رازهای قجری؛ پسر ناصرالدین شاه ولیعهد نشد از لج پدرش تمام آثار تاریخی رو نابود کرد!

ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان به دلیل به ولیعهدی نرسیدن، کارش به جنون کشید و ظلم بسیاری به مردم و میهن کرد.
شایانیوز- عصر قاجار پر بود از چهرههای متناقض، و شاید ظلالسلطان یکی از پیچیدهترین آنان بود. او پسر بزرگتر ناصرالدینشاه قاجار و مادرش زنی غیرقجری بود، عاملی که باعث شد با وجود توانمندیهای سیاسی و نظامی، از ولیعهدی محروم بماند. این بیعدالتی از نگاه او، آغازگر جاهطلبی بیپایان، خشونت، و رسواییهایی شد که سایه سنگینی بر دوران زمامداریاش در اصفهان انداخت.
خاستگاه و کودکی
ظلالسلطان، با نام اصلی مسعود میرزا، در سال ۱۲۳۷ هجری شمسی (حدود ۱۸۵۸ میلادی) به دنیا آمد. مادرش زنی از تبار غیرقاجار بود و همین باعث شد که طبق قوانین سلطنتی، او حق ولیعهدی نداشته باشد؛ با وجود اینکه از نظر سنی، از مظفرالدینشاه بزرگتر بود.
از همان دوران کودکی، قدرتطلب، جاهجو و بسیار باهوش بود. آموزشهای سیاسی، نظامی و ادبی را در سطح بالایی دریافت کرد و با نخبگان سیاسی، دیوانی و روحانیون در تعامل بود.
فرمانروای بیرقیب اصفهان
ناصرالدینشاه در سال ۱۲۵۷ ه.ش، او را به عنوان حاکم اصفهان، فارس و چهارمحال منصوب کرد. ظلالسلطان با اقتداری عجیب، سی سال بر این ناحیه حکومت کرد و با سرکوب شدید مخالفان، سیاست زمیندارها، و محدود کردن روحانیون، عملاً مانند یک پادشاه مستقل عمل میکرد.
چهرهای دوگانه
در یک سو، او معمار نوسازیهایی در اصفهان بود؛ از ساخت مدارس گرفته تا راهاندازی خطوط تلگراف.
در سوی دیگر، شهرتی مرگبار داشت: قتلعام در ایلها، تخریب آثار باستانی (از جمله آسیب به کاخهای صفوی) و رفتار خشن با علما و مخالفان.
رؤیای سلطنت و حسادت به ولیعهد
ظلالسلطان سالها برای دستیابی به تاج و تخت تلاش کرد. با مرگ ناصرالدینشاه، تصور میکرد که جای او را خواهد گرفت، اما شاهزاده مظفرالدین (فرزند صدیقهخانم، زن قجری) ولیعهد قانونی شد و سلطنت را به دست گرفت. ظلالسلطان برای همیشه از دربار رانده شد.
زنان، معشوقهها و رسواییهای عشقی
یکی از جنجالیترین بخشهای زندگی ظلالسلطان، روابط او با زنان متعدد بود؛ چه در قالب ازدواج، چه معشوقهگیری، و چه سوءاستفاده.
نمونههایی از روابط پرحاشیه
1. معشوقههای درباری: برخی از زنان زیبا از طبقات بالا یا خدمتکاران به اجبار وارد حرمسرای او میشدند. گزارشهایی از سوءرفتار جسمی و روحی وجود دارد.
2. رابطههای سیاسی: برخی از ازدواجها و روابط، اهدافی صرفاً سیاسی یا برای تسلط بر خانوادههای قدرتمند داشتند.
3. رسوایی در اصفهان: منابع اروپایی و ایرانی از رسواییهایی خبر میدهند که در مجالس شبانه، رقص و شرابنوشی با زنان همراه بوده است.
4. شایعات درباره خیانتهای زنان: از آنجایی که ظلالسلطان در دورهای پارانویای شدید پیدا کرده بود، چند زن از نزدیکانش را به اتهام خیانت به قتل رساند یا زندانی کرد.
رابطه او با روشنفکران و مطبوعات
با رشد مطبوعات و آگاهی عمومی، ظلالسلطان تبدیل به هدف انتقادات شدیدی شد. نویسندگان، بهویژه روزنامهنگاران مشروطهخواه، او را نماد استبداد، فساد و بیعدالتی معرفی کردند.
در اواخر عمرش، او منزوی شد و دیگر نقشی در سیاست ایران نداشت. او در سال ۱۳۰۳ ه.ش در تهران درگذشت.
ظلالسلطان؛ قربانی قدرت یا عامل فساد؟
ظلالسلطان را میتوان هم قربانی ساختار طبقاتی و قانونمند قاجار دانست که به خاطر تولد از زنی غیرقجری، از ولیعهدی محروم شد؛ و هم عامل یکی از تاریکترین دورههای حکمرانی ایالتی در ایران.
جاهطلبی بیشازحد، او را از مسیر سازندگی خارج کرد.
حسادت به برادر کوچکتر، او را به انتقامجویی و سرکوب کشاند.
روابط عشقی بیثبات و گاه خشن، بخش سیاه زندگی خصوصیاش را ساختند.
دیدگاه تان را بنویسید