ایلان ماسک و بیل گیتس رو فراموش کن! ثروتمندترین فرد تاریخ: مرد 418 میلیارد دلاری!
راکفلر، سرمایهدار امریکایی و فعال حوزه نفت، ثروتمندترین فرد در تاریخ مدرن است. خواندن داستان زندگی پرنشیب و فراز او خالی از لطف نیست.
شایانیوز- اگر میلیاردرهای امروز مانند بیل گیتس و ایلان ماسک بازیگران بزرگ اقتصاد در زمین سرمایهداریاند، راکفلر خود معمار زمین بازی بود؛ ثروتمندی با ثروت بی بدیل که قدرت و ثروتش هنوز هم معیار سنجش سرمایهداران پس از اوست.
زندگی و آغاز مسیر
جان دیویسون راکفلر در سال ۱۸۳۹ در نیویورک به دنیا آمد و در خانوادهای پرتناقض رشد کرد. پدرش فردی ماجراجو و گاه متهم به فریبکاری بود، در حالی که مادرش زنی مذهبی، سختگیر و صرفهجو به شمار میرفت. این تضاد درونی خانواده، شخصیت آیندهی او را شکل داد: از مادر انضباط و پرهیزکاری را آموخت و از پدر نگاه واقعگرایانه و گاه بیرحم به زندگی را. دوران نوجوانی راکفلر در کلیولند گذشت، جایی که به حسابداری علاقهمند شد و از همان زمان با دقتی کمنظیر دخلوخرج خود را ثبت میکرد. این روحیه حسابگرانه، بعدها اساس امپراتوری اقتصادی او را ساخت.
![]()
ورود به صنعت نفت و بنیانگذاری استاندارد اویل
راکفلر در دهه ۱۸۶۰ وارد عرصه پالایش نفت شد. در سال ۱۸۷۰ همراه با هنری فِلَگْلِر و ساموئل اندروز شرکت «استاندارد اویل» را تأسیس کرد. راهبرد او روشن بود: کنترل کامل زنجیره تولید و توزیع، کاهش هزینهها و کنار زدن رقبای کوچک. او با قراردادهای مخفیانه با راهآهن، ساخت خطوط لوله و ایجاد شبکهای گسترده از پالایشگاهها، نه تنها قیمت نفت را پایین آورد بلکه کیفیت محصولات را هم ارتقا داد. اما همین موفقیت به قیمت نابودی بسیاری از رقبای کوچک تمام شد و راکفلر را به چهرهای تبدیل کرد که همزمان هم ستوده بود وهم منفور. محبوب مردم و منفور شرکتهای نفتی.
راکفلر هم منتقد زیاد داشت و هم هوادار. در نگاه منتقدان، او نمونه کلاسیک انحصارطلبی در اقتصاد مدرن است؛ تاجری که با قدرت مالی خود رقابت آزاد را از میان برداشت. اما هوادارانش بر این باورند که او با ایجاد ثبات در بازار و کاهش قیمتها، نفت و فرآوردههای آن را در دسترس میلیونها خانواده قرار داد و سطح زندگی مردم را بالا برد. همین دوگانگی، سبب شده تصویر او در تاریخ همزمان به عنوان یک نابغه سازمان دهنده و یک انحصارگر بیرحم باقی بماند.
![]()
تقابل با قانون و فروپاشی امپراتوری
در نهایت، فشارهای اجتماعی و سیاسی منجر به مداخله دولت امریکا شد. در سال ۱۹۱۱، دیوان عالی ایالات متحده حکم به تجزیه شرکت «استاندارد اویل» به بیش از ۳۰ شرکت داد. این رویداد به ظاهر بزرگترین شکست راکفلر بود، اما در عمل داراییهای او را چند برابر کرد؛ چرا که ارزش سهام شرکتهای تازه تأسیس به سرعت رشد کرد. شرکتهایی همچون اکسون، موبیل و شورون، میراث همین تجزیه هستند و نشان میدهند چگونه یک شکست حقوقی به فرصتی اقتصادی برای او بدل شد.
از شخصیت فردی تا بحرانها و حواشی
راکفلر فردی مذهبی، کمحرف و اهل انضباط بود. او از تجمل میگریخت، به عادات روزانهای چون پیادهروی و سحرخیزی پایبند بود و همواره بخشی از درآمد خود را صرف کلیسا میکرد. در عین حال، بسیاری از مردم، ذهن او را ذهنی حسابگر و بیرحم میدانستند که در عرصه تجارت هیچ فرصتی برای رقبا باقی نمیگذاشت. این ترکیب از پرهیزکاری فردی و سختگیری اقتصادی، تصویری پیچیده و متناقض از او ساخت.
نام راکفلر بارها در جریان رسواییها و بحرانها مطرح شد. قراردادهای پنهانی با راهآهن، سیاستهای تهاجمی در بازار و سرکوب اعتصاب کارگران معدن در کلرادو ــ که با خشونت و خونریزی همراه بود ــ وجهه عمومی او را خدشهدار کرد. هرچند این رویدادها مستقیم توسط پسرش مدیریت میشد، اما نام خانوادگی راکفلر به عنوان نمادی از قدرت بیمهار سرمایهداری در افکار عمومی ثبت شد. همین مسئله باعث شد او بعدها به سراغ مشاوران روابط عمومی برود تا چهرهای تازه از خود به عنوان یک خیر بزرگ ارائه دهد.
![]()
نیکوکاری سازمان یافته و میراث مثبت
راکفلر بخش بزرگی از ثروت خود را صرف آموزش و بهداشت کرد. تأسیس دانشگاه شیکاگو، دانشگاه راکفلر و بنیادهای متعدد خیریه بخشی از میراث نیکوکارانه اوست. فعالیتهای بنیاد راکفلر در ریشهکنی بیماریها، حمایت از پژوهشهای علمی و توسعه پزشکی نقشی تعیین کننده در پیشرفت علم ایفا کرد. نیکوکاری او نه صرفاً اقدامی تبلیغاتی، بلکه حرکتی ساختاری و برنامهریزیشده بود که بعدها الگوی «بنیادهای خیریه مدرن» شد.
در اوج فعالیت، در سال 1913 ثروت راکفلر چنان عظیم بود که یک تا دو درصد اقتصاد کل امریکا در سال 2019 را دربرمیگیرد و این رقم را نشریه فوربز رقم زده است. بسیاری او را ثروتمندترین انسان تاریخ مدرن میدانند. اما اهمیت او تنها در ثروتش خلاصه نمیشود. راکفلر معماری سرمایهداری را دگرگون کرد و ساختارهای نویی برای آن تعریف کرد، مفهوم انحصار را به چالش کشید و الگویی نو از نیکوکاری سازمان یافته ارائه داد.
جان دیویسون راکفلر همچنان یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای تاریخ سرمایهداری است. او همزمان به عنوان نابغهای سازمان دهنده، انحصارگری بیرحم، خیرخواهی بزرگ و تاجری منفور شناخته میشود. میراث او را نمیتوان تنها در قالب ثروت یا نیکوکاری توضیح داد؛ بلکه باید او را به عنوان چهرهای دوگانه دید که همزمان سازنده و ویرانگر بود و ردپایش همچنان در ساختار اقتصادی و اجتماعی جهان باقی مانده است.
![]()
دیدگاه تان را بنویسید