آنسوی حقیقت؛ اوپنهایمر، پدر بمب اتم یا قربانی وجدان؟ زندگی در سایه انفجار

رابرت اوپنهایمر نابغه فیزیک که به خاطر نقش کلیدیاش در پروژه منهتن و ساخت اولین بمب اتمی شناخته میشود از کشف خود پشیمان بود.
شایانیوز- رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان نظری برجسته آمریکایی، نه تنها به خاطر دستاوردهای علمیاش، بلکه به خاطر نقش کلیدیاش در پروژه منهتن و ساخت اولین بمب اتمی شناخته میشود. سرگذشت او داستانی پیچیده و درهمتنیده از علم، سیاست، اخلاق و تراژدی انسانی است؛ داستان مردی که قدرت بیسابقهای آفرید، اما از پیامدهای آن در رنج بود و آرامش زندگیاش را از دست داد.
نابغه فیزیک و تراژدی وجدان انسانی
جی. رابرت اوپنهایمر در سال ۱۹۰۴ در نیویورک به دنیا آمد. او از کودکی نبوغی درخشان داشت، به ویژه در فیزیک و زبانهای کلاسیک. در دانشگاه هاروارد تحصیل کرد و سپس در اروپا (بهخصوص دانشگاه گوتینگن در آلمان) با بزرگترین فیزیکدانان زمان، از جمله ماکس بورن و نیلز بور، همکاری کرد.
اوپنهایمر از جمله فیزیکدانانی بود که مفاهیم پیچیده کوانتوم را با عمق فلسفی تحلیل میکرد. آثار اولیهاش در زمینه مکانیک کوانتومی و نظریه میدان کوانتومی بسیار مورد توجه جامعه علمی قرار گرفت.
پروژه منهتن و ساخت بمب اتمی
در طول جنگ جهانی دوم، اوپنهایمر به ریاست علمی پروژه منهتن منصوب شد؛ پروژهای فوق سِرّی در ایالات متحده که با مشارکت برجستهترین فیزیکدانان جهان به ساخت بمب اتمی منجر شد. مرکز اصلی پروژه در آزمایشگاه لوسآلاموس در نیومکزیکو بود.
در ژوئیه ۱۹۴۵، نخستین انفجار آزمایشی بمب اتمی با موفقیت انجام شد. اوپنهایمر در آن لحظه جملهای از بهگود گیتا، یکی از متون مقدس هندو، را در ذهنش مرور کرد:
«اکنون من مرگ شدم، ویرانگر دنیاها»
این جمله، بعدها به نماد درونیترین کشمکش روحی او تبدیل شد.
چرا اوپنهایمر بمب اتم را اختراع کرد؟
او هرگز نمیدانست که نتیجه کارش چه خواهد شد. انچه در سر داشت خدمت به بشریت بود. اما سیاستمداران از حاصل تحقیقاتش جنایت آفریدند. او برای شرکت در پروژه منهتن و ساخت بمب اتمی چند انگیزه داشت:
۱. ترس از آلمان نازی
در دهه ۱۹۴۰، بسیاری از فیزیکدانان، از جمله اوپنهایمر، نگران بودند که آلمان هیتلری به بمب اتمی دست پیدا کند. دانشمندان هشدار دادند که اگر آمریکا سریعتر وارد عمل نشود، آلمان ممکن است زودتر از همه بمب بسازد و دنیا را به گروگان بگیرد.
اوپنهایمر این تهدید را جدی گرفت. بههمراه دهها دانشمند، وارد پروژهای فوقسری به نام پروژه منهتن شد، با این هدف که زودتر از آلمان به بمب برسند تا از تهدید آلمان رهایی پیدا کنند.
۲. اشتیاق علمی و فرصت بیسابقه
برای اوپنهایمر که یکی از برجستهترین نظریهپردازان فیزیک کوانتوم بود، پروژه منهتن فرصتی بود برای کاربرد نظریات پیچیده فیزیکی در مقیاسی عظیم. خودش بعدها گفت:
«به نوعی، ما همه احساس میکردیم باید این کار را انجام دهیم... این یک چالش علمی و فنی عظیم بود.»
۳. احساس وظیفه و وطندوستی
اوپنهایمر، با وجود داشتن تمایلات چپگرایانه و حتی ارتباطاتی با کمونیستها، خود را یک آمریکایی وفادار میدانست. او باور داشت که اگر آمریکا بمب را بسازد، میتواند جنگ را سریعتر تمام کند و از تلفات بیشتر جلوگیری کند!
۴. مخالفت با گسترش تسلیحات اتمی
اوپنهایمر بمب را ساخت چون فکر میکرد اگر نسازد، دشمن میسازد. اما وقتی نتیجه را دید، متوجه شد که دانش بدون اخلاق میتواند به فاجعه منجر شود. او نه تنها پدر بمب اتمی، بلکه قربانیِ بزرگِ آن هم بود؛ نابغهای درگیر در نبرد میان علم و اخلاق.
عذاب وجدان، مخالفت با بمب هیدروژنی
بعد از انفجارهای هیروشیما و ناکازاکی در اوت ۱۹۴۵، که منجر به مرگ صدها هزار غیرنظامی شد، اوپنهایمر دچار بحران اخلاقی و عذاب وجدان شدید شد. به ملاقات پرزیدنت ترومن رفت و گفت:
«آقای رئیسجمهور، احساس میکنم دستانم به خون آغشتهاند.»
ترومن از او دلخور شد و بعداً به مشاورانش گفت: «این مردِ گریهکن رو دوباره پیش من نیارید!»
او نه تنها در جلسات مشورتی با دولت مخالفت خود را با توسعه بمب هیدروژنی اعلام کرد، بلکه به مرور به چهرهای منتقد در برابر مسابقه تسلیحاتی تبدیل شد.
او در سال ۱۹۴۹ بهصراحت گفت:
«دستهای ما خونین است.»
اما این انتقادات برای دولت وقت ایالات متحده قابل تحمل نبود.
محاکمه و از دست دادن مجوز امنیتی
در دهه ۱۹۵۰، اوپنهایمر هدف کمپینهای ضدکمونیستی قرار گرفت. ارتباطات پیشینش با برخی محافل چپگرا و مخالفت با بمب هیدروژنی باعث شد تحت بازجویی شدید قرار گیرد.
در سال ۱۹۵۴، مجوز امنیتیاش لغو شد. جامعه علمی نسبت به این برخورد ناعادلانه واکنش نشان داد، اما کار از کار گذشته بود. اوپنهایمر به حاشیه رانده شد.
فیلم «اوپنهایمر» (۲۰۲۳): بازآفرینی یک تراژدی انسانی
فیلم «Oppenheimer» ساخته کریستوفر نولان، یکی از تأثیرگذارترین آثار سینمایی سالهای اخیر است که با بازی چشمگیر «کیلین مورفی» در نقش اوپنهایمر، زندگی پرفراز و نشیب این فیزیکدان را با زبانی شاعرانه و در عین حال بیرحم به تصویر کشیده است.
نولان با بهرهگیری از تدوین غیرخطی، چندین لایه زمانی را به طور موازی روایت میکند: دوران فعالیت علمی، ساخت بمب، لحظه انفجار، جلسات دادگاه امنیت ملی و عذاب وجدانی که روح اوپنهایمر را تسخیر کرده بود. فیلمنامه به درون روح شخصیت اصلی نفوذ میکند و او را مردی نشان میدهد که میان وفاداری علمی و مسئولیت اخلاقی، گرفتار شده است.
این فیلم سؤالات عمیقی درباره قدرت، اخلاق علم، مسئولیت دانشمندان و خطر ایدئولوژیهای سیاسی مطرح میکند. لحظههایی مانند اولین انفجار یا روبرو شدن او با پرزیدنت ترومن از نظر روانشناسی و درام بسیار قوی هستند و بهخوبی ذهن درهمشکسته مردی را نشان میدهند که با اختراعش دنیا را دگرگون کرد.
میراث اوپنهایمر، نابغهای در میانه جهنم
اوپنهایمر پس از اخراج از حلقه قدرت سیاسی، به تدریس و نوشتن ادامه داد و در سال ۱۹۶۷ درگذشت. سالها بعد، بسیاری از دانشمندان و حتی دولت آمریکا به اشتباه تاریخی در برخورد با او اعتراف کردند. در دسامبر ۲۰۲۲، وزارت انرژی آمریکا رسماً حکم لغو مجوز امنیتی او در سال ۱۹۵۴ را ناعادلانه و نادرست اعلام کرد.
میراث اوپنهایمر فراتر از فیزیک است. او نمونه بارزی از آن چیزی است که در ادبیات و فلسفه از آن به عنوان «تراژدی انسان مدرن» یاد میشود: آفرینندهای که نمیتواند محصول خویش را کنترل کند و در قبال آن احساس گناه دارد.
زندگی رابرت اوپنهایمر فقط به علم یا تاریخ نظامی محدود نمیشود. او نماد دوگانگی انسان مدرن است؛ جایی که عقل و وجدان با یکدیگر در تعارضاند. روایت زندگی او، چه در واقعیت و چه در سینما، هشداری است برای جهانی که هنوز در سایه جنگ و قدرت است. اوپنهایمر هرگز و هرگز یک شرور نبود؛ بلکه انسانی بود با تمام تناقضات، تردیدها و بار سنگین دانشی که دنیا را برای همیشه تغییر داد.
دیدگاه تان را بنویسید