تب عروسی سلبریتیها؛ آیینهای از زوال فرهنگی و بحران اجتماعی
عروسیها از تفتی تا نادری؛ اگه اخبار سلبریتی ها رو دنبال میکنی ضریب هوشی پایینی داری
اخیراً خبر ازدواج دو سلبریتی، به شدت در رسانهها وایرال شد. چرا چنین اخباری در کانون توجهات قرار میگیرد؟
شایانیوز- انتشار فیلمها و تصاویر مربوط به عروسی برخی چهرههای شناخته شده هنری و تلویزیونی در ایران، از جمله کامران تفتی و محمد نادری، بار دیگر موجی از بحث و جدل را در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی برانگیخت. مسئله اما فراتر از یک مراسم خصوصی است؛ پرسش اصلی این است که چرا بخش وسیعی از جامعه، به ویژه نسل جوان، چنین رویدادهایی را با شوق و هیجان دنبال میکنند، در حالی که بسیاری از مسائل بنیادی و حیاتی کشورشان و جهان، از بحران اقتصادی و معیشتی گرفته تا مسائل سیاسی و اجتماعی، کمتر مورد توجه آنان قرار میگیرد؟ و شاید هم اصلاً مورد توجهشان قرار نگیرد!
این موضوع را میتوان از چند زاویه بررسی کرد. از یکسو، طرفداران چنین محتواهایی استدلال میکنند که این تصاویر بخشی از زندگی عمومی چهرههایی است که به شهرت اجتماعی رسیدهاند و بنابراین جامعه حق دارد از رویدادهای مهم زندگی آنان باخبر شود. اما در نقطه مقابل، منتقدان معتقدند در شرایطی که بخش بزرگی از جوانان جامعه حتی توانایی حداقلی برای ازدواج و تشکیل خانواده ندارند، برجسته کردن چنین مراسمی نه تنها بیتأثیر که حتی مضر است؛ زیرا حس ناکامی و سرخوردگی اجتماعی را تشدید میکند. افزون بر این، از جنبه فرهنگی، رواج چنین رفتارهایی به تدریج مرز میان «زندگی خصوصی» و «زندگی عمومی» را از بین میبرد و جامعه را به سمت نوعی «نمایشگرایی افراطی» سوق میدهد که با ارزشهای اخلاقی و حتی با آرامش روانی خود سلبریتیها نیز در تضاد است. در نتیجه، میتوان گفت پخش این فیلمها در بستر اجتماعی و اقتصادی امروز ایران نه تنها کار درستی نیست، بلکه به نوعی تشدید کننده بحرانهای روانی موجود است.
تحقیقات علمی
درباره رابطه میان علاقه به زندگی سلبریتیها و بهره هوشی، چند تحقیق برجسته انجام شده است. یکی از مهمترین آنها پژوهشی است که در سال 2020 توسط محققان مجارستانی در دانشگاه Eötvös Loránd انجام و نتایج آن در مجله BMC Psychology (انتشارات Springer Nature) منتشر شد. این مطالعه با عنوان: دلبستگی به سلبریتیها و مهارتهای شناختی؛ ارتباط بین علاقه به سلبریتیها و عملکرد شناختی (Celebrity worship and cognitive skills: An association between celebrity interest and cognitive performance) نشان داد افرادی که میزان بالاتری از «علاقه به سلبریتیها» را گزارش کردند، در آزمونهای استاندارد IQ و تواناییهای شناختی، امتیاز پایینتری به دست آوردند.
همچنین در مطالعهای دیگر که توسط پژوهشگران دانشگاه کاردیف بریتانیا انجام شد و نتایج آن در مجله Journal of Applied Social Psychology منتشر گردید، مشخص شد که گرایش زیاد به اخبار و زندگی سلبریتیها بیشتر در جوامعی مشاهده میشود که مهارتهای تفکر انتقادی در نظام آموزشی به درستی پرورش نمییابد و آموزش انتقادی ضعیف است، در چنین جوامعی مغز افراد توانایی کافی در تمایز قائل شدن بین «اطلاعات مهم و سازنده» و «اطلاعات حاشیهای و بیاثر» ندارد. همین امر موجب میشود اخبار سلبریتیها اولویت بالاتری نسبت به اخبار سیاسی، علمی یا اقتصادی پیدا کند.
از منظر جامعهشناسی، این پدیده را میتوان بخشی از فرآیند «سلبریتیزدگی» و کالایی شدن فرهنگ دانست؛ جایی که رسانهها و پلتفرمهای اجتماعی با تقویت کنجکاوی عمومی نسبت به زندگی شخصی چهرههای مشهور، نوعی «واقعیت بدیل» خلق میکنند که جایگزین «واقعیت اصلی» میشود و برای مصرف روزمره تودهها جذابتر از واقعیت تلخ اجتماعی است. در جامعهای که بخش بزرگی از جوانان با بیکاری، فقر، تورم و ناتوانی در تشکیل زندگی مشترک دست به گریبانند، عروسی پرزرقوبرق سلبریتیها نه فقط یک خبر، که یک رؤیای دستنیافتنی جلوه میکند؛ رؤیایی که مصرفش برای مخاطب آسانتر از مواجهه با ناکامیهای شخصی و ساختاری است.
اما نکته مهمتر، بُعد روانشناختی و حتی شناختی این پدیده است. در سال 2020، پژوهشی که در مجله BMC Psychology منتشر شد نشان داد میزان علاقه به زندگی سلبریتیها رابطه معکوس با سطح بهره هوشی (IQ) دارد. به بیان دیگر، افرادی که بیش از حد زندگی شخصی ستارهها را دنبال میکنند، در آزمونهای استاندارد سنجش هوش، امتیاز پایینتری میگیرند. همچنین تحقیقی دیگر در دانشگاه کاردیف نشان داد علاقه افراطی به اخبار سلبریتیها بیشتر در جوامعی دیده میشود که آموزش انتقادی ضعیف است و شهروندان مهارت کافی در تمایز «اطلاعات مهم» از «اطلاعات حاشیهای» ندارند. این یافتهها تلنگری است جدی برای جامعه ما؛ زیرا نشان میدهد موج توجه به عروسی فلان بازیگر یا سبک زندگی فلان مجری تلویزیونی، تنها یک سرگرمی بیخطر نیست، بلکه نشانهای از افت توانایی عمومی در درک مسائل بنیادین است.
از منظر فرهنگی و سیاسی، این وضعیت بهوضوح نشانگر نوعی زوال فرهنگی و انفعال اجتماعی است. جامعهای که اخبار مهم و تأثیرگذار بر زندگی فردی و جمعی یک ملت را به حاشیه میراند و به جای آن ساعتها صرف تماشای عکس و فیلمهای خصوصی سلبریتیها میکند، در واقع انرژی سیاسی و اجتماعی خود را در مسیری انحرافی مصرف میکند. همین انفعال است که دست سیاستمداران و ساختارهای قدرت را باز میگذارد تا بیهزینه تصمیم بگیرند، بیآنکه نگران موج واکنشهای آگاهانه و سازمانیافته از سوی افکار عمومی باشند.
در نهایت باید گفت، انتشار و بازنشر بیوقفه تصاویر خصوصی سلبریتیها تنها یک سرگرمی یا «خالهزنکبازی» بیضرر نیست؛ بلکه بخشی از یک چرخه معیوب فرهنگی است که در آن رسانهها برای جذب مخاطب، بیارزشترین محتوا را برجسته کرده و برای مردم خوراک فکری مسموم مهیا میکنند، مردم برای فرار از واقعیتهای تلخ اقتصادی و اجتماعی به این محتوا پناه میبرند، و ساختارهای قدرت نیز از این غفلت جمعی بهره میبرند. سود نهایی این چرخه به جیب چه کسانی میرود؟ رسانههایی که کلیک و بازدید میخواهند، پلتفرمهایی که از تبلیغات پول کلان درمیآورند، و در نهایت ساختارهای سیاسی که از بیخردی و بیتوجهی جامعه به مسائل اساسی، سود میبرند و در فضای بیخبری و ناآگاهی توده مردم، بیمزاحم به بیکفایتی خود مشغولاند.
پرسش بنیادین این است: آیا جامعهای که انرژی و وقتش صرف پیگیری زندگی خصوصی سلبریتیها میشود، میتواند در مسیر توسعه سیاسی، اقتصادی و علمی حرکت کند؟ پاسخ روشن است: تا زمانی که توجه عمومی، معطوف به رویدادهای بی ارزش و اخبار سخیف و گذراست، نه تنها پیشرفتی در سطح خرد و کلان رخ نمیدهد، بلکه زوال فرهنگی و بیعملی اجتماعی، عمیق و عمیقتر خواهد شد. وای به فردای این سرزمین با این خوراک فکری مردمانش.....
دیدگاه تان را بنویسید