|

رازهای قجری؛ ورود ناصرالدین‌شاه به حرمسرا زنها از سر و کولش بالا میرفتن و می‌بوسیدنش!

خانم بالا یکی از زنان حرمسرای ناصری درباره نوع رفتار ناصرالدین شاه با زنان اندرونی می‌گوید.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- در مقاله قبلی درباره «خانم بالا» گفتیم که در سال ۱۳۳۶ دقیقاً ۶۱ سال پس از کشته شدن ناصرالدین شاه، یکی از خبرنگاران روزنامه اطلاعات هفتگی آن زمان موفق شد او را پیدا کند و با او مصاحبه‌ای داشته باشد. نامش «زیور حاج‌صالح» بوده و به او«خانم بالا» می‌گفتند. او مدت 10 سال یکی از ۶۴ زن در حرمسرای ناصری بود و در زمان مصاحبه، ۹۵ سال داشت و در یکی از اتاق‌های کوچک خانه‌ای دورافتاده در گلوبندک زندگی می‌کرد که آن هم یک زن خیر به طور رایگان در اختیارش گذاشته بود و به عنوان یکی اعضای خانواده‌ آن‌ها میانشان زندگی می‌کرد. خانم بالا در این مصاحبه از خاطراتش در حرمسرای قاجار می‌گوید. با هم بخش بعدی روایت‌های او را می‌خوانیم:

1961816_544

«در حرمسرا عده‌ای بودند که پیش شاه از یکدیگر بدگویی و سخن‌چینی می‌کردند ولی ما چند نفر بودیم که دست به دست هم داده و پیش شاه از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کردیم. مثلا وقتی فاطمه خانم شبی در کنار شاه به سر می‌برد از من تعریف می‌کرد؛ از اخلاق و رفتارم آن‌قدر برای شاه می‌گفت که توجه او را جلب می‌نمود. من هم همین‌طور. خانم کوچیکه هم به همین منوال رفتار می‌کرد. بدین ترتیب ما توانسته بودیم با همکاری همدیگر مهر و محبت شاه را بیش‌تر به سوی خود جلب نماییم.

«و حال آن‌که بعضی از زن‌های کوته‌فکر از یکدیگر بدگویی می‌کردند و عوض تقرب، شاه آن‌ها را از پیش خود می‌راند و به سالوسی و خودخواهی متهم می‌ساخت. اصلا ناصرالدین‌شاه از سخن‌چینی خوشش نمی‌آمد و حاضر نبود که زن‌ها علیه یکدیگر توطئه کرده محیط گرم و حرمسرا را تبدیل به محیط جنگ سرد نمایند.

6101822

«همان‌طور که گفتم هرکدام از خانم‌ها دم و دستگاهی مخصوص به خود داشت یعنی به فراخور حال هریک شاه وسایلی فراهم آورده بود. من یک تالار بزرگ پذیرایی، دو اتاق و دو زیرزمین در اختیار داشتم. گاهی بعضی از اقوام و آشنایانم (البته زن‌ها) به حرمسرا می‌آمدند و من از آن‌ها در تالار بزرگ پذیرایی می‌کردم. بعضی از دخترهای اقوامم از دیدن زندگی مجلل من غبطه می‌خوردند ولی آن‌ها می‌دانستند هرکس که نمی‌تواند زن شاه بشود، شانس می‌خواهد...

«مدت ده سالی که در حرمسرا بودم مثل این‌که به نظرم ده روز گذشت. شما خیال می‌کنید وقتی شاه به اندرون می‌آمد خشن و عبوس بود و یا بی‌خودی ژست می‌گرفت و ادا می‌آمد، به قدری مهربانی می‌کرد که زن‌ها دورش جمع می‌شدند، شوخی می‌کردند و از سر و کولش بالا می‌رفتند؛ یکی می‌گفت: «شاه جونم مگر امروز حوصله نداری؟» دومی سبیل‌های شاه را می‌بوسید و اظهار می‌کرد: «مثل این‌که قبله‌ عالم امروز اصلاح نکرده‌اند، سبیل‌های مبارک خیلی زبر است.»

۴۳۲۴۳۲۴۲۳۴۲۳۴۲۳۴۳۲۴

«سومی منقل اسپند می‌آورد و برای سلامتی و جلوگیری از چشم بد حسودان اسپند دور سر شاه می‌گرداند و در آتش می‌ریخت. چهارمی یک شاخه نبات می‌آورد و می‌گفت: «قربانت! این نبات را خانم‌باجی از نجف اشرف آورده، تبرک است کمی میل کنید» و یک قلبمه نبات توی حلق شاه فرو می‌کرد. رقبای او بعد از رفتن شاه شایع می‌کردند که فلانی نبات جادوشده به حلق شاه فرو کرد.

«شاه به همه‌ این حرکات می‌خندید و از شوخی و مزاح آن‌ها خیلی خوشش می‌آمد. هیچ‌وقت با خشونت رفتار نمی‌کرد. اگر عصبانی می‌شد هرگز دستش به روی زن‌ها بلند نمی‌شد و وقتی که عصبانیت او خیلی حدت و شدت می‌کرد فریاد می‌زد: «برو بیرون. از نظرم گمشو» زن از اتاق بیرون می‌دوید، سه روز بعد شاه برای استمالت او یک طاقه‌ شال و یا چیز دیگری انعام می‌فرستاد و با هم آشتی می‌نمودند.

6101240

«بعضی اوقات زن‌های شیطون و زرنگ شاه وقتی می‌دیدند که نمی‌توانند انعامی به دست آورند مخصوصا او را عصبانی می‌کردند تا دو سه روز بعد با وساطت این و آن آشتی کنند و انعام بگیرند اما در مدت ده سالی که من زن شاه بودم حتی یک بار هم به من پرخاش نکرد و عصبانی نشد.

هنگامی که این خبرنگار از خانم بالا می‌پرسد: می‌گویند ناصرالدین‌شاه خوشگل‌پسند و در ضمن بسیار مشکل‌پسند بوده، می‌خواهم بدانم چه نوع زن‌هایی را بیش‌تر دوست می‌داشت؟

او می‌خندد و پاسخ می‌دهد: سوال‌های عجیب و غریب می‌کنید! کدام مردی است که خوشگل‌پسند نباشد؟! او هم زنان چاق را بیش‌تر می‌پسندید ولی چون روح شاعرانه‌ای داشت در انتخاب زنان زیبا سلیقه‌ مخصوصی به خرج می‌داد.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

آشپزی

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها