رازهای مگو؛ جزیره ارواح، منطقه متروکهای که روزگاری قتلگاه هزاران نفر بود!

جزیره هاشیما در ژاپن روزگاری معدن زغال سنگ بود و کارگران اجباری در آن جان میباختند.
شایانیوز- در فاصلهای نه چندان دور از سواحل ناگازاکی، در دل دریای چین شرقی، تکهای از زمین آهنی و بتنی سر برآورده است؛ جزیره هاشیما، که به خاطر شکل ظاهریاش، آن را «جزیره جنگی» (Gunkanjima به معنای جزیره ناو جنگی) نیز مینامند، روزگاری قلب تپنده صنعت ژاپن بود؛ اما امروز به ویرانهای خاموش و مرموز تبدیل شده است؛ پُر از ساختمانهای متروکه، سازههای بتنی فرو ریخته و خاطرات فراموش شده رنج انسانهایی که برای بقا جنگیدند اما در برابر بردهداری مدرن دوام نیاوردند.
آغاز عصر صنعتی: کشف زغالسنگ و تولد یک شهر شناور
هاشیما در سال ۱۸۸۷ توسط کمپانی صنعتی میتسوبیشی خریداری شد؛ چرا که زیر این قطعه زمینی که از دل اقیانوس سر بر آورده بود، گنجینهای عظیم از زغال سنگ نهفته بود. این کشف، سرنوشت جزیره و البته بسیاری از مردمان سرزمینهای اطراف را تغییر داد. خیلی زود، تأسیسات استخراج زغالسنگ بنا شد و جزیره شروع به گسترش کرد. تکه زمین کوچکی که در ابتدا سکونتگاه ساده ماهیگیران بود، با خاکریزیهای مصنوعی بزرگتر شد و به سکونتگاهی متراکم و صنعتی بدل گشت.
در دهه ۱۹۵۰، جمعیت هاشیما به بیش از ۵۰۰۰ نفر رسید که آن را به یکی از متراکمترین نقاط کره زمین در زمان خود تبدیل کرد. در جزیرهای با وسعت کم، آپارتمانهای چند طبقه مخوفی قرار داشت. در چنین تراکم جمعیتی هر نفر تنها ۱.۵ متر فضای زندگی داشت! چرا که ۵,۳۰۰ نفر در فضای ۴۸۰ در ۱۶۰ متری جزیره که مرکز ملی استخراج زغال سنگ بود، زندگی می کردند.
دوران تاریک: کار اجباری و جنایت خاموش
در دوران جنگ جهانی دوم، هاشیما چهرهای تاریکتر به خود گرفت. برای پاسخ به نیاز فزاینده به سوخت، امپراتوری ژاپن، کارگران اجباری کرهای و اسیران جنگی چینی را به جزیره آورد. هزاران نفر بدون رضایت واقعی در شرایطی غیرانسانی، بدون حقوق و تجهیزات ایمنی و در شرایط طاقتفرسا، در معادن عمیق زیر دریا کار میکردند. بسیاری از آنان هرگز زنده به کشور خود بازنگشتند. استفاده از کارگران اجباری کرهای و چینی در طول جنگ جهانی دوم در معادن ژاپن، از جمله در هاشیما، امری اثباتشده و مستند است.
سقوط سریع: انرژی نو و مرگ صنعتی
در دهه ۱۹۷۰، با رونق گرفتن نفت و افت تقاضا برای زغالسنگ، معادن هاشیما بسته شدند. در سال ۱۹۷۴، شرکت میتسوبیشی رسماً اعلام کرد که عملیات در جزیره متوقف میشود. تنها در چند هفته، جزیره تخلیه شد و همه چیز از وسایل خانه گرفته تا کتابهای مدرسه به حال خود رها شدند.
هاشیما به جزیره ارواح بدل شد؛ سکوتی سنگین جای همهمه زندگی را گرفت. ساختمانها پوسیدند، دیوارها فرو ریختند، و طبیعت شروع به بازپسگیری جزیره کرد.
بازگشت به افکار عمومی: از میراث جهانی تا فیلم جیمز باند
در سالهای اخیر، هاشیما دوباره به مرکز توجه جهانی برگشت. در سال ۲۰۱۵، یونسکو آن را به عنوان بخشی از میراث صنعتی ژاپن به ثبت رساند. اما کره جنوبی و چین اعتراض کرده و اعلام کردند که ژاپن باید به تاریخ انسانی تاریک این جزیره نیز اشاره کند.
در دنیای فرهنگ عامه، این جزیره به شهرتی جهانی رسید، به ویژه پس از آنکه در فیلم Skyfall از مجموعه جیمز باند به عنوان الهامبخش مخفیگاه شرور داستان استفاده شد. در بازیهای ویدیویی، مستندها و شبکههای اجتماعی، هاشیما به عنوان یک لوکیشن مرموز شناخته میشود.
به رسمیت شناخته شدن «جنایت علیه بشریت» توسط ژاپن؟
ژاپن هرگز رسماً این اعمال را «جنایت علیه بشریت» ندانسته و به طور رسمی مسئولیت کیفری یا حقوقی کامل این برهه از تاریخ را نپذیرفته است. با این حال، برخی اعترافات جزئی و محدود صورت گرفته، ولی آنها بیشتر در قالب «ابراز تأسف» بودهاند تا پذیرش مسئولیت کامل.
جزئیات تاریخی و مواضع رسمی
در واکنش به فشارهای بینالمللی، ژاپن متعهد شد که در مراکز بازدید و موزههایی که در جزیره ساخته میشود، به رنجهای کارگران اجباری نیز اشاره شود. در بیانیهای رسمی در یونسکو نیز گفته شد:
«تعدادی از کارگران شبهجزیره کره، در شرایط بسیار سخت کار میکردند و بر خلاف میل خود به این جزیره آورده شده بودند.»
اما این تنها یک اشاره دیپلماتیک غیرحقوقی بود، و نه پذیرش جرم یا جنایت علیه بشریت.
همچنان در داخل ژاپن، درباره این بخش از تاریخ سکوت گستردهای وجود دارد و حتی آموزش رسمی در مدارس به این موضوعات نمیپردازد.
هاشیما؛ آینهای از پیشرفت، طمع و فراموشی
امروز، گردشگران میتوانند با قایق از ناگازاکی به نزدیکی جزیره بروند و از برخی مناطق بازسازیشده آن دیدن کنند. اما هنوز بسیاری از قسمتهای جزیره، بهدلیل ناامنی ساختاری، ممنوعهاند.
جزیره هاشیما، با تمام فراز و فرودهایش اکنون بخشی از حافظه تاریخی جهان و درسی است برای تمام جوامعی که به توسعه میاندیشند: بنای توسعه بدون توجه به اخلاقیات و وجدان بشری، دیر یا زود فرو خواهد ریخت.
دیدگاه تان را بنویسید