صلح نوبل در حال فروپاشی اخلاقی
وقتی نوبل صلح از صلح فاصله میگیرد! نگاهی به بازی قدرت پشت پرده نوبل صلح

این روزها احتمال اهدای جایزه صلح نوبل به دونالد ترامپ بیش از پیش قوت گرفته است. بسیاری این جایزه را صرفاً یک بازی سیاسی و رسانهای میدانند…
شایانیوز- نشان افتخار یا بازی دیپلماتیک؟ جایزه صلح نوبل، که زمانی نماد والاترین ارزشهای بشری و اراده برای صلح جهانی به شمار میرفت، این روزها درگیر موجی از تردید و پرسش شده است. از چهرههای مورد احترام مانند مارتین لوترکینگ تا سیاستمدارانی بحثبرانگیز همچون آنگ سان سو چی و حتی دونالد ترامپ، این جایزه مسیر پرفراز و نشیبی را پیموده که حالا بیش از هر زمان دیگری، اعتبار اخلاقیاش زیر سوال رفته. اما آیا واقعاً نوبلِ صلح هنوز هم ارزش پیشین را دارد؟ چرا فردی با کارنامهای پر از جنجال، تهدید، و سیاست خارجی تهاجمی مانند ترامپ، باید حتی در فهرست نامزدها باشد؟ و آیا این روند مشابه اشتباهی است که در مورد آنگ سان سو چی، رهبر سابق میانمار رخ داد؟
اعتبار تاریخی جایزه صلح نوبل در محاق سیاستزدگی
جایزه صلح نوبل که از سال ۱۹۰۱ اهدا میشود، در ابتدا برای تقدیر از افرادی بود که نقش مهمی در جلوگیری از جنگ، پیشبرد حقوق بشر و گسترش صلح جهانی ایفا میکردند. اما در دهههای اخیر، برخی انتخابها باعث شدهاند این جایزه بیش از آنکه یک افتخار بیطرفانه باشد، به ابزار سیاسیکاری یا امتیازدهی به برخی چهرههای جنجالی و بعضاً فاقد وجهه مثبت جهانی تبدیل شود. مواردی مانند: جایزه به باراک اوباما در سال اول ریاستجمهوری، بدون هیچ اقدام مشخص صلحطلبانه اعطای نوبل به آنگ سان سو چی در حالی که بعدها بهخاطر سکوت در قبال کشتار مسلمانان روهینگیا زیر شدیدترین انتقادها قرار گرفت یا نامزدی ترامپ که بیشتر اقداماتش در جهت جنگهای اقتصادی، خروج از توافقات جهانی و دامن زدن به درگیریها بوده، نه صلح همه اینها باعث شدهاند بسیاری معتقد باشند که نوبل صلح دیگر معیارهای شفاف، اخلاقی و اصولگرایانه ندارد.
ترامپ و جایزه صلح؛ کارزار تبلیغاتی یا دغدغه حقیقی برای صلح؟
نام دونالد ترامپ نخستین بار در سال ۲۰۱۸ برای جایزه صلح نوبل مطرح شد، آن هم بهواسطه نقش او در نشست با رهبر کره شمالی و ادعای کاهش تنش در شرق آسیا. اما آیا این نشست واقعاً صلحآفرین بود؟ کارشناسان معتقدند نه تنها هیچ توافق واقعی و اجراییشدهای حاصل نشد، بلکه تنشهای منطقهای و رقابتهای تسلیحاتی ادامه یافت. در سالهای بعد، ترامپ با خروج از برجام، تشدید تحریمها علیه ایران، حمایت بیقید از رژیم صهیونیستی، و حتی تهدید به حمله نظامی نه تنها صلح به ارمغان نیاورد، بلکه خود تبدیل به محرک بیثباتیهای تازه شد. برخی تحلیلگران بر این باورند که نامزدی او در رقابت نوبل، بخشی از پروژه بازسازی چهرهاش در آستانه رقابتهای انتخاباتی 2024 است؛ پروژهای که هدفش نشان دادن ترامپ به عنوان یک رهبر جهانی «صلحطلب» است، حال آنکه واقعیت خلاف آن را نشان میدهد.
تکرار یک اشتباه؛ آنگ سان سو چی؛ سکوت در برابر یک کشتار عظیم
آنگ سان سو چی، فعال دموکراسیخواه برمهای، در سال ۱۹۹۱ جایزه صلح نوبل را بهخاطر مبارزه مسالمتآمیز با دیکتاتوری نظامی کشورش دریافت کرد. اما پس از رسیدن به قدرت، بهخصوص از سال ۲۰۱۶ به بعد، عملکرد او به شدت زیر سؤال رفت؛ چرا که نه تنها در برابر کشتار مسلمانان روهینگیا موضع قاطعی نگرفت، بلکه در برخی موارد آن را توجیه کرد. موج گسترده کشتار وحشتناک، تجاوز و آوارگی صدها هزار مسلمان بیدفاع توسط ارتش میانمار، باعث شد بسیاری از فعالان حقوق بشر خواستار پسگرفتن جایزه نوبل او شوند. اما بنیاد نوبل این خواسته را رد کرد. این ماجرا به وضوح نشان داد که نوبل صلح، با وجود تاریخ پرافتخارش، اکنون به ارتکاب اشتباههای بزرگ و جبرانناپذیر دچار شده است.
صلح یا پرستیژ سیاسی؟
مسئله این نیست که جایزه صلح نوبل باید بیخطا باشد؛ آینده افراد و تصمیمت آتی آنان را نمیتوان پیش بینی کرد. اما آنچه جهان در سالهای اخیر شاهد بوده است، تمایل نگرانکنندهای به استفاده ابزاری از این جایزه توسط سیاستمداران یا حتی کمیته نوبل است. نامزدی امثال ترامپ و اشتباهاتی مانند نادیده گرفتن جنایات رخ داده در برمه، باید زنگ هشداری باشد برای بازنگری در معیارها. نوبل صلح باید نماد صلح واقعی باقی میماند، نه اینکه ابزار فریبندهای برای تطهیر چهرههای جنجالی شود؛ اما شد.
دیدگاه تان را بنویسید