|

فقیر شدنِ ایرانی ها با ایران چه می‌کند؟

آمار‌ها نشان می‌دهند که حدود ۳۰ درصد از ایرانی‌ها زیر «خط فقر مطلق» قرار دارند.

لینک کوتاه کپی شد

شاخص‌ها و آمار‌های مختلف نشان می‌دهند که ما ایرانی‌ها روز به روز فقیرتر می‌شویم. همین اواخر، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی گفته بود حدود ۳۰ درصد از ایرانی‌ها زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اند. بر اساس تعاریف سازمان ملل متحد، این یعنی این دسته از ایرانی‌ها می‌توانند روزانه کمتر از ۲.۱۹ دلار (حدود ۵۰ هزار تومان) برای خود هزینه کنند و این یعنی احتمالاً تنها از پس هزینه خورد و خوراک خود بر می‌آیند. اما فقر تبعات دیگری هم دارد.

 محمد مهدی حاتمی؛ آمار‌ها نشان می‌دهند فقر در ایران، به شدت در حال گسترش است و با معیار‌های مختلف، اکنون هر روز جمعیت بیشتری به زیر خط فقر می‌روند. به گزارش روز نو در تازه‌ترین اظهارنظرِ یک مقام مسئول در این خصوص، رئیس موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی، همین چند روز پیش در مورد گسترش فقر در ایران گفته بود: «سنجش وضع فقر و نابرابری کشور در دو دهه گذشته در سطوح ملی، منطقه ای، روستایی و شهری در موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی توسط یک تیم پژوهشی مجرب انجام شده و در این مطالعه، ابعاد گوناگون فقر (شدید، درآمدی و چند بعدی) مطالعه شده است.»

خط فقر بالا آمد، ما پایین رفتیم

روزبه کردونی به ایسنا گفت: «این مطالعه نشان می‌دهد درحالی که جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ به ۱۵ درصد رسیده بود، اما از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸، به ۳۰ درصد افزایش یافته است.» این در حالی است که داده‌های پژوهشی دیگری هم همین موضوع را تایید می‌کنند. از جمله این پژوهش ها، می‌توان به مقاله جدید «جواد صالحی اصفهانی»، اقتصاددانِ ایرانی مقیم آمریکا و عضو اندیشکده معتبر «بروکینگز» اشاره کرد.

صالحی اصفهانی در این مقاله به داده‌هایی استناد می‌کند که بر اساس آنها، در فاصله سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ میلادی (۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ خورشیدی) متوسط استاندارد زندگی (standard of living) در میان شهروندان ایرانی، ۱۷.۷ درصد افت کرده است. به این ترتیب، مصرف سرانه (per capita consumption) در ایران در پایان سال ۲۰۱۹ میلادی، به سطح سال ۲۰۰۲ برگشته است. به عبارتی در سال ۲۰۱۹ میلادی، سطح مصرف مردم ایران معادل سال ۲۰۰۲ بوده است.

این داده‌ها از این جهت با اهمیت هستند که به طور معمول، طی همین مدت استاندارد زندگی در میان شهروندان کشور‌های اطراف (شهروندان کشور‌هایی همچون ترکیه، جمهوری آذربایجان و گرجستان) رشد داشته است. در واقع، احساس عمومی «عقب‌افتادن» در میان ایرانی‌ها را شاید بتوان به همین موضوع ارتباط داد.

وقتی از خط فقر مطلق حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟

فقر مطلق (Extreme poverty) همان طور که از نامش پیدا است، صورتی شدید و گسترده از فقر است که در آن، افراد نمی‌توانند نیاز‌های اولیه خود و خانواده شان، از جمله خوراک، آب سالم، بهداشت، آموزش، مسکن و البته اطلاعات را تامین کنند.

به عبارت ساده، اگر وضع زندگی شما به جایی رسیده که نمی‌توانید به رستوران بروید، احتمالاً فقیرتر شده اید، اما اگر کار به جایی رسیده باشد که نتوانید به اینترنت متصل شوید، زیر خط فقر مطلق قرار گرفته اید. (گزارش‌هایی شبیه به این مورد و یا گزارش‌هایی در مورد خودکشیِ ناشی از عدم دسترسی به تبلت برای اتصال به شبکه «شاد» در ماه‌های گذشته در کشور مخابره شده بود.) اما سازمان ملل متحد تعریفی کمّی هم برای فقر مطلق دارد. بر این اساس، در سال ۲۰۲۰ میلادی، درآمد پایین‌تر از ۲.۱۹ دلار در روز به ازای هر نفر، موجب می‌شود که فرد به زیر خط فقر مطلق برود.

با حساب و کتاب به ریال و تومان (با دلار ۲۳ هزار تومانی)، این یعنی اگر در ایرانِ امروز هر فرد روزانه کمتر از ۵۰ هزار تومان (و ماهانه کمتر از یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان) برای خرج کردن داشته باشد، زیر خط فقر مطلق زندگی می‌کند. این مبلغ برای یک خانواده چهار نفره، معادل ماهانه ۶ میلیون تومان خواهد بود.

آن‌ها که در «تله فقر» گیر افتاده اند

با این همه، فقر موجب پدید آمدن وضعیت ناگوار دیگری هم می‌شود که در نهایت، می‌تواند کلیت یک اقتصاد را از پیشرفت باز دارد. این وضعیت ناگوار، «تله فقر» یا «چرخه فقر» (poverty trap یا cycle of poverty) نام دارد. موضوع از این قرار است که وقتی شما فقیر باشید، خروج از فقر برای تان دشوارتر از آن است که به نظر می‌رسد. مثلاً، از نگاه یک فرد ثروتمند، اگر به کسی که فقیر است و تا دیروز ۳ میلیون تومان حقوق می‌گرفته، امروز ۶ میلیون تومان حقوق بدهیم، به نظر می‌رسد که او باید بتواند به سرعت خودش را «جمع و جور» کند، پس انداز کند و دیر یا زود، از دهک درآمدیِ پایینی که در آن قرار دارد، بیرون بیاید.

اما ماجرا به این سادگی نیست. کسی که فقیر است، به دلیلی فقیر شده که ممکن است به این سادگی اجازه خروج او از چرخه فقر را ندهد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که فقرِ طولانی مدت، می‌تواند موجب کاهش سطح سواد، کاهش کیفیت تغذیه، افزایش بیماری‌های مزمن و مواردی از این دست بشود.

در واقع، کسی که فقیر شده یا فقیر بوده، اگر هم حقوق بالاتری بگیرد، باز هم (به طور متوسط) بیش از فردی که در ناز و نعمت به دنیا آمده و زندگی کرده، خرج درمان و پزشک خواهد کرد. از طرفی، فقط به این مثال فکر کنید که خانه نشینی و دورکاریِ ناشی از کرونا، برای طبقات فرادست ممکن بوده، اما برای طبقات فرودست، امری غیرممکن بوده که آن‌ها را در معرض بیمار شدن و هزینه‌های میلیونیِ درمان کرونا و‌ ای بسا خطر مرگ قرار می‌داده است.

از آن سو، با وجود آنکه پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهند که تحصیلات دانشگاهی رابطه مستقیم و مثبت با افزایش سطح درآمد افراد دارند، واضح است که دسترسی دهک‌های درآمدی پایین‌تر در ایران به تحصیلات دانشگاهی، بسیار کمتر از دسترسی دهک‌های درآمدی بالاتر به این تحصیلات است.

آمار‌های رسمی نشان می‌دهند که اکنون بیش از ۸۵ درصد از تمام صندلی‌های دانشگاهی در ایران پولی هستند و تنها ۱۵ درصد از آن‌ها در دسته «روزانه» و «رایگان» قرار می‌گیرند. به این ترتیب، تامین منابعِ مورد نیاز برای تحصیلات تکمیلی در ایران از تامین منابع مالی مورد نیاز برای تحصیل در کشور‌هایی با نظام آموزش عالیِ رایگان (مانند آلمان، فرانسه، نروژ و فنلاند) بالاتر است و واضح است که این موضوع، به خودیِ خود دسترسی شهروندانی که در دهک‌های درآمدی پایین‌تر قرار می‌گیرند را دشوار می‌کند.

بنابراین، کسی که در یک خانواده فقیر به دنیا آمده و ناچار است برای امرار معاش به خانواده اش کمک کند، احتمالاً از دسترسی به تحصیلات تکمیلی هم باز می‌ماند و این یعنی احتمال خروج او از «چرخه فقر» و حتی خروجِ نسل بعدیِ او از این چرخه هم کاهش پیدا می‌کند.

فقرا ریسک نمی‌کنند

اما یکی دیگر از هزینه‌های فقیر بودن، کاهش توانایی ریسک در افراد است. ریسک کردن زمانی عقلانی است که فرد بداند همه چیزش را در نتیجه ریسک از دست نمی‌دهد و به اصطلاح «پل‌های پشت سرش را خراب نمی‌کند».

با این همه، برای کسانی که در لبه سقوط به پرتگاه قرار دارند، ریسک کردن، خودش ریسک بالایی دارد. ممکن است یک فرد با پشتوانه مالیِ مناسب بتواند برای چند ماه کار نکند تا یک دوره آموزشی را بگذراند و برای کاری با درآمد بالاتر درخواست بدهد، اما همین کار برای یک فرد کم درآمد ناممکن است.

بسیاری از کسانی که در طول زندگی شان به ثروت اکتسابی می‌رسند، این ثروت را با ریسک کردن به دست می‌آورند. اما بسیار بعید است که کسی که توانایی، زمان یا پس اندازی برای ریسک کردن ندارد، بتواند جایگاه اجتماعی خودش را تغییر بدهد. به این ترتیب، می‌توان انتظار داشت سرمایه گذاری‌های توام با ریسک هم در جامعه کاهش پیدا کنند.

فقر با ما چه می‌کند؟

مسعود نیلی، مشاور اقتصادی سابق رئیس جمهور ایران، سال گذشته گفته بود که با منفی بودن رشد اقتصادی و کاهش ۳۰ درصدی سرانه درآمد، به زودی سطح رفاه خانواده‌ها در ایران به شدت کاهش می‌یابد و توقف تحریم‌ها هم مانع افت رفاه مردم ایران نخواهد بود. به گفته او، سطح رفاه خانواده‌ها در آینده‌ای نه چندان دور، «بسیار پایین‌تر» از سطح رفاه آن‌ها طی ۳۰ سال گذشته خواهد بود.

به نظر می‌رسد این پیش بینی، همین حالا که یک سال از آن گذشته، محقق شده است. بدتر آنکه با وجود پیچیده شدن کلاف تحریم ها، بروز بحران‌هایی نظیر بحران آب، بحران سالمندی، بحران ورشکستگی بانک‌ها و صندوق‌های بازنشستگی و موارد متعدد دیگر، چشم اندازی برای خروج سریع از این وضعیت هم مشاهده نمی‌شود.

اما جدا از این ها، یک جامعه فقیر، جلوی رشد کشور را هم می‌گیرد. به عبارت ساده، ثروتمند کردن مردم فقیر، خیلی دشوارتر از آن است که تصور می‌شود. همین حالا می‌توان تصور کرد که ظرف چند سال آینده، سطح سواد تخصصی در ایران افت کند، چرا که عده بیشتری به دانشگاه نمی‌روند و مستقیم وارد بازار کار می‌شوند.

از آن سو، مهاجرت گسترده نیروی متخصص کشور هم به سطوح تکان دهنده‌ای رسیده و گزارش‌ها نشان می‌دهند که نرخ مهاجرت در برخی اصنافِ شغلی همچون پرستاران و پزشکان، افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. پیش از این هم آمار‌هایی منتشر شده بود از اینکه از هر ۴ فارغ التحصیل دانشگاهی در ایران، یک نفر به خارج از کشور مهاجرت کرده است. این در حالی است که خروج متخصصان، یعنی خروج سرمایه از ایران و خروج سرمایه از ایران هم یعنی ما از این پس، برای توسعه منابع کمتر و کمتری در اختیار خواهیم داشت.

فقیر شدن شهروندان به معنای فشار به ساختار‌ها و سیستم‌ها هم هست. فقط تصور کنید با بالا گرفتن بزهکاری (که ارتباط مستقیم و مثبتی با فقر دارد) فشار به نیرو‌های انتظامی چقدر افزایش پیدا می‌کند. از طرفی، فقر شهروندان به معنی درآمد مالیاتی کمتر برای دولت هم هست و این برای دولتی که احتمالاً کمتر از همیشه به درآمد‌های نفتی دسترسی خواهد داشت، یک زنگ خطر دیگر هم روشن می‌کند: چرخه‌ای از درآمد کمتر، رشد اقتصادیِ کمتر، شهروندانِ فقیرتر و نارضایتی بیشتر و بیشتر.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

دنیای سلبریتی ها

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها