Stargate)یا همان دروازه ستارگان!
جرقه اول
در میان اسناد طبقهبندیشدهای که در دهه 1990 توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) از طبقهبندی خارج شد، پروژهای ظاهر شد که بیشتر به داستانهای علمی-تخیلی شباهت داشت تا واقعیت: پروژه "Stargate". این طرح محرمانه که بیش از دو دهه بهصورت پنهانی دنبال میشد، در تلاش بود تا از قابلیتهای ذهنی انسان برای اهداف اطلاعاتی و نظامی استفاده کند. اما این پروژه چه بود؟ چه کسانی در آن مشارکت داشتند؟ و آیا واقعاً توانست درهای علم را به ذهن انسان بگشاید؟
![]()
کاری که میخواستند بکنند: دیدن بدون حضور فیزیکی
در قلب پروژه، یک تکنیک اصلی وجود داشت:
Remote Viewing یا «مشاهده از راه دور»
در این روش، یک «بیننده» یا «Remote Viewer» در اتاقی ساکت مینشست. به او یک مختصات جغرافیایی یا کدی رمزدار داده میشد — مثلاً «۴۷۵۷-NP» — که مثلاً مربوط بود به انبار مهمات شوروی در سیبری.
سپس از او خواسته میشد که:
با ذهنش تمرکز کند
«تصور کند» که دارد در آن مکان پرسه میزند
و آنچه میبیند را توصیف یا نقاشی کند: مثلاً تعداد کامیونها، شکل ساختمانها، یا حتی آدمهایی که آنجا هستند.
ابزارهایشان چه بود؟
ذهن انسان! بله، فقط همین.
بعضی جلسات، مراقبه (مدیتیشن) داشتند
گاهی موسیقی پخش میکردند یا از نورهای خاص استفاده میکردند برای القای حالت خلسه
![]()
افراد کلیدی پروژه
پت پرایس (Pat Price): افسر پلیس سابق با تواناییهای ادعایی خارقالعاده در تشخیص جزئیات از راه دور.
جوزف مکمونیگل (Joseph McMoneagle): از موفقترین بینندگان از راه دور که بیش از 450 جلسه رسمی در پروژه داشت.
یوری گلر (Uri Geller): حتی یوری گلر، همان کسی که میگفت با ذهنش قاشق خم میکند، هم به پروژه دعوت شد و تست شد.
موارد ادعایی موفقیت
کشف محل نگهداری گروگانها در لبنان.
شناسایی یک سلاح خاص در تأسیسات نظامی کره شمالی.
گرچه بسیاری از این موفقیتها بعدها از سوی دانشمندان مورد تردید قرار گرفت، اما برخی نظامیان در خاطرات خود به دقت شگفتانگیز برخی گزارشها اشاره کردهاند.
جوزف مکمونیگل ادعا کرده بود میتواند در عمق ۳۰ متری زیر زمین، محل یک زیردریایی شوروی را ببیند.
پت پرایس، افسر پلیس سابق، با "مشاهده از راه دور" تأسیسات شوروی را توصیف کرده بود تا جایی که حتی CIA تحت تأثیر قرار گرفت!
![]()
هدف نهایی چه بود؟
آمریکا میخواست با این پروژه:
مکان زرادخانههای اتمی شوروی را از ذهن افراد پیدا کند
بفهمد آیا گروگانهای آمریکایی کجا نگهداری میشوند
حتی بررسی کند چه افکار و تصمیماتی در جلسات سرّی دشمن گرفته میشود
یعنی نوعی جاسوسی ذهنی جهانی، بدون نیاز به ماهواره یا جاسوس انسانی!
چه شد؟ واقعاً جواب داد؟
در ابتدا گزارشهایی امیدبخش بود، ولی در واقع:
اطلاعات مبهم بود
تکرارپذیر نبود (مثلاً بار اول «دریاچه» دیده میشد، بار دوم «بیابان»!)
و بسیاری از توصیفها بیشتر شبیه حدس یا تصویرسازی بودند تا مشاهده واقعی
در نهایت CIA در سال ۱۹۹۵ به این نتیجه رسید که هیچ استفاده عملی از این پروژه حاصل نشده و آن را برای همیشه تعطیل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید