علت تب تند و سوزان 40 درجه طلا چیست؟ / کار به تشنج بازار طلا میکشد؟
با اصلاح قیمتی اخیر طلای جهانی در روند صعودی قدرتمند قرار دارد اما این بار رشد قیمت فلز زرد صرفا به آن دلایلی نیست که همه از آن صحبت میکنند
با وجود اصلاح قیمتی اخیر، طلای جهانی در روند صعودی قدرتمندی قرار دارد؛ اما این بار رشد قیمت فلز زرد صرفا به آن دلایلی نیست که همه از آن صحبت میکنند.
به گزارش «شایانیوز» به نقل از دنیای اقتصاد؛ بر اساس گزارش تحلیلی هفتهنامه بارونز، بسیار نادر است که طلا عملکردی بهتر از سهام داشته باشد، اما این اتفاق در سال جاری رخ داده است.
این فلز ارزشمند امسال بارها قلههای جدیدی را فتح کرده است و آخرین رکوردشکنی آن ۲۶سپتامبر بود که قیمت طلا به ۲۶۹۵دلار در هر اونس رسید. بازده طلا از ابتدای سال حدود ۲۶درصد بوده که ۵واحد درصد از بازده شاخص معیار بورس آمریکا در همین بازه بیشتر است.
بخشی از هیجان فعلی را میتوان به معاملات کوتاهمدتی نسبت داد. صندوقهای پوشش ریسک با قدرت وارد بازار طلا شدهاند و خوشبینی آنها نسبت به روند صعودی این دارایی امن، در بالاترین سطح خود از حداقل اوسط دهه۸۰ میلادی قرار دارد.
برخی موسسات مالی در والاستریت انتظار دارند که بازده دلاری طلا کماکان افزایشی باشد. برای مثال «بنک آو آمریکا» و «سیتیگروپ» پیشبینی میکنند که ارزش طلا در سال آینده به ۳هزار دلار در هر اونس برسد.
سوال این است که چه عواملی منجر به صعود قیمت طلا شدهاند؟ هرکسی دلیلی را ذکر میکند، از جمله روند کاهشی نرخ بهره، تقاضای بالا از سمت بانکهای مرکزی، افزایش کسری بودجه آمریکا، تشدید تنشهای ژئوپلیتیک و فرسایش قدرت خرید دلار. همه این عوامل دخیل هستند، اما اغلب تحلیلهایی که ارائه میشوند به اندازهای که به نظر میرسد، قوی نیستند. برای نمونه، داستان نرخ بهره را در نظر بگیرید.
انتظار آن است که با کاهش نرخ بهره، قیمت طلا افزایش یابد؛ زیرا کاهش نرخ بهره، بازده اوراق بدهی و در نتیجه جذابیت آنها را تقلیل میدهد. مثلا رشد طلا در سال جاری با انتظار بازار برای تسهیل سیاست پولی فدرالرزرو آمریکا و تعدیل نرخ بهره، همزمان شده است.
تاریخچه پیچیده
اما باید توجه کرد که رابطه طلا و نرخ بهره، تاریخچه پیچیدهای دارد. مثلا جهش قیمت طلا طی سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۰، با اوجگیری انتظارات تورمی در آمریکا متقارن شد و سپس در دهه۸۰ میلادی، قیمتها به دنبال افت تورم و نرخ بهره، آرام گرفت. در سالهای نزدیکتر، قیمت طلا با بازده حقیقی (تعدیلشده با تورم) اوراق بدهی بلندمدت «همبستگی معکوس» داشته است.
ایده آن است که اگر اوراق بدهی بدون ریسک در اختیار داشته باشید، با افت نرخ بهره، بازده حقیقی این اوراق تضعیف میشود. این اتفاق طلا و سایر داراییهای مشهود مانند ملک را جذابتر میکند. طی سالهای۲۰۰۱ تا ۲۰۱۲، بازده حقیقی اوراق بدهی بلندمدت حدود ۴واحد درصد تنزل یافت که این امر با افزایش واقعی قیمت بیش از ۵برابری طلا همزمان شد.
برآوردها نشان میدهد که کاهش حقیقی یک واحد درصدی بازده اوراق خزانه ۱۰ساله، میتواند باعث رشد ۲۴درصدی قیمت طلا شود؛ اما همین رابطه نیز در دو سال اخیر صدق نکرده و با وجود بالا بودن نرخ بهره، طلا در این بازه شاهد رالی صعودی بوده است.
نکته دیگر آنکه، نرخ بهره حقیقی اوراق خزانه ۱۰ساله اکنون با حدود ۱.۵درصد، در کف تاریخی خود قرار دارد و فضای بیشتری برای کاهش آن وجود ندارد.
یکی دیگر از سوختهای افزایش قیمت طلا بانکهای مرکزی هستند. بر اساس گزارشهای شورای جهانی طلا، بانکهای مرکزی چین، هند، لهستان و سایر کشورها در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ بیش از هزار تن طلا خریداری کردهاند.
تقاضای بانکهای مرکزی در سالهای اخیر، یکچهارم تقاضای جهانی طلا را تشکیل داده است؛ اما اخیرا با افزایش قیمت طلا، شتاب خرید آنها کند شده است. در مجموع، بانکهای مرکزی در فصل دوم سال جاری ۱۳۹تن طلا خریداری کردند که نشاندهنده کاهش ۳۹درصدی در مقایسه با فصل اول۲۰۲۴ است.
طلا هنوز تنها ۵درصد از ذخایر ارزی چین را تشکیل میدهد و این کشور کماکان ظرفیت بالایی برای خرید بیشتر دارد. اگرچه با توجه به رشد ارزش طلا، حساسیت بانکهای مرکزی به قیمت این فلز گرانبها بیشتر شده است، اما در صورت افت ارزش دلار به دنبال کاهش نرخ بهره، احتمال اینکه بانکهای مرکزی به دنبال افزایش ذخایر طلای خود باشند، زیاد است.
کاتالیزور قوی
امید دیگر کسانی که به آینده فلز زرد خوشبین هستند آن است که سرمایهگذاران خرد نیز تمایل بیشتری به خرید طلا ازطریق سرمایهگذاری در صندوقهای قابلمعامله پیدا کردهاند. به گفته مدیر پرتفوی صندوق طلای شرکت سرمایهگذاری ون اک، «داراییهای تحت مدیریت صندوقهای قابل معامله مبتنی بر طلا در حال افزایش است.
در این میان، بازگشت سرمایهگذاران غربی در کوتاهمدت یک کاتالیزور قوی (برای روند صعودی قیمتها) محسوب میشود.» همچنین، موافقان خرید طلا معتقد هستند که روند نزولی ارزش دلار و سایر ارزها، از قیمت این دارایی امن حمایت میکند.
استدلال آنها این است که کشورها وارد «محدوده خطرناک» ناترازیهای بودجهای شدهاند. بدهیهای ایالات متحده به بیش از ۱۲۰درصد تولید ناخالص داخلی این کشور رسیده است و هیچکدام از نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا صحبت زیادی درباره کسری بودجه و بدهی عمومی ۳۵تریلیارد دلاری این کشور نمیکنند.
افزایش ناترازی میان درآمدهای مالیاتی و مخارج، دولت را در نهایت مجبور به «چاپ پول» خواهد کرد. چنین سناریویی منجر به افت ارزش دلار خواهد شد و مردم را نسبت به خرید طلا تشویق میکند
. برخی از تحلیلگران نیز تایید میکنند که این استدلال، توجیه معقولی برای خرید طلا است. به گفته آرنولد وندن برگ، موسس شرکت مشاوره سرمایهگذاری سنچری، «فرقی نمیکند کدام نامزد در انتخابات آمریکا پیروز شود؛ هر دوی آنها -دونالد ترامپ و کامالا هریس- به دنبال افزایش هزینهها و در نتیجه افزایش ناترازیها هستند.»
برخی از مدیران سرمایهگذاری نیز طرفدار تحلیلهای مبتنی بر تحولات ژئوپلیتیک هستند. برای مثال، رالی اخیر طلا با تهاجم روسیه به اوکراین در سال۲۰۲۲ همزمان بوده است و بعد از پاسخ موشکی ایران به تهاجمات اسرائیل در یکم اکتبر، قیمت فلز زرد یک درصد رشد کرد. گرگ شرنو، مدیر پرتفوی شرکت سرمایهگذاری پیمکو میگوید که او بهدلیل تشدید بیثباتیهای ژئوپلیتیک به آینده طلا نگاه مثبتی دارد.
استراتژی مناسب
اشخاصی که علاقهمند به سرمایهگذاری در طلا هستند، با گزینههای مختلفی از جمله شمش، سهام شرکتهای استخراج طلا و صندوقهای قابلمعامله مبتنی بر طلا روبهرو هستند.
خرید شمش طلا جذابیت خاص خود را دارد. به همین دلیل شمش یک اونسی که توسط فروشگاههای زنجیرهای کاستکو عرضه میشود، بسیار محبوب است و به سرعت به فروش میرود. علاوه بر دردسرهای نگهداری طلا بهصورت فیزیکی، فروش این شمشها مستلزم پرداخت کارمزد ۵ تا ۱۰درصدی به طلافروشیها است.
سرمایهگذاری در سهام شرکتهای استخراج طلا نیز با مشکل دیگری مواجه است. درحالیکه معامله سهام این شرکتها آسان است و کارمزد زیادی ندارد، اما روند حرکتی قیمت سهام این شرکتها و قیمت طلا همیشه مشابه نیست.
یکی از گزینههای مناسب، سرمایهگذاری در صندوقهای قابلمعامله مبتنی بر طلا است. این صندوقها امکان حضور آسان و ارزان سرمایهگذاران در بازار طلا (از طریق حسابهای کارگزاریها) و بهرهگیری از حرکات قیمتی این فلز ارزشمند را فراهم میکنند. کارمزد معامله واحدهای این صندوقها نیز معمولا زیر ۰.۵درصد است.
اینکه شخص چقدر در این دارایی امن سرمایهگذاری کند، به استراتژی مدیریت ریسک هر فرد بستگی دارد. بر اساس نتایج برخی از تحقیقات درباره نحوه تخصیص داراییها در سبد سرمایهگذاری، طلا سابقه خوبی در متعادلسازی بازده پرتفو سرمایهگذاران داشته است. اکثر مشاوران مالی توصیه میکنند که سهم طلا در پرتفوی سرمایهگذاری حداکثر ۱۵درصد باشد.
باید توجه داشت که رشد قیمت طلا در واقع ممکن است بهدلیل اخبار بد باشد. بدبینی نسبت به آینده اقتصاد کلان معمولا برای طلا اتفاقی مثبت تلقی میشود و پیشبینی تضعیف قدرت مصرفکنندگان گرچه برای بازار سهام ناامیدکننده است، اما میتواند محرکی برای رشد قیمت طلا باشد. مارتین مورن بیلد، سردبیر گلد مانیتور بر این باور است که «طلا در واقع ضد سرمایهگذاری است؛ مقدار کمی از آن را در پرتفوی خود نگه دارید، اما آرزو کنید که قیمت آن بالا نرود.»
دیدگاه تان را بنویسید